مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود مطالب در مورد ارائه یک مدل نوآورانه جهت ...
ارسال شده در 20 آذر 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

۵-ساختار و فرهنگ سازمانی
ساختار سازمانی: ساختار سازمانی به روابط بین افراد و واحد های سازمانی بر می گردد و در دانشگاه ها باید به گونه ای طراحی شود که همکاری و تسهیم دانش بین افراد و واحدهای سازمانی تسهیل شود و دانشگاه ها به سازمان های یادگیرنده تبدیل شوند. ساختار سازمانی باید امکان ایجاد گروه های دانشی را در دانشگاه ها فراهم سازد (دری و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمانی عبارت است از ارزش ها، اعتقادات، و هنجارهای مشترک یک سازمان که آنان را به هم مرتبط می کند (هوئِنر[۸۳]، ۲۰۰۱). همکاری بر اساس اعتماد در بین دانشگاه ها مهمترین جنبه فرهنگ سازمانی دانشگاه ها به شمار می رود. تمایل اعضای هیئت علمی به تسهیم دانش با دیگران به میزان اعتماد میان آنان بستگی دارد. فرهنگ نوآوری در دانشگاه ها اشاره به فرصت هایی می کند که در اختیار دانشگاه ها گذاشته می شود تا به دنبال خلق و تسهیم دانش باشند (دری و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
مهمترین عوامل مربوط به بعد ساختار و فرهنگ سازمانی در دانشگاهها عبارتند از:

    • میزان تفکیک پذیری در ساختار سازمانی دانشگاه؛
    • وجود ساختار سازمانی متمرکز در دانشگاه؛
    • رسمس بودن امور دانشگاه؛
    • انعطاف پذیر بودن ساختار دانشگاه؛
    • ایجاد شبکه های ارتباطی در دانشگاه؛
    • فرهنگ همکاری در دانشگاه؛
    • فرهنگ ریسک پذیری در دانشگاه؛
    • محدودیت محور بودن دانشگاه؛
    • بازگرا بودن دانشگاه( یعنی نیتز های اجتماعی را برطرف کردن).

۶-استراتژی سازمان
در محیط جهانی امروزی که تغییرات سریع،جریان شدید اطلاعات و رقابت روز افزون ناشی از برداشته شدن مرزها و موانع بازرگانی از مهم ترین مشخصه های آن هست، مؤسسات آموزش عالی در جهان به آرامی به مؤسساتی که پیش از پیش با محرکه های بازار رقابتی و الزامات بازرگانی و اقتصادی هدایت می شوند، تبدیل شده و از هویت دولتی خود فاصله گرفته اند(مدل راهبردی ارزیابی ..) لذا میل به بقا در این محیط رقابتی آنان را از روی آوردن به مدیریت و برنامه ریزی راهبردی برای افزایش قابلیت انطباق با محیط متغیر امروزی و توانایی پاسخگویی و جلب رضایت مشتریان ناگزیر ساخته است(دری و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

لذا نوآوری یک استراتژی مهم برای دانشگاه ها می باشد و دانشگاه ها از نوآوری برای رقابت با رقبا و پیشی گرفتن از آنها استفاده می کنند. در واقع نوآوری تلاش یک موسسه در استفاده از تکنولوژی، اطلاعات و دانش جهت بهبود وضعیت خود نسبت به رقبا است (وی یو و لین[۸۴]، ۲۰۱۱).
عوامل مربوط به بعد استراتژی دانشگاهها عبارتند از:

    • چشم انداز و اهداف دانشگاه در ایجاد نوآوری؛
    • میزان اتخاذ تصمیمات استراتژیک نوآوری در دانشگاه؛
    • استراتژی نوآوری منابع انسانی.

۷-سرمایه گذاری در نوآوری
این بعد از نوآوری با فراهم کردن زیر ساخت های مورد نیاز از فرایند نوآوری حمایت و پشتیبانی می کند. امکانات و تجهیزات مناسب و کافی ( سخت افزار و نرم افزار) امکان انجام دادن مطلوب فعالیت های مرتبط با فرایند نوآوری در دانشگاه ها را فراهم می سازد. توسعه و تجهیز کتابخانه ها و منابع اطلاعاتی و تجهیز آزمایشگاه ها و کارگاه ها، ایجاد محیط فیزیکی مناسب و کافی، مسیرهای دسترسی، وسایل ارتباطی، اتاق های فکر و مکان های رفاهی و تفریحی و ….. موجب رشد و توسعه نوآوری در دانشگاه ها می شوند (دُرّی و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
مهمترین عوامل مربوط به بعد سرمایه گذاری در دانشگاهها عبارتند از:

    • فعالیت های نوآوری و توسعه آن؛
    • ارتقاء ماشین آلات، تجهیزات و نرم افزار ها،
    • آموزش ضمن خدمت؛
    • جذب سرمایه تحقیقاتی.

۸-سبک مدیریت و رهبری
امروزه رهبری نقش بزرگی را در موفقیت مؤسسات آموزش عالی ایفا می کند (کوزِس و پوسنر[۸۵]، ۲۰۰۲). گلن[۸۶] (۲۰۰۳) معتقد است که سازمان ها هم اکنون به شیوه نوین رهبری به جای شیوه های سنتی رهبری نیاز دارند. بدون شک عامل رهبری در ایجاد وفاق در میان معاونان، رؤسان دانشکده ها، مدیران گروه ها، اعضای هیئت علمی و به طور کلی، در برقراری ارتباط درونی و بیرونی امری مهم تلقی می شود. در این میان مطالعه درباره شیوه های رهبری رؤسای دانشگاه ها حائز اهمیت است (آراسته، ۱۳۸۷).
مهمترین عوامل مربوط به بعد مدیریت و رهبری در دانشگاهها عبارتند از:

    • شخصیت مدیران دانشگاه؛
    • ایجاد انگیزه در کارکنان؛
    • داشتن مدیرانی با سبک رهبری مشارکتی؛
    • مشتری مداری دانشگاه ها ( توجه به نیاز های دانشجویان).

۲-۱۲-موانع نوآوری
نوآوری، محیط داخل سازمانها و نیز بازار خارج از آنها را دستخوش تغییر و تحول می سازد. اما تغییر درون سازمانها به آسانی امکان پذیر نیست، چرا که ساختار داخلی سازمانها غالباً پایدار بوده و این پایداری یکی از مهمترین عوامل بازدارنده نوآوری است که خود از سه عامل گوناگون نشأت می گیرد: ۱- ترس از تغییر، ۲- انکار اهمیت آن و ۳- کمبود قابلیت مناسب برای پاسخ به محیط متحول و نیز کمبود وسایل لازم برای ایجاد تغییرات (ال میلر و موریس[۸۷]، ۱۳۸۵):

نظر دهید »
سایت دانلود پایان نامه: پژوهش های پیشین در مورد بررسی حقوق و تکالیف کارفرمایان مشمول ...
ارسال شده در 20 آذر 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

به موجب تبصره ماده ۸ قانون تأمین اجتماعی، «شرایط مربوط به ادامه تمام و یا قسمتی از بیمه‌های مقرر در این قانون برای کسانی که به علتی غیر از علل مندرج در این قانون از ردیف بیمه شدگان خارج شوند به موجب آیین نامه مربوط تعیین خواهد گردید و به هر حال پرداخت کلیه حق‌بیمه در این قبیل موارد به عهده بیمه شده خواهد بود». اولین آیین نامه مربوط به این تبصره مصوب ۸/۸/۱۳۶۴ شورای عالی تأمین اجتماعی بود و بعد از آن در تاریخ ۸/۱۰/۱۳۸۰ شورای عالی آیین نامه دیگری تصویب نمود. جدیدترین آیین نامه در این خصوص در تاریخ ۲۶/۶/۸۵ به تصویب شورای عالی تأمین اجتماعی رسیده است که از تاریخ ۱/۸/۱۳۸۵ لازم‌الاجرا گردیده و بیمه اختیاری بیمه‌شدگانی که قبل از اجرای آیین نامه مزبور، طبق مقررات آیین نامه‌های مصوب ۱۳۶۴ و ۱۳۸۰ برقرار گردیده، از سال ۱۳۸۵ مطابق مقررات این آیین نامه ادامه می‌یابد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

درخصوص مشمولین این نوع بیمه باید گفت مطابق تبصره ماده (۸) قانون تأمین‌اجتماعی بیمه شدگان بایستی به علتی غیر از علل مندرج در قانون تأمین‌اجتماعی از ردیف بیمه شدگان خارج شده باشند. مضافاً به موجب آیین نامه مربوط، داشتن شرایطی جهت شمول این نوع بیمه لازم است؛ از جمله اینکه به موجب ماده ۱ آیین نامه، متقاضیان باید مطابق قانون بیمه‌های اجتماعی کارگران یا قانون تأمین اجتماعی مشمول بیمه بازنشستگی باشند. در این آیین نامه صرفاً به «بازنشستگی» اشاره شده لیکن در آیین‌نامه مورخ ۱۳۶۴ علاوه بر بازنشستگی، به فوت و ازکارافتادگی کلی نیز اشاره شده بود؛ بدین صورت که متقاضیان باید مطابق قانون بیمه‌های اجتماعی کارگران و قانون تأمین‌اجتماعی مشمول بیمه بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی کلی باشند تا بتوانند درخواست ادامه بیمه نمایند. در آیین نامه مورخ ۱۳۸۰ نیز هر سه مورد مزبور نام برده شده بود. با توجه به آیین نامه جدید متقاضیان باید دارای حداقل سابقه پرداخت حق‌بیمه بوده و این سابقه از لحاظ بازنشستگی قابل احتساب باشد. دلیل اینکه در آیین‌نامه جدید صرفاً به بازنشستگی اشاره شده اقدامی جهت تسهیل امور به نفع متقاضیان است. بنابراین، در صورتی که آنها دارای حداقل سابقه بوده و این سابقه از جهت بیمه بازنشستگی قابل احتساب باشد، درخواست آنها قبول می‌گردد.
شرط دوم این است که متقاضی دارای حداقل سابقه پرداخت حق بیمه باشد؛ این شرط در ماده ۱ آیین نامه و بند (الف) بخشنامه شماره ۶۵۱ امور فنی بیمه‌شدگان پیش بینی شده است؛ بدین توضیح که متقاضیان باید حداقل سیصد و شصت (۳۶۰) روز سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشند. مسأله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا مطابق آیین نامه جدید متقاضی باید حداقل سابقه ۳۶۰ روز بیمه اجباری داشته باشد یا اینکه حداقل سابقه پرداخت حق بیمه چه به صورت اجباری یا اختیاری فرقی نمی‌کند و در هر دو حالت قابل قبول است؟ همان طور که می‌بینیم ماده ۱ به طور مطلق بیان نموده ۳۶۰ روز سابقه پرداخت حق بیمه، بنابراین چه متقاضی به صورت اجباری مشمول تأمین اجتماعی بوده و دارای این سابقه باشد یا اینکه براساس بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد دارای این حداقل سابقه باشد می‌تواند با لحاظ شرایط مربوطه درخواست ادامه بیمه نماید. حتی ممکن است شخص مدتی از این سابقه را مشمول بیمه بیکاری بوده و از مقرری آن استفاده نموده است. زیرا مطابق تبصره ۲ ماده ۶ قانون بیمه بیکاری «مدت دریافت مقرری بیمه بیکاری جزء سوابق پرداخت حق بیمه بیمه شده از نظر بازنشستگی، ازکارافتادگی و فوت محسوب خواهد شد». همچنین، در صورتی که مدتی از این حداقل سابقه جزء خدمت نظام وظیفه متقاضی باشد با توجه به مقررات مربوط درخصوص احتساب مدت خدمت نظام وظیفه، مشکلی درخصوص احتساب آن وجود ندارد و این مدت جزء سابقه پرداخت حق بیمه متقاضی محسوب می‌گردد.[۱۴]
شرط سوم سن متقاضی است؛ مطابق تبصره ۱ ماده ۷ آیین نامه، حداکثر سن پذیرش تقاضای متقاضی بیمه اختیاری برای مردان ۴۵ سال و برای زنان ۴۰ سال تمام در تاریخ ثبت تقاضا خواهد بود و در صورتی که مدت سابقه پرداخت حق بیمه، حداقل ۱۰ سال باشد، شرط سنی درخصوص متقاضیان در نظر گرفته نمی‌شود.
شرط چهارم این است که متقاضی در زمان ارائه تقاضا مشمول قانون تأمین‌اجتماعی و یا سایر صندوق‌ها و نظام‌های بیمه‌ای نباشد؛ جمع بین صندوق بیمه‌ای ممنوع است و در صورتی که متقاضی، در زمان ارائه تقاضا مشمول قانون تأمین اجتماعی باشد (اجباری یا اختیاری) امکان درخواست وی جهت ادامه بیمه به طور اختیاری وجود ندارد و در واقع اثری هم بر آن مترتب نمی‌باشد.

۲- حرف و مشاغل آزاد

بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد به موجب قانون اصلاح بند (ب) و تبصره ۳ ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی مصوب ۳۰/۶/۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی پیش بینی شده است؛ این ماده واحده مقرر می‌دارد: «سازمان تأمین‌اجتماعی مکلف است با بهره گرفتن از مقررات عام قانون تأمین‌اجتماعی صاحبان حرف و مشاغل آزاد را به صورت اختیاری در برابر تمام یا قسمتی از مزایای قانون تأمین اجتماعی بیمه نماید. چگونگی انجام بیمه و نرخ حق‌بیمه و همچنین مزایای مربوط به موجب آیین نامه‌ای خواهد بود که به تصویب هیأت دولت خواهد رسید». به موجب آیین‌نامه اجرایی قانون مزبور مصوب ۲۹/۷/۱۳۶۶ هیأت وزیران یکی از شرایط لازم جهت استفاده از این نوع بیمه مجوز اشتغال صادره از سوی مراجع ذیصلاح می‌باشد. همچنین در مواردی که هیأت مدیره سازمان تشخیص دهد که متقاضی به کار اشتغال دارد و مشمول مقررات حمایتی خاص نمی‌باشد، می‌توان درخواست وی را برای بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد پذیرفت. برای برقراری این نوع قرارداد، برخلاف «ادامه بیمه به صورت اختیاری» نیازی به حداقل سابقه پرداخت حق بیمه نیست. مطابق ماده ۴ آیین نامه مزبور، جهت برخورداری از حمایتهای مقرر یعنی بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی، متقاضی میزان حق‌بیمه‌های متفاوتی پرداخت می کند و لازم نیست که حق بیمه مربوط به تمامی حمایتها را پرداخت نماید بلکه از آنجا که قراردادی بین بیمه شده و سازمان منعقد می‌گردد انتخاب هر یک از انواع حمایت‌های فوق‌الذکر با متقاضی است. مطابق ماده مزبور مشمولین آیین نامه با پرداخت حق بیمه مقرر می‌توانند به ترتیب از حمایتهای مندرج در قانون برخوردار گردند؛
الف ـ بیمه بازنشستگی با نرخ حق بیمه ۱۲ درصد.
ب ـ بیمه بازنشستگی و فوت با نرخ حق بیمه ۱۴ درصد.
ج ـ بیمه بازنشستگی و ازکارافتادگی و فوت با نرخ حق بیمه ۱۸ درصد.
البته، بیمه شدگان جهت برخورداری از حمایتهای مندرج در بندهای (الف) و (ب) ماده ۳ قانون تأمین اجتماعی یعنی حوادث و بیماریها و غرامت دستمزد باید حق‌بیمه جدا پرداخت نمایند. نکته قابل ذکر در اینجا این است که در «ادامه بیمه به صورت اختیاری» برای برخورداری از حمایت‌های تأمین اجتماعی نرخ حق بیمه متفاوت نبوده بلکه معادل ۲۶ درصد مبنای کسر حق بیمه مورد قرارداد برای بازنشستگی، ازکارافتادگی، فوت و درمان است. البته، مطابق ماده ۴ آیین نامه ادامه بیمه به طور اختیاری مصوب ۸/۸/۱۳۶۴ نرخ حق بیمه بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی کلی متفاوت بود.
همچنین، به موجب تبصره ۲ ماده ۴ آیین نامه اجرایی قانون اصلاح بند (ب)… پرداخت (۲%) حق بیمه مربوط به حمایت‌های بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی و نیز (۱%) حق بیمه حمایت های حوادث و بیماری ها و غرامت دستمزد در صورت برخورداری (جمعاً ۳%) به عهده دولت می‌باشد و از این جهت تفاوتی بین این دو بیمه (صاحبان حرف و مشاغل آزاد و ادامه بیمه به صورت اختیاری) وجود ندارد. اختیاری بودن این نوع بیمه نیز از جهت متقاضی است و در صورت تقاضا و وجود شرایط لازم، سازمان مکلف به بیمه نمودن آنها می‌باشد.
از آنجا که بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد مبتنی بر یک قرارداد فیمابین بیمه شده و سازمان می‌باشد لذا، هر دو طرف قرارداد باید تعهدات خود را ایفاء نمایند؛ تعهد بیمه شده در اینجا پرداخت حق بیمه در موعد مقرر و تعهد سازمان ارائه حمایتهای مربوطه می‌باشد. در صورتی که بیمه شده به تعهد خود عمل ننماید و بین تاریخ قطع پرداخت حق بیمه و پرداخت مجدد بیش از سه ماه فاصله ایجاد نشده باشد می‌تواند حق بیمه معوقه را به سازمان پرداخت نماید، در غیر این صورت ارتباط وی با سازمان قطع و ادامه بیمه موکول به تسلیم درخواست مجدد و موافقت سازمان خواهد بود. بدیهی است که از تاریخ قطع ارتباط بیمه شده با سازمان، سازمان نیز مکلف به ارائه حمایت نمی‌باشد بلکه صرفاً براساس پرداختهای قبلی بیمه‌شده متعهد به ارائه خدمات حمایتی است.

۳- سایر بیمه شدگان اختیاری

بیمه قالیبافان نیز یکی دیگر از انواع بیمه‌های اختیاری است که مستند قانونی آن «قانون بیمه بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی بافندگان قالی، قالیچه، گلیم و زیلو مصوب ۱۱/۹/۱۳۷۶» می‌باشد. این نوع بیمه جهت حمایت از قالیبافان خانگی برقرار شده است. قانونگذار به موجب قانون مزبور به قالیبافان خانگی فاقد کارفرما این اختیار را داده که در صورت تمایل اقدام به بیمه نمودن خود جهت برخورداری از حمایتهای بازنشستگی، ازکارافتادگی و فوت نمایند و برای همین امر هم میزان حق‌بیمه کمتر از سایر موارد پیش بینی نموده است (۱۴%) که بیمه شده و دولت (۷% سهم دولت و ۷% سهم مشمول) آن را پرداخت می‌نمایند. البته، این قانون نیز به قالیبافان خانگی اختیار داده که درخواست برقراری قرارداد بیمه نمایند و در صورت درخواست و وجود شرایط لازم، به موجب ماده واحده مزبور سازمان مکلف است با بهره گرفتن از مقررات عام قانون تأمین اجتماعی، نسبت به بیمه نمودن آنها اقدام لازم به عمل آورد. بنابراین، استفاده از مزایای این نوع بیمه، به صورت اختیاری و مشروط به ارائه تقاضای کتبی، تنظیم قرارداد با سازمان و پرداخت حق بیمه مقرر از تاریخ انعقاد قرارداد است. در این نوع بیمه، نیز نیازی به حداقل سابقه پرداخت حق بیمه توسط بیمه‌شده نمی‌باشد. البته، درخصوص سن بیمه شدگان، به موجب تبصره ۲ ماده واحده فوق الذکر، حداکثر سن برای متقاضیان ۵۰ سال تمام است و متقاضیانی که بیش از پنجاه سال سن دارند می‌توانند درخواست انعقاد قرارداد نمایند ولی حق بیمه مازاد بر پنجاه سالگی توسط دولت و ذینفع می‌بایست پرداخت گردد.
همچنین، به موجب تبصره ۱ ماده واحده فوق الذکر«درآمد ماهانه مبنای محاسبه حق‌بیمه درباره این افراد پنجاه درصد حداقل دستمزد کارگر ساده تعیین می‌گردد و حمایتهای مقرر در این قانون نیز بر همان مبنا محاسبه و پرداخت خواهد شد». این امر در عمل ممکن است باعث بروز مشکلاتی گردد؛ بالفرض اگر شخص در یک دوره زمانی از مشمولین اجباری تأمین اجتماعی باشد و حق بیمه وی به میزان ۳۰% (۲۷% کارگر و کارفرما و ۳% دولت) پرداخت گردد و متعاقباً از شمول آن خارج و براساس بیمه قالیبافان، مشمول قانون تأمین اجتماعی گردد چون حق بیمه وی به میزان ۱۴% دریافت گردیده، لذا درخصوص پرداخت انواع مستمری‌ها از جمله بازنشستگی، ازکارافتادگی و فوت ایجاد اشکال می‌گردد.[۱۵]
قانون بیمه بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی بافندگان قالی، قالیچه، گلیم و زیلو درخصوص قالیبافانی است که فاقد کارفرما هستند و چنانچه قالیبافان به عنوان کارگر به دستور کارفرما و در کارگاه وی مشغول کار باشند و از کارفرما مزد و حقوق دریافت کنند، مشمول عنوان بیمه شدگان اجباری تأمین اجتماعی قرار می گیرند وکارفرما مکلف به بیمه نمودن ایشان نزد سازمان تأمین اجتماعی می باشد. نکته دیگر اینکه در این نوع بیمه نیز برخلاف بیمه‌های اجباری، در صورتی که پرداخت حق بیمه از طرف بیمه شده در موعد مقرر (شش ماهه اول و شش ماهه دوم سال) متوقف شود با حفظ سوابق قبلی قرارداد منعقده منفسخ می‌شود.

فصـل دوم: کار فرما

در این فصل به مفهوم کارفرما پرداخته می شود. اصولاً زمانی بیمه اجباری مصداق می یابد که کارفرما و شخص مزد یا حقوق بگیر وجود داشته باشند تنها در این صورت می توان گفت طرفین بیمه اجباری به وجود آمده‌اند. مفهوم بیمه شده در فصل قبل بیان گردید و دراین فصل مفهوم کارفرما بررسی می گردد.
در بند ۴ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی، کارفرما شخصی دانسته شده است که بیمه شده، به دستور یا به حساب او کار می‌کند، حال آنکه در ماده ۳ قانون کار مصوب ۱۳۶۹، واژه «به حساب او» با واو عطف به واژه «به درخواست» اضافه گردیده و آمده است که «کارفرما شخصی است حقیقی یا حقوقی که کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل دریافت حق‌السعی کار می‌کند…».
تعریف مندرج در قانون تأمین اجتماعی نشان می‌دهد که کار کردن شخص بیمه شده به حساب دیگری علی‌رغم عدم وجود «دستوری» از جانب وی، می‌تواند عنوان «کارفرمایی» را محقق سازد، حال آنکه به نظر می‌رسد «دستور و یا درخواست» عنصر ضروری و لازم برای تحقق رابطه کارگر و کارفرمایی است، گرچه این دستور یا درخواست می‌تواند بصورت موردی و صریح یا کلّی و ضمنی باشد و این همان چیزی است که مفاد ماده ۳ قانون کار به نوعی بر آن دلالت دارد. به علاوه، دریافت مزد یا حقوق (حق‌السعی) نیز یکی دیگر از عناصر ضروری این رابطه است که در تعریف مقرر در قانون تأمین اجتماعی مغفول مانده است.[۱۶]
به تعبیر دکتر عراقی کارفرما شخصی است که برای اداره تمام یا قسمتی از کارگاه استخدام شده است و کسی است که کارگران باید کار خود را مطابق دستور و تحت نظارت آنان انجام دهند.[۱۷] کارفرمایان در دو بخش قابل بحث و بررسی هستند، کارفرمایان مشمول قانون کار و کارفرمایان غیرمشمول قانون کار که در ادامه هر کدام مورد بررسی قرار گرفته اند.

مبحث اول: کارفرمایان مشمول قانون کار

همانطور که بیان شد ماده ۳ قانون کار در تعریف کارفرما مقرر می دارد: «کارفرما شخصی است حقیقی یا حقوقی که کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل دریافت حق السعی کار می کند. مدیران و مسئولان و به طور عموم کلیه کسانی که عهده دار اداره کارگاه هستند نماینده کارفرما محسوب می شوند و کارفرما مسئول کلیه تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به عهده می گیرند و در صورتی که نماینده کارفرما خارج از اختیارات خود تعهدی بنماید و کارفرما آن را نپذیرد در مقابل کارفرما ضامن است.»
از مقرره فوق موارد زیر تحصیل می گردد:
کارفرما ممکن است شخص حقیقی و یا حقوقی باشد آنچه مهم است رابطه ای است که بین کارفرما و کارگر وجود دارد و آن رابطه مزدبگیری است. در هر صورت کارگر مزدبگیر، بیمه شده محسوب است و کارفرما اعم از اینکه شخص حقیقی و یا حقوقی باشد مکلف به بیمه نمودن کارگر نزد سازمان تأمین اجتماعی می باشد. البته در شرایطی قانونگذار جهت تضمین حقوق کارگران شاغل در قراردادهای پیمانکاری و همچنین در جهت تسهیل وصول مطالبات سازمان درخصوص حق بیمه و خسارات متعلقه الزاماتی را برای کلیه مقاطعه دهندگانی که انجام کار را به اشخاص حقیقی یا حقوقی به صورت مقاطعه (پیمانکاری) واگذار می‌نمایند، مقرر نموده است؛ بدین نحو که کارفرما مکلف شده تا در قراردادهایی که با پیمانکار منعقد می‌کند وی را مکلف به بیمه نمودن افراد شاغل در محل کارگاه نماید، بدین منظور و در جهت وصول حق بیمه کارگران مقاطعه دهنده مکلف شده است تا پنج درصد از کل بهای کار مقاطعه را به عنوان وثیقه یا تضمین پرداخت حق بیمه کارگران توسط پیمانکار نزد خود نگه دارد. ضمن اینکه مکلف شده آخرین قسط مقاطعه کار (پیمانکار) را نیز تا زمان ارائه مفاصاحساب سازمان تأمین‌اجتماعی از سوی وی نزد خود نگه داشته و با ارائه مفاصاحساب، پنج درصد کل بهای پیمان و همچنین آخرین قسط مقاطعه کار را به وی پرداخت نماید. بدین ترتیب کارفرما می‌بایست از هر صورت وضعیتی که به مقاطعه کار (پیمانکار) پرداخت می‌کند پنج درصد را کسر و نزد خود نگه دارد.[۱۸]
ماده ۱ قانون کار کلیه کارفرمایان، کارگران، کارگاه ها، مؤسسات تولیدی، صنعتی، خدماتی و کشاورزی را مکلف به تبعیت از قانون کار می داند و از جمله الزاماتی که در قانون کار پیش بینی شده است الزام کارفرما به بیمه نمودن کارگران خود نزد سازمان تأمین اجتماعی است که می باید از سوی کارفرمایان رعایت گردد.
اصولاً کارفرمایان مشمول قانون در حوزه بخش خصوصی جامعه قرار می گیرند اما در مواردی کارگاه‌های مشمول قانون کار در حوزه بخش عمومی و یا دولتی قرار می گیرند که در چنین شرایطی می توان گفت کارفرمایان مذکور علی رغم اشتغال در بخش دولتی یا عمومی در شمول قانون کار و الزامات و شرایط آن قرار دارند. به عنوان مثال: چنانچه افرادی با یک دستگاه اجرایی کشور قرارداد مشمول قانون کار داشته باشند در این صورت آن دستگاه اجرایی به عنوان کارفرمای مشمول قانون کار محسوب است و درخصوص کارگران خود می باید تمامی الزامات قانون کار را رعایت نماید.

مبحث دوم: کارفرمایان غیرمشمول قانون کار

ماده ۱۸۸ قانون کار مقرر می دارد: «اشخاص مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین و مقررات خاص استخدامی و نیز کارگران کارگاه های خانوادگی که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحب کار و همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک از طبقه اول وی انجام می شود مشمول مقررات این قانون نخواهند بود».
ماده ۳ قانون کار نیز مقرر داشته است: «کارفرما شخصی است حقیقی یا حقوقی که کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل دریافت حق السعی کار می کند…».
از جمع بین دو ماده فوق الذکر استنباط می گردد که چنانچه گیرنده مزد و حقوق مشمول قانون کار نباشد، کارفرمای ایشان نیز که پرداخت کننده حقوق است کارفرمای مشمول تعریف مقرر در قانون کار نیست هر چند که کارفرما محسوب می شود. سؤالی که مطرح است این است که چنین کارفرمایی مشمول کدام قانون است و الزامات مقرر در کدام قانون از حیث ضوابط و شرایط بیمه ای کارگران بر وی حاکم است. پاسخ را می‌توان در متن بند ۴ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی یافت مقرره مذکور چنین بیان شده است:
«کارفرما شخص حقیقی یا حقوقی است که بیمه شده به دستور یا به حساب او کار می کند کلیه کسانی که به عنوان مدیر یا مسئول عهده دار کارگاه هستند نماینده کافرما محسوب می شوند و کارفرما مسئول انجام کلیه تعهداتی است که نمایندگان مزبور در قبال بیمه شده به عهده می گیرند».
مطابق مقرره مذکور کلیه مزد و حقوق بگیران بیمه شده محسوب می شوند و پرداخت کننده مزد و حقوق به بیمه شده کارفرما محسوب است. بنابراین کلیه اشخاص حقیقی و یا حقوقی که بیمه شده را به کار گرفته و به وی مزد یا حقوق پرداخت می کنند در صورتی که به استناد ماده ۱۸۸ قانون کار از شمول این قانون استثنا باشند کارفرمای غیرمشمول قانون کار تلقی شده و مشمول مقررات تأمین اجتماعی می باشند. در این دسته بندی عموماً مراکز دولتی، عمومی و عمومی غیردولتی قرار می گیرند و هر یک از مراکز مذکور نسبت به مستخدمین خود کارفرما محسوب می گردند.

فصـل سوم: کارگر

از جمله مفاهیم و اصطلاحاتی که در این پایان نامه به کرات مورد استفاده قرار می گیرد مفهوم کارگر است. چنانچه مفهوم کارگر به درستی تبیین گردد اصطلاح کارفرما نیز به سهولت قابل فهم خواهد بود.
در نظام حقوقی کشورمان ابتدا کارگر به مفهوم امروزی تعریف نشده بود و مطابق قوانین مدنی عمل می‌شد. در قانون مدنی از کارگر به عنوان اجیر یاد شده است. در این قانون مبحثی به اجاره اشخاص اختصاص داده شده است که مقصود از اجاره اشخاص «عقدی است معوض که به موجب آن شخصی در برابر اجرت معین ملزم می شود کاری را انجام دهد.»[۱۹] البته باید دانست که با جدا شدن حقوق کار از حقوق مدنی، این تعریف از کارگر رنگ باخته و دولت بوسیله قوانین کار و بیمه های اجتماعی رابطه کارگر و کارفرما را در اختیار گرفته است.[۲۰] در خصوص مفهوم حقوقی کارگر، نویسندگان حقوق کار، از جنبه های مختلف به تبیین آن پرداخته اند:
نخست اینکه طبیعت کار طوری باشد که کارگر متعهد به وسیله باشد نه به نتیجه، دوم اینکه میزان معادل دریافت گردد و سوم اینکه کارگر نسبت به کارفرما تبعیت داشته باشد.[۲۱]
اصطلاح کارگر نیز در ذیل دو عنوان قابل بحث و بررسی است کارگرانی که مشمول قانون کار هستند و کارگرانی که از شمول قانون کار خارج می باشند و مشمول سایر قوانین و مقررات هستند. در این فصل سعی بر آن است تا هر دو عنوان تبیین گردد کارگران مشمول قانون کار و کارگران غیرمشمول قانون کار که هریک در مبحثی جداگانه توضیح داده خواهد شد.

مبحث اول: کارگران مشمول قانون کار

ماده ۲ قانون کار مقرر می دارد: «کارگر از لحاظ این قانون کسی است که به هر عنوان در قبال دریافت حق‌السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می کند».
مطابق ماده مذکور کلیه کسانی که در قبال مزد و یا حقوق کار می کنند کارگر و مشمول قانون کار تلقی می‌گردند و این ماده مفهوم عامی را تعریف می کند.[۲۲] بدیهی است چنانچه رابطه مزدبگیری بین انجام دهنده کار وارائه دهنده کار وجود نداشته باشد در این صورت انجام دهنده کار، کارگر تلقی نگردیده و مشمول عناوین دیگر خواهد شد. در این خصوص می توان به ماده ۱۳ قانون کار اشاره کرد: «در مواردی که کار از طریق مقاطعه انجام می یابد مقاطعه دهنده مکلف است قرارداد خود را با مقاطعه کار به نحوی منعقد نماید که در آن مقاطعه کار متعهد گردد که تمامی مقررات این قانون را در مورد کارکنان خود اعمال نماید». ملاحظه می گردد که قرارداد مذکور در این ماده هر چند مربوط به انجام کار است، ارائه دهنده کار نیز مبلغی را به مقاطعه کار پرداخت می کند. اما این قرارداد مشمول قانون کار نیست و مقاطعه کار حتی در صورتی که شخص حقیقی باشد، در شمول مفهوم کارگر در قانون کار قرار نمی گیرد. بدیهی است که تمامی کارگران مشمول قانون کار از مزایای تأمین اجتماعی برخوردار خواهند بود.[۲۳]

مبحث دوم: کارگران غیر مشمول قانون کار

اصطلاحات کارگر و کارفرما همیشه تداعی کننده قانون کار است و اصولاً هرگاه صحبت از کارگر و کارفرما به میان می آید آنچه متبادر به ذهن می گردد حکومت قانون کار بر روابط آنها است، لیکن با کمی تأمل در مواد قانون کار چنین فرضیه ای استثنا پذیر گردیده و عام مفروض با خاص دیگر تخصیص زده میشود به گونه ای که در مواردی کارگران و در مواردی کارفرمایان از شمول قانون کار استثنا می گردند قبلاً در فصول گذشته موارد استثنای کارفرمایان کارگاهها از شمول قانون کار توضیح داده شد و در این مبحث موارد خروج کارگران از شمول قانون کار بررسی می شود ماده ۱۸۸ قانون کار مقرر می دارد:
«…کارگران کارگاه های خانوادگی که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحب کار و همسرو خویشاوندان نسبی درجه یک از طبقه اول وی انجام می شود مشمول مقررات این قانون نخواهند بود». در این ماده کارگاه‌های خانوادگی از شمول مقررات قانون کار خارج شده اند و به تبع کارکنان این کارگاه ها نیز مشمول قانون کار نمی‌باشند آنچه مهم است به کار بردن اصطلاح «کارگر» در این ماده است در حالی که این کارگران مشمول قانون کار و حمایت های مقرر در آن نیستند.
علاوه بر حالت فوق الذکر مواد ۱۹۱ و ۱۸۹ قانون کار خروج کارگران شاغل در برخی مشاغل خاص و یا کارگاه‌های کوچکتر از ۱۰ نفر را تحت شرایطی و با تصویب هیأت وزیران از شمول قسمتی از مقررات قانون کار ممکن دانسته است. بنابراین در این موارد نیز کارگرانی وجود خواهند داشت که حداقل از قسمتی از مفاد قانون کار معاف هستند.
نکته قابل توجه اینکه خروج کلی یا جزئی کارگران از شمول قانون کار به هیچ عنوان نافی اجباری بودن بیمه ایشان نیست. حتی اگر ماده ۱۴۸ قانون کار مبنی بر بیمه اجباری شاغلین مزد و حقوق بگیر بر ایشان صدق پیدا نکند، با مراجعه به سایر مقررات قانونی از جمله ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی می توان کارگران غیرمشمول قانون کار را در ردیف بیمه شدگان قانون تأمین اجتماعی محسوب نمود. بند (الف) ماده مذکور مقرر می دارد: «افرادی‌ که‌ به‌ هر عنوان‌ در مقابل‌ دریافت‌ مزد یا حقوق‌ کار می‌کنند….» بنا براین چنانچه رابطه مزد و حقوق بگیری بین فرد وکارفرما وجود داشته باشد صرف نظر از شمول یا عدم شمول قانون کار بر این رابطه در صورتیکه شخص مشمول هیچ یک از صندوق های بیمه ای نباشد، الزاما واجبارا مشمول مقررات عام بیمه ای و قانون تامین اجتماعی است.

فصـل چهارم: کارگاه

بند ۳ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی درخصوص «کارگاه» مقرر داشته است: «کارگاه‌ محلی‌ است‌ که‌ بیمه‌ شده‌ به‌ دستور کارفرما یا نماینده‌ او در آنجا کار می‌کند.» همانطور که ملاحظه می گردد این تعریف بسیار کلی است و می‌تواند در عمل موجد ابهاماتی گردد. به عنوان مثال در ماده ۶۰ قانون تأمین اجتماعی، قانونگذار در مقام تعریف «حادثه ناشی از کار»، عنصر «زمان» را ملاک قرار داده و «تمام اوقاتی که بیمه شده در کارگاه یا مؤسسات وابسته یا ساختمان ها و محوطه آن مشغول به کار باشد» و نیز «اوقاتی که بیمه شده به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه، عهده‌دار انجام مأموریتی باشد» را مقصود از واژه «حین انجام وظیفه» دانسته است، همچنبن قانونگذار«اوقات مراجعه به درمانگاه و یا بیمارستان و یا برای معالجات درمانی و توان بخشی و اوقات رفت و برگشت بیمه شده از منزل به کارگاه مشروط بر اینکه حادثه در زمان عادی رفت و برگشت به کارگاه اتفاق افتاده باشد» را نیز جزء اوقات انجام وظیفه به شمار آورده است.
با این همه تعریف مزبور به سبب محوریت عنصر «زمان» در آن نمی‌تواند در تعریف کارگاه به عنوان یک مکان بکار آید اما تعریف مندرج در ماده ۴ قانون کار مصوب ۱۳۶۹ که حول محور «مکان» قرار دارد و گویاترین و کامل‌ترین تعریف موجود در متون قانونی است در ترسیم حدود مفهوم کارگاه قابل استناد است. [۲۴] در این ماده آمده است: «کارگاه محلی است که کارگر به درخواست کارفرما یا نماینده او در آن جا کار می‌کند، از قبیل مؤسسات صنعتی، کشاورزی، معدنی، ساختمانی، ترابری، مسافربری، خدماتی، تجاری، تولیدی، اماکن عمومی و امثال آنها. کلیه تأسیساتی که به اقتضای کار متعلق کارگاهند از قبیل نمازخانه، ناهارخوری، تعاونی‌ها، شیرخوارگاه، مهدکودک، درمانگاه، حمام، آموزشگاه حرفه‌ای، قرائتخانه، کلاس های سوادآموزی و سایر مراکز آموزشی و اماکن مربوط به شورا و انجمن اسلامی و بسیج کارگران، ورزشگاه و وسایل ایاب و ذهاب و نظایر آنها جزء کارگاه می‌باشند».

نظر دهید »
مطالعه فقهی - حقوقی وضعیت و آثار ...
ارسال شده در 20 آذر 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

اگر عقد رهن از طرف راهن لازم و از طرف مرتهن جایز باشد، در رابطه با چگونگى صیغه ایجاب و قبول در آن، دیدگاه هاى گوناگونى وجود دارد. بعضى از فقها بر این باورند که صیغه رهن، منحصر در لفظ خاصى نیست. با وجود این، عقد رهن، عقدى لازم است و مانند عقود لازمه دیگر، باید اولاً، داراى لفظ خاصى باشد و ثانیاً، آن را به لفظ ماضى انشا کنند و حال آن که این دو امر، در آن رعایت نشده است; زیرا عقد، از طرف مرتهن جایز است و چون وى، هدف اصلى در این عقد به حساب مى‏آید، به ناچار طرف وى را بر جانب راهن داده و احکام عقد جایز مطلق(از طرفین جایز) را بر کل این عقد مترتب ساخته‏اند (انصاری: پیشین، ص۱۴۲).
در مقابل، گروهى بر این باورند که صیغه ایجاب و قبول بایدبه لفظ عربى و ماضى باشد و نیز ایجاب، مقدم بر قبول باشد، زیرا عقد رهن، از عقول لازمه است، از این روى، هر آنچه در رابطه با صیغه ایجاب و قبول در عقد لازم شرط است، در این جا نیز، باید در نظر گرفته شود.
لازم به یادآورى است که، تمام ماهیت عقد، به واسطه ایجاب موجب تحقّق پیدا مى‏کند و قبول، در ماهیت عقد، دخالتى ندارد. از این روى، نظر بیشتر فقها مبنى بر اعتبار قبول، قولى قابل پذیرش نیست، زیرا قبول، به واسطه فعل و اشاره و هر آنچه که نشان دهنده رضاى قابل باشد، تحقق پیدا مى‏کند و ضرورتى ندارد که به واسطه لفظ تحقق پیدا کند. با توجه به این که عقد، از مقوله معناست، ناگزیر تمام هویتآن، با قصد تحقق مى‏پذیرد و ذکر الفاظ، هیچ گونه دخالتى در ماهیت و هویت عقد ندارد. به تعبیر دیگر، عقد در مقام ثبوت، هویّتش به قصد موجب است و در مقام اثبات و اظهار، الفاظ بیانگر آن معناى درونى و آن قصد قلبى‏اند که در مقام ثبوت تحقق پیدا کرده است. بنابراین، ذکر الفاظ، چه الفاظ مخصوص و چه الفاظى مؤدّاى این مخصوص باشند، اعتبارى در انشاء و در تحقق عقد ندارند، از این روى، هر لفظى اگر گویاى عقد رهن باشد، صلاحیت بیان عقد رهن را در مقام اثبات دارد(انصاری: پیشین).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

گفتار نخست: وکالت فروش مال مرهونه
ممکن است در ضمن عقد یا به طور جداگانه راهن به مرتهن، وکالت فروش مال مرهونه را بدهد که در صورت عدم پرداخت دین، او بتواند از عین مرهونه یا قیمت آن، طلبش را وصول کند، در غیر این صورت مرتهن می‌تواند از دادگاه تقاضای اجبار مرتهن به بیع یا اداء دین بنماید. تبدیل مال مرهونه به مال دیگر با تراضی طرفین جائز می‌باشد( باریکلو: ۱۳۸۸، ۲۰۱).
گفتار دوم: تصرفات راهن در رهن
در این گفتار مختصری در مورد تصرفات راهن در رهن برای پیش گفتار بیان خواهیم کرد، که در فصول بعدی به تفصیل بیان خواهیم نمود.
در اثر رهن، عین مرهونه وثیقه دین راهن قرار مى‏گیرد، تا چنان‏چه راهن در موعد مقرر دین خود را ادا نکرد، مرتهن بتواند آن را بفروشد و از محل ثمن آن طلب خویش را استیفا کند. بنابراین راهن نمى‏تواند در رهن تصرفى نماید که موجب تلف موضوع رهن گردد یا قیمت آن را کاهش دهد یا رغبت خریداران را به آن کم کند، زیرا این گونه تصرفات، خواه تصرف حقوقى یا مادى، با مقصودى که عقد رهن براى آن منعقد شده است منافات دارد. راهن نمى‏تواند عین مرهونه را بدون حفظ حق مرتهن بفروشد و یا آن را به دیگرى هبه کند و نیز نمى‏تواند بناى خانه مورد رهن را خراب کند یا درختان باغ مورد رهن را قطع کند. قانون مدنى، دراین زمینه در ماده ی ۷۹۳ تصریح مى‏کند: «راهن نمى‏تواند در رهن تصرفى کند که مانع حق مرتهن باشد، مگر به اذن مرتهن» در صورتى که تصرفات مزبور به اذن مرتهن انجام گیرد، این‏گونه تصرفات، ممنوع نمى‏باشد، زیرا حکم قانون براى حمایت از حق مرتهن مى‏باشد و او خود مى‏تواند از حق خویش صرف نظر نماید و به راهن درانجام چنین تصرفاتى اذن دهد. راهن مى‏تواند هر گونه تصرفى که منافى با حق مرتهن نباشد، در عین مورد رهن انجام دهد، خواه آن‏که براى مورد رهن نافع نباشد، مانند این‏که راهن رنگ اطاق‏ها و یا شکل حوض و باغچه خانه مورد رهن را تغییر دهد، و خواه آن‏که براى عین مرهونه نافع باشد، مانند این‏که تعمیرات مورد نیاز را براى بقاى عین مرهونه انجام دهد و یا آن را به گونه‏اى تغییر دهد که موجب افزایش قیمت آن یا جلب مشترى بیشتر گردد؛ چنان‏که مورد رهن زمین بایر باشد و راهن آن را شخم بزند و کود بپاشد و در آن کشت کند، و اگر باغ است درختان خشک آن را از زمین بیرون آورد و به جاى آن از نو، نهال بکارد( کاتوزیان، ۱۳۸۲، ۲۷).
راهن مى‏تواند عین مرهونه را با قید آن‏که وثیقه دین است، به سببى از اسباب مثل بیع و هبه به دیگرى انتقال دهد. زیرا این انتقال با حق مرتهن منافاتى ندارد و ضررى به او وارد نمى‏آورد و مانند آن است که مال شخص ثالث نزد داین رهن باشد. هم‏چنین راهن مى‏تواند هر تصرفى در منافع عین مرهونه انجام دهد و از آن به طور متعارف بهره‏بردارى کند. زیرا منافع در رهن داخل نمى‏باشد. مثلاً مى‏تواند درخانه‏اى که به رهن گذارده سکونت کند یا براى چند ماه آن را به دیگرى اجاره دهد، ولى نمى‏تواند آن را براى مدت طولانى که از ارزش آن بکاهد، به دیگرى اجاره دهد. از این رو، ماده ۷۹۴ق.م. تصریح مى‏کند: «راهن مى‏تواند در رهن تغییراتى بدهد یا تصرفات دیگرى که براى رهن نافع باشد و منافى حقوق مرتهن هم نباشد، به عمل آورد بدون این‏که مرتهن بتواند او را منع کند. در صورت منع، اجازه با حاکم است» (کاتوزیان، پیشین، ۲۹)
در صورتى که راهن بدون اذن مرتهن معامله‏اى انجام دهد که با حق او منافات داشته باشد، مانند این‏که راهن عین مرهونه را بدون قید حق مرتهن به سببى از قبیل بیع و صلح به دیگرى انتقال دهد و یا مجدداً رهن گذارد، معامله او نافذ نمى‏باشد و منوط به اجازه مرتهن است، زیرا این معاملات اگر چه توسط مالک انجام گرفته، ولى چون مورد معامله، متعلق حق مرتهن بوده و در انتقال، حق او رعایت نشده است در حکم معامله فضولى مى‏باشد.اگر راهن بدون اذن مرتهن، مورد رهن را به دیگرى بفروشد و مرتهن طلب خود را از خریدار مطالبه کند، نمى‏توان ادعا نمود که بیع باطل است، زیرا عمل مرتهن در این مورد در حکم تنفیذ بیع یاد شده مى‏باشد. حکم شماره ۱۲۹۳ شعبه ششم دیوان‏عالى کشور، مورخ ۱۳۲۶/۷/۲۹ در این باره مقرر مى‏دارد: «در صورتى که راهن ملک خود را به دیگرى بفروشد و مرتهن طلب خود را از خریدار مطالبه نماید، در حقیقت مرتهن امضاى معامله‏اى را که قبل از انقضاى مدت رهن به عمل آمده، نموده است و بنابراین، معامله راهن نسبت به ملک مرهون، تصرفى نبوده که منافى حق مرتهن باشد و استناد دادگاه به ماده ۷۹۳ ق.م. در بى اثر بودن معامله (به عنوان این‏که راهن حق انتقال عین مرهونه را نداشته) صحیح نخواهد بود».(متین، ۱۳۷۷ ،۲۳۴)
چنان‏چه مرتهن به راهن اذن دهد که مورد رهن را به سببى از قبیل بیع به دیگرى منتقل نماید و یا بیعى را که توسط او صورت گرفته، اجازه و تنفیذ کند، بیع صحیح و نافذ است و عقد رهن باطل مى‏شود. پس از بیع، لازم نیست که راهن، ثمن عین مرهونه را به رهن بگذارد، مگر آن‏که مرتهن به صورت مشروط اذن داده باشد؛ بدین معنا که اذن او به فروش رهن، مقید به آن بوده باشد ثمن به عنوان رهن قرار گیرد. بنابراین عقد رهن باطل گردیده و مرتهن حقى نسبت به ثمن عین مرهونه ندارد. حق مرتهن نسبت به رهن، زمانى ساقط مى‏گردد که‏بیع محقق گردد. مرتهن، مى‏تواند پیش از بیع، از اذن خویش رجوع کند؛ در این صورت راهن نمى‏تواند به فروش رهن اقدام کند.( نجفى، ۱۴۱۰،۲۱۲)
برخى از فقها، در مسأله مورد بحث تفصیل را برگزیده‏اند. علامه حلی حکم مزبور را تنها در صورتى جارى مى‏دانند که دین راهن مؤجَّل بوده و هنوز اجل آن فرا نرسیده باشد، و گرنه در صورتى که دین او از اول حالّ بوده یا آن‏که زمان پرداخت آن فرارسیده باشد، معتقدند که مقتضاى عقد رهن آن است که مرتهن نسبت به ثمن معامله، صاحب حق باشد. در نتیجه، عوض معامله به جاى عین مرهونه قرار مى‏گیرد.( علامه حلى ۱۴۱۴، ۲۰۸)
گفتار سوم: اذن راهن در فروش رهن
اگر چه مقتضاى عقد رهن آن است که عین مرهونه وثیقه دین راهن باشد و در صورت تأخیر راهن در پرداخت دین مرتهن بتواند از طریق فروش رهن به طلب خویش دست‏یابد و شرط بر خلاف آن طبق ماده ۷۷۸ ق.م قانونى مدنى باطل مى‏باشد، لیکن مرتهن نمى‏تواند بدون اذن راهن، خود به فروش رهن اقدام کند. بلکه فروش رهن باید توسط راهن یا به اذن او انجام گیرد. ممکن است تصور شود که چنین بیعى که بدون اذن راهن صورت گرفته است صحیح باشد، ولى مبیع تا زمانى که رهن فک نشده است، در حالت رهن باقى مى‏ماند. حکم شماره ۳۲۸۸ دیوانعالى کشور، مورخه ۱۳۰۸/۸/۲۷، چنین تصورى را مردود شمرده، اعلام مى‏دارد: «اگر مرتهن بدون اجازه راهن عین مرهونه را به معرض بیع درآورد، معامله باطل خواهد بود و حکم محکمه در چنین صورتى به این‏که عین مرهونه مادامى که رهن فک نشده است به عنوان رهن در ید شخص خریدار بماند، با قانون وفق نمى‏دهد»( بروجردی، ۱۳۸۰، ۱۲۲).
در صورتى‏که دین حال باشد و یا اگر مؤجَّل است، اجل آن فرارسیده باشد، ولى راهن بدون آن‏که به پرداخت دین خویش اقدام کند، نه خود رهن را بفروشد و نه به مرتهن اذن فروش آن را دهد، مرتهن مى‏تواند به حاکم رجوع نماید. حاکم نیز راهن را به تأدیه دین یا فروش رهن اجبار مى‏کند. ماده ۷۷۹ ق.م. در این مورد مقرر مى‏دارد:«هرگاه، مرتهن براى فروش عین مرهونه وکالت نداشته باشد و راهن هم براى فروش آن و اَداى دین حاضر نگردد، مرتهن به حاکم رجوع مى‏نماید تا اجبار به بیع یا اداى دین به نحو دیگر بکند».
اگر مدیون از اجراى حکم امتناع کند و اجبار او ممکن نباشد، رهن از سوى مقامات صالح به فروش مى‏رود و از محل آن طلب مرتهن پرداخت مى‏شود. با توجه به ماده ۷۷۷ ق.م. مرتهن در موارد زیر مى‏تواند خود به فروش مال مرهون اقدام کند:
الف. در صورتى‏که در ضمن عقد رهن یا عقد لازم دیگرى، راهن به مرتهن در فروش عین مرهونه وکالت داده باشد. (کاتوزیان، پیشین، ۳۰)
ب . چنان‏چه در ضمن عقد رهن یا عقد لازم دیگرى، راهن به مرتهن در فروش رهن اذن داده باشد.
ج . اگر پس ازعقد رهن، راهن به مرتهن در فروش عین مرهونه وکالت یا اذن دهد و تا زمانى که او به فروش اقدام مى‏کند راهن او را عزل نکرده یا از اذن خویش رجوع نکرده باشد.
ماده ۷۷۷ ق.م. این گونه مقرر مى‏دارد: «در ضمن عقد رهن یا به موجب عقد على‏ حده، ممکن است راهن مرتهن را وکیل کند که اگر در موعد مقرر، راهن قرض خود را ادا ننموده، مرتهن از عین مرهونه یا قیمت آن، طلب خود را استیفا کند ونیز ممکن است قرار دهد و کالت مزبور بعد ازفوت مرتهن با ورثه او باشد و بالاخره ممکن است که وکالت به شخص ثالث داده شود».
اگر مرتهن بدون آن‏که از طرف راهن براى انجام این امر وکیل یا مأذون باشد، اقدام به فروش عین مرهونه بنماید، معامله فضولى مى‏باشد و راهن مى‏تواند بیع رهن را تنفیذ یا رد کند. در صورتى‏که راهن بیع مزبور را اجازه کند، به جز آن‏که طرفین به گونه‏اى دیگر توافق کنند، ثمن به جاى مبیع در رهن قرار مى‏گیرد، زیرا ظاهر فروش عین مرهون از طرف مرتهن و اجازه راهن، توافق در تبدیل مورد رهن مى‏باشد. از این رو پس از انقضاى مدت دین، مرتهن مى‏تواند از محل ثمن، طلب خویش را استیفا کند، اگر چه مورد رهن از جنس دین باشد، زیرا دین کلى فى‏الذمه مى‏باشد، ولى ثمن عین خارجى است( ره پیک، ۱۳۸۷، ۱۵۲).
این موضوع در فصل های بعدی به نفصیل توضیح داده خواهد شد.
گفتار چهارم: حکم تکلیفی رهن
رهن، امری جایز است نه واجب و در قرآن کریم آمده است: «وَإنْ کنْتُم عَلی‌ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِبَاً فَرِهانٌ مَقْبُوضَه‌ی؛(بقره ،آیه ‌ی ۲۸۳)و اگر در سفر بودید و نویسنده‌ای نیافتید، پس گرویی بستانید». البتّه در سفر بودن و نیافتن نویسنده شرط جواز رهن نیست؛ اما از آنجا که در سفر، بیشتر از حضر به رهن نیاز پیدا می‌شود و از سوی دیگر در سفر مظنّه نیافتن کاتبی که دین را بنویسد و بر آن شاهد باشد، وجود دارد، قید سفر و عدم وجود کاتب در آیه ذکر شده است( پیشین، ۱۵۳).
عقد رهن از طرف گروگذار لازم است. از این رو، وی نمی‌تواند آن را برهم زند، لیکن از طرف گروگیرنده، جایز می‌باشد و او هر زمان که بخواهد می‌تواند آن را فسخ کند.
مبحث چهارم: شرایط عقد
الف. شرط اجل: دین می‌تواند مطلق (غیر مؤجل) باشد، یا مدت دار (مؤجّل)؛ لیکن تعیین مدت برای رهن صحیح نیست و علاوه بر بطلان شرط، موجب بطلان عقد می‌شود. (مغنیه، ۱۴۲۵، ۶۷).
ب. دیگر شرایط: عقد رهن گاه مطلق است و گاه مشروط. در صورت دوم، شرط یا صحیح است، مانند اینکه شرط شود مال رهنی در دست راهن یا شخصی امین باشد و یا فاسدِ غیر باطل کننده عقد، مانند شرط اینکه مرهون جز به بهایی که راهن می‌خواهد، فروخته نشود؛ هرچند به چند برابر قیمت بازار و یا هم شرط فاسد است و هم باطل کننده عقد، مانند اینکه مرتهن شرط کند در صورتی که راهن حق او را ادا نکند، مال رهنی، مبیع برای او باشد. علّت بطلان چنین شرطی این است که یک مال نمی‌تواند در یک زمان هم مرهون باشد و هم مبیع.
علاوه بر آنکه عقد بیع تنها با وجود اسباب آن (صیغه و سایر شرایط) تحقق می‌یابد.
گفتار نخست: عقد رهن، از احکام امضایى
جهت توضیح و تبیین بحث، لازم است ابتدا مقدمه‏اى دراین زمینه مطرح کنیم:
احکامى که در فقه اسلامى، در حدود آنها بحث مى‏شود، ازنظر این که شارع مقدس، آن احکام را وضع کرده، یا آن که آن احکام، پیشتر وجود داشته و شارع آنها را تایید کرده است، بر دو دسته‏اند که در زیر، به تعریف آنها مى‏پردازیم:
گفتار دوم: احکام تاسیسى
به امورى که پیش از اسلام، وجود نداشته و از سوى شارع مقدس، تاسیس شده‏اند، احکام تاسیسى مى‏گویند. در بین فقیهان مشهور شده که احکام مربوط به عبادات، تاسیسى هستند; چرا که بر این باورند: احکامى چون نماز و روزه در ادیان گذشته بوده است، امّا نماز و روزه با این شرایط و چگونگى، ویژه دین اسلام است; بنا بر این، دین مقدس اسلام، احکام بالا را تاسیس کرده است و به عبارت دیگر، این عناوین، داراى حقیقت و معناى خاصى هستند. (کاتوزیان، ۱۳۸۲، ۲۹)
هر چند که احکام عبادى، ارتباطى به بحث ما ندارند، امّا بهعنوان تکمیل بحث، باید گفت: پیش از ظهور دین مبین اسلام، معناى نماز و روزه و… شناخته شده بود و شارع مقدس، تنها حدود آنها تعیین کرد. بنا بر این، مى‏توان گفت: این امور، به طور مشخص براى حقایق شرعیه، در ادیان پیشین، وضع شده و اسلام هم، آنها را امضا کرده است، بنا بر این، منکر تاسیسى بودن این احکام مى‏شویم.
گفتار سوم: احکام امضایى
امورى است که بین مردم متعارف بوده وشارع مقدس آنها را امضا فرموده است. عقود و معاملات از این دسته‏اند که شارع آنها را تایید وامضا کرده است. از جمله این معاملات، بیع، اجاره و رهن است که شارع با عباراتى از قبیل: «احل الله البیع‏» و «اوفوا بالعقود» آنها را امضا کرده است. این امور، پیش از اسلام، در جامعه متداول بوده، چرا که در پرتو آنها، آنچه بشر به آن نیاز دارد، برآورده مى‏شود. بنابراین، شارع مقدس، حقیقت‏خاصى را براى عقود ومعاملات بیان نکرده، بلکه آنچه نزد عرف و عقلا رواج داشته، امضا کرده است. اگر مواردى، مانند معامله «ربوى‏» و «غررى‏» را در کل قبول نداشته، نظر خود را روشن، بیان کرده است. به همین جهت، در موارد سکوت شارع مقدس، نبود نهى، کفایت مى‏کند و در این که زمان شارع، موجود بوده است، یا خیر، فرقى نمى‏کند; از این روى، این عقود، در شرع و در عرف، جایز است; زیرا شارع مقدس، هرگز اهمال و مسامحه نمى‏کند و آنچه را که مورد رضایت و مراد و مقصودش نیست، به روشنى اعلام مى‏دارد. بعضى، رهن را چنین تعریف کرده‏اند: «وثیقه‏اى است ازبراى دین مرتهن‏» که در واقع، این تعریف، گرفته شده از معناى لغوى است، بنابراین، رهن، در شرع، عرف و لغت، عبارت است از آنچه که نزد مرتهن دائن در برابر مال وى، به عنوان وثیقه قرار داده مى‏شود. در پایان، به این نتیجه مى‏رسیم که عقد رهن، از جمله عقودى است که شارع مقدس، آن را امضا فرموده است. (کاتوزیان، ۱۳۸۲، ۲۹)
مبحث پنجم: ویژگیهاى عقد رهن
ماهیت عقد رهن را با توجه به اوصاف آن، مى‏توان مورد شناسایى قرار داد:
گفتار نخست: عقد تبعى
بدین معنى که پیش از آن، باید دینى وجودداشته باشد، تا براى تضمین آن، مالى به وثیقه داده شود (مواد ۷۷۱ و ۷۷۵ قانون مدنى) وثیقه دادن براى دَین آینده در حقوق ما امکان ندارد و وجود سبب دین شرط درستى رهن است. مساله قابل بحث در این جا، این که به چه علت وثیقه دادن براى دَین آینده امکان ندارد. راهن، مى‏تواند وثیقه‏اى را نزد مرتهن بگذارد براى دینى که در آینده بر عهده او قرار مى‏گیرد. به عنوان مثال، راهن، مبلغى از مرتهن به عنوان وام گرفته است و در برابر پرداخت آن در زمان قرار داده شده، وثیقه‏اى را نزد مرتهن مى‏گذارد، به گونه‏اى که اگر در زمان قرار داده شده دین خود را پرداخت نکند، مرتهن، حق برداشت از وثیقه را دارد. درست است که دین، در زمان عقد، وجود نداشته است، امّاسبب دین، تنها عقد نیست، بلکه مجموعه‏اى از عقد و کوتاهى راهن است راهن، ملتزم است که دین خود را بپردازد، یعنى ملتزم به اداى دین، در آینده است و این التزام، ایجاب مى‏کند که وثیقه‏اى را نزد مرتهن گرو بگذارد. بنا بر این، وثیقه در برابر دینى که موجود نشده، عقلایى است و این خود، دلیلى است بر درستى ادعاى ما، به جهت این که با آیه شریفه زیر، منافتى ندارد: «و ان کنتم على سفر ولم تجدوا کاتبا فرِهان مقبوضه »(کاتوزیان، ۱۳۹۰، ۱۴۲).
گفتار دوم: عقود عینى
عقود عینی عقودی هستند که در آن‏ها قبض، شرط صحت است. در مفهوم شرط صحت اختلاف نظر هست. متقدمین آن را در معنای واقعی خود (خارج از رکن) به کار می برده‏اند و متأخرین، آن را رکن عقود عینی می دانند. حقوق‏دانان بر این اعتقادند که هر ماهیت، با تحقق ارکانش ایجاد می شود. پس اگر در عقدی قبض از ارکان باشد، و قبل از قبض، یکی از طرفین فوت کند، عقد محقق نشده، اثری بر آن بار نیست. در حالی که اگر از ارکان خارج باشد، عقد محقق شده، قابلیت اقباض به وراث طرف معامله می رسد و با تحقق قبض، آثار عقد از زمان انعقاد محقق می شود نه از زمان قبض. پس اگر مثلاً پس از انجام صیغه عقد و قبل از قبض، قانونی جدید تصویب و انعقاد آن عقد خاص را منع کند، از آن جا که قانون عطف بما سبق نمی شود و عقد نیز با تحقق ارکان ایجاد شده ، طرفین معامله حق قبض و استفاده از آثار عقد را خواهند داشت . یا اگر کسی اقرار به یک عقد کند، چون طبق اصول حقوقی اقرار بر صحیح آن کرده ، آیا [اقرار] به اقباض نیز نموده ؟ که اگر قبض را از ارکان بدانیم پاسخ مثبت است اما اگر قبض را خارج از ارکان (شرط) بدانیم، اقرار به صحیح عقد، اقرار به اقباض نیست . پس مقر می‌تواند موضوع عقد را به قبض، ندهد. پس باید عقود عینی را به طور مستقل بررسی نموده، نظر به رکن بودن یا نبودن قبض در هر یک داد. به موجب ماده‏۷۷۲ قانون مدنى: «مال مرهون، باید به قبض مرتهن، یا به تصرف کسى که بین طرفین معین مى‏گردد، داده شود، ولى استمرار قبض، شرط صحت معامله نیست.» از لحن و ترکیب این ماده، بر مى‏آید که عقد رهن، پیش از تسلیم و ثیقه، به طلبکار واقع نمى‏شود. مال مورد رهن، منحصر به عین نیست، بلکه دین و سود نیز، مى‏توانند مورد رهن واقع شوند. این مساله به طور مفصل در مبحث قبض بررسى مى‏گردد(کاتوزیان،۱۳۸۷، ۲۴).
مبحث ششم: تصرف در مرهون
تصرف در مال رهنی با به خدمت گرفتن آن در مثل حیوان و برده رهنی و سکونت در مثل خانه رهنی و اجاره دادن و فروختن و غیر آن از تصرفاتی که موجب نقل عین یا منفعت به دیگری می‌شود، بر راهن جایز نیست و در صورت تصرف، صحت آن، منوط به اجازه مرتهن است و در صورت عدم اجازه، باطل خواهد بود؛ لیکن اگر مرتهن اجازه فروش مرهون را به راهن بدهد و او آن را بفروشد رهن باطل می‌گردد. (نجفی، پیشین، ۲۱۲).
راهن نمی‌تواند بدون اجازه مرتهن، مال رهنی را از او بگیرد، مگر پس از ادای دین توسط راهن و یا ابراء دین و یا اسقاط حق رهانت توسط مرتهن. بنابر قول مشهور، مرتهن نمی‌تواند بدون اجازه راهن در مال رهنی، با سوار شدن، سکونت گزیدن، اجاره دادن و مانند اینها، تصرف کند و در صورت تصرّف، علاوه بر ارتکاب گناه، اجرت المثل بر عهده او ثابت می‌شود و در صورت تلف، ضامن عین تلف شده می‌باشد. در صورت اجاره دادن اگر مالک (راهن)‌، عقد اجاره را اجازه دهد، اجرت المسمی‌ به وی تعلق می‌گیرد. (کاتوزیان، پیشین، ۱۲).
گفتارنخست:تلف شدن مرهون
مال رهنی در دست مرتهن امانت است؛ از این رو، در صورت تلف شدن آن نزد وی- جز در صورت کوتاهی- ضامن نیست. با از بین رفتن مرهون به سبب آفتی آسمانی یا زمینی، رهن باطل می‌گرددو چنانچه کسی مال رهنی را تلف کند، بدل (مثل یا قیمت) آن از او گرفته می‌شود و در این صورت، رهن همان بدل خواهدبود. در ثبوت این حکم تفاوتی میان تلف کننده از راهن، مرتهن و غیر آن دو نیست(نجفی، پیشین، ۲۴۸).
گفتاردوم: منافع مرهون

نظر دهید »
پایان نامه ارشد : دانلود فایل ها با موضوع : بررسی دانش، نگرش، تمایلات ...
ارسال شده در 20 آذر 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

۲-۱۲-۲ هنجارهای ذهنی[۱۴۵]
هنجار ذهنی اشاره به درک فشار اجتماعی برای انجام یا عدم انجام رفتار است (آجزن، ۱۹۹۱). به عبارتی نشان‌دهنده میزان اهمیت به نظر سایر افراد درمورد رد یا پذیرش رفتار مورد نظر است (ساترلند، ۲۰۱۱). همچنین ارزیابی این‌که افراد برای شرکت در رفتار خاص، حمایت اجتماعی افراد مهم در زندگی‌شان را دارند (راسل و فیلدینگ، ۲۰۱۰). در چارچوب تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده، مفهوم هنجار ذهنی در درجه اول فشار اجتماعی درک شده که افراد مرجع مهم، در انجام یا عدم انجام رفتار دارند، است (بامبرگ و ماستر، ۲۰۰۷). هنجار ذهنی شامل دو بخش است که در تعامل هم می‌باشند: باورهای دیگر افراد که ممکن برای شخص مهم باشد و بخواهد آن را انجام دهد (اعتقادات هنجاری)؛ و قضاوت مثبت یا منفی درمورد هر یک از باورها (ارزیابی نتیجه) (فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۴). با بیان ساده‌تر هنجار درونی، عبارت است از درک فرد نسبت به نظراتی که درباره رفتار وی است؛ از این‌که اشخاصی که از نظر وی مهم هستند، فکر می‌کنند که آن رفتار انجام شود یا نه (ابزری و همکاران، ۱۳۸۹). دو متغیر نگرش و هنجار ذهنی به واکنش شخص در رابطه به چگونگی رفتار در شرایطی خاص منجر می‌شود و چنانچه نگرشی به شرایط جدید مثبت باشد و هنجار درونی با آن شرایط سازگار باشند، ‌قصد انجام عمل محتمل‌تر و نتیجه بروز رفتار مناسب با آن شرایط بیشتر خواهد بود (ابزری و همکاران، ۱۳۸۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آن‌جا که کشاورز درمورد تصمیمات مهم در رابطه با مزرعه با خانواده خود مشورت می‌کند و دیگر اعضای خانواده در بسیاری از تصمیمات مزرعه تأثیرگذار هستند. آنان نیز نگرش خود را به موضوع مدیریت مزرعه دارند، گاه کشاورز در تضاد قرار می‌گیرد. در مواردی هم کشاورزان گمان می‌کنند، روی آوردن به کشاورزی پایدار برگشت به روش‌های قدیمی کشاورزی است و برای همین به آن به دیده تردید می‌نگرند. از طرفی از لحاظ روان‌شناختی هر ترک عادتی برای کشاورزان دشوار است (اکس، ۲۰۰۶). همچنین سوکا[۱۴۶] (۲۰۰۸) در بررسی رفتارهای زیست‌محیطی بیان می‌کند بروز رفتارهای مطلوب در مدیریت منابع زیست‌محیطی بیش از هر چیز متأثر از نظرات گروه‌های مرجع از دید افراد می‌باشد. مطالعه انجام شده توسط ریتزما و همکاران[۱۴۷] (۲۰۰۸) در میان کشاورزان هندی نیز نشان می‌دهد، فشار اجتماعی که کشاورزان در آن کار و زندگی می‌کنند به طور معنی‌داری بکارگیری روش‌های مناسب آبیاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و کشاورزان مخالف با عبور سیستم‌های زهکشی از زمین‌های خویش را به طور مطلوبی متأثر می‌نمایند. ساترلند (۲۰۱۱) در میان کشاورزان انگلستان نشان داد، تأثیر هنجارذهنی باعث کاهش ریسک سرمایه‌گذاری می‌شود. همچنین در صورتی‌ که افراد جامعه (گروه مرجع) بر این اعتقاد باشند که کاهش نهاده بر افزایش تولید مؤثر است، کشاورزان پایبند به کاهش مصرف نهاده می‌شوند. همچنین اسکلدا و همکاران (۲۰۰۶) نیز اعتقاد دارند در بسیاری از موارد تصمیم‌گیری‌های سم‌پاشی کشاورزان به دلیل عوامل غیراقتصادی از جمله برداشت‌ها و عوامل اجتماعی است و بیان می‌کند، هنجار ذهنی (فشار همسالان) تأثیر زیادی بر رفتار سم‌پاشی کشاورزان لائوس دارد. بیدل و رحمان (۲۰۰۰) در بررسی نگرش‌ها و رفتارهای حفاظت محور کشاورزان اظهار می‌دارند، نظرات گروه‌های مرجع از دید کشاورزان، به طور مثبت نگرش‌ها و رفتارهای حفاظتی آن‌ها را در قبال منابع زیست‌محیطی مزارع‌شان تحت تأثیر قرار می‌دهد. یافته‌های عزیزی (۱۳۸۰) در میان گندم‌کاران حاکی از آن است که رفتار مصرفی همسایگان کشاورزان در سطح مزرعه به طور معنی‌داری میزان مصرف آب توسط آن‌ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
کشاورزان سعی می‌کنند در اجتماعی که زندگی می‌کنند چندان متفاوت به نظر نرسند و به عبارتی هم‌رنگ اجتماع باشند (کریمی و همکاران، ۱۳۹۰). این‌که افراد فکر کنند خانواده و دوستانشان کاربرد سموم و کودهای شیمیای را ارزشمند تلقی می‌کنند و کاربرد آن را تأیید می‌کنند، بنابراین برای کاربرد این نهاده‌ها احساس حمایت دارند و با احتمال بیشتری آن‌ها را به‌کار می‌برند.
۳-۱۲-۲ کنترل رفتار درک شده[۱۴۸]
کنترل رفتار درک شده، نقش مهمی در تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده دارد؛ در واقع تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده با اضافه شدن کنترل رفتار درک شده است که از تئوری کنش علّی متفاوت شده است (آجزن، ۱۹۹۱). کنترل رفتار درک شده نشان‌دهنده باورها و دسترسی به منابع و فرصت‌های مورد نیاز برای انجام یک رفتار است (نرمن و هلی[۱۴۹]، ۲۰۰۴). به عبارتی باور به وجود یا عدم وجود فاکتورهایی که عملکرد رفتار را تسهیل می‌کند (ساترلند، ۲۰۱۱). کنترل رفتار درک شده دارای دو جزء می‌باشد: جزء اول نشان‌دهنده در دسترس بودن منابع مورد نیاز (مثل پول، زمان و دیگر منابع) برای انجام رفتار است (ماهون و همکاران، ۲۰۰۶)؛ یا این‌که فرد چقدر بر رفتارش کنترل دارد (فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۴) و جزء دوم نشان‌دهنده اعتماد به نفس شخص در توانایی وی در انجام رفتار است (ماهون و همکاران، ۲۰۰۶). کنترل رفتار درک شده، به وسیله برآورد کشاورزان از محدودیت‌های انجام یک رفتار مورد سنجش قرار می‌گیرد (آرتیکو و همکاران[۱۵۰]، ۲۰۰۶). کنترل رفتار درک شده به عواملی که به طور مستقیم به یک رفتار خاص مرتبط‌ هستند تأکید دارد، در واقع به تعبیر مردم از سهولت یا دشواری در انجام رفتارهای دلخواه اتلاق می‌شود. دیدگاه فعلی کنترل رفتار درک شده با مفهوم خودکارآمدی درک شده[۱۵۱]سازگار است. تخمین توانایی فرد برای انجام رفتار کنترل رفتار درک شده نامیده می‌شود (بامبرگ و ماستر، ۲۰۰۷). آجزن بیشتر اطلاعات خود را درمورد کنترل رفتار درک شده از تحقیقات بندورا [۱۵۲]و همکارانش بدست آورده است. این تحقیقات نشان می‌دهد رفتار مردم به شدت تحت تأثیر اعتماد به نفس آن‌ها در توانایی‌شان برای انجام آن است. خودکارآمدی می‌تواند تحت تأثیر انتخاب فعالیت‌ها، آماده‌سازی برای انجام فعالیت، تلاش صورت گرفته برای عمل به فعالیت و همچنین الگوهای فکری و واکنش‌های عاطفی باشد (آجزن، ۱۹۹۱). کنترل رفتار درک شده، کنترل بر عمل واقعی را در بر می‌گیرد (راسل و فیلدینگ، ۲۰۱۰). اگر فردی به دلیل کمبود امکاناتی مانند پول قادر به خرید سموم و کودهای شیمیایی نباشد، پس این فرد کنترل واقعی بر رفتار خود ندارد و این عدم کنترل مستقیماً بر تمایل کاربرد این نهاده‌های شیمیایی تأثیر دارد و این عدم کنترل مستقیماً بر تمایل کاربرد تأثیر دارد. در کشاورزی در مواقعی که فرد در معرض نوسانات فیزیکی، اقتصادی و سیاسی قرار گیرد، کنترل رفتار درک شده نقش مهمی در فرایند تصمیم‌گیری آن‌ها ایفا می کند (آرتیکو و همکاران، ۲۰۰۶).
۴-۱۲-۲ نیت[۱۵۳]
عامل اصلی تعیین رفتار در تئوری رفتار برنامه ریزی شده نیت فرد برای انجام آن رفتار است. مقاصد به عنوان عوامل انگیزشی هستند که رفتار را تحت تأثیر قرار می‌دهند. نیات نشان‌دهنده آن هستند که فرد چقدر تمایل دارد برای انجام رفتار تلاش کند. به عنوان یک قاعده کلی نیت قوی‌تر برای انجام یک رفتار، بیشتر احتمال دارد عملی شود (آجزن، ۱۹۹۱).
۵-۱۲-۲ هنجارهای اخلاقی[۱۵۴]
محققان مختلف هنجار اخلاقی را به عنوان پیش‌بینی کننده مستقل اضافی نیت (علاوه بر نگرش، هنجار اجتماعی و کنترل رفتار درک شده) می‌دانند (بامبرگ و ماستر، ۲۰۰۷). هنجارهای اخلاقی، قوانین اخلاقی درونی یا ارزش‌ها هستند. هنجار اخلاقی به عنوان پیش‌بینی‌کننده مکمل نیت شخص به تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده اضافه شد. رفتار حفاظتی شکلی از رفتار اخلاقی است؛ چرا که حفاظت از منابع طبیعی به معنای تصمیم‌گیری در برابر “منافع خود” است؛ به این دلیل هنجار اخلاقی به تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده ‌اضافه گردید (کیزر و اسکاتل، ۲۰۰۳). در این راستا بیسونت و کنتنتو[۱۵۵] هنجار اخلاقی را مسئولیت درک شده نامیده‌اند و این متغیر را بر رفتار و نیت مؤثر می‌دانند (یزدان‌پناه، ۲۰۱۴: ۲۰۱۱). این‌که کشاورز کاربرد این سموم و کودهای شیمیایی را از نظر وجدانی و اخلاقی درست یا نادرست بداند، از مسائل مهم تغییر رفتار زیست‌محیطی می باشد.
۶-۱۲-۲ مفهوم خود[۱۵۶]
دیدگاه‌های متفاوتی درمورد مفهوم خود وجود دارد اما در تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده از نظریه هویت که توسط استریکر[۱۵۷] معرفی شد استفاده می‌شود (برتون، ۲۰۰۴). با توجه به نظریه استریکر، خود (self) مجموعه‌ای از نقش‌های ساختار یافته اجتماعی است که شخص خود را برای انجام یک نقش اجتماعی خاص می‌بیند (یزدان‌پناه و همکاران، ۲۰۱۱). مفهوم خود مترادف با درک فرد از خود[۱۵۸] یا برداشت فرد از خود[۱۵۹] می‌باشد. به عبارتی ویژگی‌های نسبتاً پایدار که فرد به خود نسبت می‌‌دهد، یا برچسبی است که افراد برای توصیف خود استفاده می‌کنند (اسپارک و گاثری، ۱۹۹۸). اضافه کردن مفهوم خود برای بهبود قدرت پیش‌بینی به تئوری اضافه شد. یک تغییر مثبت در مفهوم خود تأثیر مثبتی بر نیت فرد دارد (کوک و همکاران[۱۶۰]، ۲۰۰۲). مفهوم خود مستقل از نگرش در پیش‌بینی تمایل رفتاری و رفتار تأثیر دارد و این اثر مستقل در مطالعات تجربی بسیاری اثبات شده است (اسپارک و گاثری، ۱۹۹۸). استس و بیگا[۱۶۱] (۲۰۰۳) از متغیر مفهوم خود زیست‌محیطی در مطالعه خود استفاده نموده‌اند. نتایج مطالعه آن‌ها نشان داد مفهوم خود در پیش‌بینی و تغییر رفتارهای زیست‌محیطی نقش بسیار مهمی دارد. با توجه به مطالب ذکر شده مفهوم خود نیز در استفاده از سموم و کودهای شیمیایی مؤثر می‌باشد. به عبارت دیگر در صورتی که کشاورز نقش اجتماعی کشاورز بودن خود را توأم با کاربرد سموم و کودهای شیمیایی بداند، این نوعی مفهوم خود در رابطه با بهره گرفتن از این نهاده‌ها می‌باشد.
۷-۱۲-۲ دانش
بسیاری از مطالعات صورت گرفته در زمینه رفتارهای محیطی نشان داده‌اند دانش یک پیش‌بینی کننده مهم رفتار محیطی است. زیرا این متغیر بر کل فرایند تصمیم‌گیری مؤثر است، به طوری ‌که دانش و اطلاعات اشتباه می‌تواند منجر به یک تصمیم‌گیری اشتباه توسط فرد شود. در بررسی رابطه بین دانش و نگرش‌های محیطی مشخص شده نگرش‌های مبتنی بر دانش بالا، نسبت به نگرش‌های مبتنی بر دانش کم، پیش‌بینی کننده قوی‌تری برای رفتارهای مناسب محیطی هستند (ملک‌سعیدی، ۱۳۸۶). دانش و معلومات می‌تواند، نگرش‌ها و نیّات رفتاری را تحت تأثیر قرار دهد. دانش می‌تواند باعث تغییر در نگرش گردد و تغییر در نگرش به تغییر در نیّت رفتاری منتهی ‌شود. دانش از طریق توانا ساختن افراد در انتخاب روش‌ها و فعالیت‌های پایداری، نقش مهمی در افزایش رابطه نگرش‌ها و رفتارهای زیست‌محیطی ایفا می‌کند (کلانتری و همکاران[۱۶۲]، ۲۰۰۷). همچنین کلاوایگلسیاس و همکاران[۱۶۳](۲۰۰۶) استدلال می‌کنند که اکثر کشاورزان اطلاعات اندکی درمورد تاثیرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی فعالیت‌های کشاورزی بر زمین دارند. آن‌ها همچنین بیان کردند که دانش نقش مهمی در امرار معاش کشاورزان و مدیریت منابع دارد.
استرن[۱۶۴] (۲۰۰۰) استدلال می‌کند، قابلیت‌های شخصی مثل دانش می‌تواند رفتارهای حفاظتی را تسهیل کند. در همین راستا سالامه و همکاران (۲۰۰۴) در پژوهشی دانش، نگرش و روش استفاده از آفت‌کش را بین کشاورزان لبنانی مورد بررسی قرار دادند، این مطالعه نشان داد، در کشاورزانی که دانش کمی در خصوص استفاده از نهاده‌های شیمیایی دارند، اقدامات حفاظتی ضعیفی مشاهده می‌شود. ویلر[۱۶۵] (۲۰۰۵) تأکید دارد تأثیر دانش بر نگرش بسیار قابل اهمیت می‌باشد. همچنین شیشه‌بر و همکاران (۱۳۹۰) به نقل از لارسن و همکاران در مطالعه‌ای به منظور بررسی اثرات آموزش بر آگاهی کشاورزان در خصوص استفاده از آفت‌کش‌ها و عملکرد محصول به این نتیجه دست یافتند که یکی از مهم‌ترین روش‌های تغییر دیدگاه کشاورزان نسبت به مصرف مواد شیمیایی با انواع آفات، بالا بردن دانش آن‌ها در رابطه با مدیریت تلفیقی آفات است. به ‌علاوه قاسمی و کرمی (۱۳۸۸) در مطالعه‌ای به بررسی نگرش و رفتار گلخانه‌داران استان فارس نسبت به کاربرد سموم شیمیایی در گلخانه‌ها پرداخته و به این نتیجه رسیدند، با وجود داشتن دانش کافی درمورد مضرات سموم شیمیایی، این نهاده‌ها بدون کنترل مصرف می‌شوند که علت آن فقدان دانش و آگاهی از دیگر راه‌های حفاظت محصول در مقابل آفات و بیماری‌ها عنوان شده است. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد، برنامه‌های آموزشی درمورد استفاده صحیح‌تر از آفت‌کش‌ها و معرفی مدیریت تلفیقی آفات جهت کاهش اثرات منفی آفت‌کش‌ها ضروری است. نظریان و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهشی که به منظور بررسی دانش، نگرش و رفتار ایمنی کشاورزان سبزی‌کار شوش در استفاده از سموم آفت‌کش انجام دادند، نتایج نشان داد، بین دانش کشاورزان از خطرات سموم و رفتارهای ایمنی بهداشتی کشاورز همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد و همچنین دانش و نگرش نسبت به سموم بر رفتار ایمنی کشاورزان تأثیر دارد، بنابراین کسب دانش صحیح از خطرات سموم و بهبود نگرش کشاورزان نسبت به سموم آفت‌کش امری ضروری است. کلانتری و همکاران (۲۰۰۷) بیان می‌کنند، رفتار زیست‌محیطی افراد به طور غیر مستقیم تحت تأثیر متغیرهای دانش و نگرش است. قربانی (۱۳۹۰) نشان می‌دهد، بین دانش و نگرش نسبت به کاربرد فنّاوری اطلاعات رابطه معنی‌داری وجود ندارد. از طرف دیگر شبانی (۱۳۹۲) نشان داد، دانش رابطه مثبت و معنی‌داری بر نگرش دارد. از طرفی یوسفی حاجیوند (۱۳۹۲) دانش، نگرش و رفتار ۲۳۷ نفر از خانوارهای دهستان خنافره را در خصوص تنوع زیستی تالاب شادگان مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می‌دهد، دانش بر نگرش و رفتار ارتباط مثبت و معنی‌دار دارد، در این پژوهش از مدل هاینز و همکاران استفاده شده و مشخص شده نگرش بیشترین تأثیر مستقیم را بر نیت دارد، همچنین اثر غیرمسقیم دانش بر نیت از طریق نگرش بیشتر از تأثیر مستقیم آن بر نیت است.
۸-۱۲-۲ ویژگی‌های فردی، حرفه‌ای و اقتصادی
استرن (۲۰۰۰) استدلال می‌کند، ویژگی‌های فردی انسان، در پژوهش‌های مربوط به انسان و محیط زیست، پیامدهای آن و مسئولیت فرد برای اقدام‌های اصلاحی دارای اهمیت می‌باشد. وی همچنین متغیرهایی همچون سن، تحصیلات و درآمد را نماینده‌ای از ویژگی‌های فردی می‌داند که بر رفتارهای حفاظتی تأثیر دارند. لین و همکاران (۱۹۹۵) نشان دادند، سن، سطح آموزش، اندازه مزرعه، میزان تجربه کشاورزی کشاورز و توان اقتصادی وی بر تصمیم‌گیری پذیرش تکنولوژی حفاظتی او تأثیر دارد. همچنین یانجو و همکاران[۱۶۶] (۲۰۱۲) بیان می‌کنند در چین در الگوی استفاده از کود، ۴ عامل، به ویژه: ۱- اندازه مزرعه، ۲- در دسترس بودن نیروی کار، ۳- عوامل جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی (سن، تحصیلات، درآمد، نگرش‌ها) و ۴- محدودیت‌های تولید (مثل کیفیت زمین، دسترسی به آبیاری) تأثیر زیادی بر تصمیم‌گیری‌های استفاده از کود دارد. وی عنوان می‌کند ارتباط منفی معنی‌دار بین اندازه مزرعه و میزان استفاده از کود وجود دارد. زو و همکاران (۲۰۱۰) در مطالعه‌ای عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری کشاورزان نسبت به مصرف کود شیمیایی در منطقه‌ای از چین را مورد بررسی قرار دادند، در این پژوهش ویژگی‌های ۳۴۹ مزرعه و کشاورز و همچنین ارزیابی ذهنی کشاورزان مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد، اندازه مزرعه و فاصله تا محل خرید کود، هزینه‌ای که صرف خرید کود می‌شود و سطح سواد کشاورز با تمایل به مصرف کود رابطه منفی دارد. سن، سابقه فعالیت در کشاورزی و درآمد نیز ارتباط مستقیم با مصرف کود دارد. همچنین نتایج پژوهش کلانتری و همکاران (۲۰۰۷) نشان می‌دهد، رفتار زیست‌محیطی افراد به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر متغیرهای سن، درآمد و تحصیلات می‌باشد. همچنین گل زردی و همکاران (۱۳۹۰) بیان می‌کنند، فاکتورهایی مثل جنسیت، خصوصیات فردی، منزلت اجتماعی و نژاد تأثیر مستقیمی بر رفتار ندارند. اما به طور غیرمستقیم بر نگرش‌ها، هنجارهای ذهنی و نیات رفتار مؤثرند. این متغیرها وقتی بر رفتارها تأثیرگذارند که بر باورها اثر داشته باشند. نگرش و رفتار کشاورزان به طور اساسی بر پایه تجربیات قبلی آن‌ها شکل می‌گیرد. بنابراین تجربه کاری نیز می‌تواند به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر نگرش و رفتار اثر کند. شبانی (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان تبیین وضعیت دانش، بینش و رفتارهای مرتبط با امنیت غذایی در بین تولیدکنندگان گندم در شمال خوزستان، ۲۳۷ نفر از کشاورزان را مورد بررسی قرار داده است. نتایج این مطالعه حاکی از ارتباط مثبت و معنی‌دار سابقه فعالیت کشاورزی بر نگرش و رفتار است. ویلر (۲۰۰۵) به بررسی دیدگاه ۱۸۵ نفر متخصص کشاورزی نسبت به کشاورزی ارگانیک و بیوتکنولوژی پرداخته است؛ وی متغیرهای دانش، تجربه، تحصیلات را به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر نگرش معرفی می‌کند و بیان می‌کند، متخصصان با تجربه و دانش ارگانیکی بیشتر، نگرش مطلوب‌تری به کشاورزی ارگانیک دارند. در تحقیقی که توسط کمپیچ و همکاران[۱۶۷] بر روی نگرش مصرف‌کنندگان محصولات ارگانیک انجام شد، مشخص شد بین درآمد و نگرش نسبت به محصولات ارگانیک رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد، اما سن و سطح آموزش با نگرش آن‌ها رابطه معنی‌داری ندارد (ویلر، ۲۰۰۵). آتریا[۱۶۸](۲۰۰۷) در پژوهشی دانش و روش استفاده از آفت‌کش‌ها را بین ۳۲۵ مرد و ۱۰۹ زن مورد بررسی قرار دادند، در این پژوهش متغیرهای سن، سطح سواد، آگاهی و دانش در نظر گرفتند، نتایج نشان می‌دهد، علی‌رغم سطوح پایین سواد، آگاهی نسبت به اثرات منفی آفت‌کش‌ها بر سلامتی انسان‌ها، تنوع گیاهی، اثر بر چارپایان و محیط‌زیست دارند. نتایج میشرا و همکاران[۱۶۹] (۲۰۰۵) نشان می‌دهد، کشاورزانی که مزارع بزرگتری دارند، در یک هکتار کود بیشتری مصرف می‌کنند و هزینه بیشتری صرف خرید کودهای شیمیایی می‌کنند. همچنین کشاورزانی که سطح سواد بیشتری دارند، میزان بیشتری کود و سم استفاده می‌کنند. در مطالعه دیگر هانگ یون و لین جی (۲۰۰۹) به منظور بررسی رابطه بین شخصیت و رفتار کشاورزان نسبت به کاربرد کود، ۱۷۷ نفر از کشاورزان در شهرستان زین زیانگ[۱۷۰] چین مورد بررسی قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داد، کاربرد کود توسط کشاورز با تجربه کشاورزی رابطه مثبت و با سطح سواد کشاورز رابطه منفی دارد؛ همچنین اگر اعضای خانواده در بخش اصلی به‌کارگرفته شوند، کود بیشتری مصرف می‌کنند، چرا که کشاورزان ریسک‌گریز هستند و توجه آن‌ها بیشتر به سمت تولید محصولات کشاورزی است تا اثرات زیست‌محیطی رفتارشان. هدف اصلی کاربرد کود بدست آوردن درآمد بیشتر از فعالیت‌های کشاورزی است و این که بین کاربرد کود و آگاهی آنان نسبت اثرات زیست‌محیطی رابطه منفی وجود دارد. احمد و همکاران[۱۷۱](۲۰۱۱) در پژوهشی با عنوان بینش و نگرش کشاورزان و همسایگان در دو منطقه حاشیه‌ای، ۶۰۰ کشاورز و ۶۰۰ غیرکشاورز سوئدی را مورد مطالعه قرار دادند، به عقیده این محققان متغیرهایی مثل ویژگی‌های فردی، وضعیت اجتماعی، سطح مهارت و خبرگی، آموزش، سن، تجربه و ازرش‌های فردی بر نگرش جامعه مورد مطالعه مؤثر است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که متغیرهای سن و آموزش بر بینش استفاده از آفت‌کش مؤثر است؛ افراد مسن توجه کمتری به آسیب‌های زیست محیطی دارند و افرادی که آموزش بیشتری دیده‌اند، کمتر از آفت‌کش استفاده می‌کنند. ساترلند (۲۰۱۱) نشان ‌داد، تصمیم به کاهش نهاده‌ها در درجه اول، پاسخ به فشارهای مالی است. نظریان و همکاران (۱۳۸۸) نشان دادند، متغیر میزان زمین زراعی با متغیر رفتار ایمنی کشاورزی، در کاربرد سموم رابطه مثبت دارد. موسوی (۱۳۸۸)، در پژوهشی عوامل مؤثر بر رفتارهای زیست‌محیطی کشاورزان در رابطه با مدیریت منابع آب بین ۲۷۸ کشاورز فعال در محدوده شبکه آبیاری و زهکشی زهره، جراحی، مارون و گتوند در استان خوزستان را بررسی کرده است، نتایج پژوهش وی نشان از رابطه منفی و معنی‌دار بین میزان اراضی کشاورزان و تعداد افراد خانوار با نگرش نسبت به فعالیت‌های مدیریت منابع آب دارد. همچنین اثر مثبت و معنی‌دار سطح تحصیلات، نگرش و نظرات گروه‌های مرجع (هنجار ذهنی) نسبت به رفتار مدیریت منابع آب با رفتار مدیریت منابع آب را نشان می‌دهد.
در مطالعه دیگر صدیقی و روستا (۱۳۸۲)، در پژوهشی با عنوان بررسی عوامل تأثیرگذار بر دانش کشاورزی پایدار ذرت‌کاران نمونه استان فارس، دانش کشاورزی پایدار به عنوان متغیر وابسته و ویژگی‌های فردی و حرفه ای شامل: عملکرد زراعی، سن کشاورزان، میزان تحصیلات، سابقه کشت ذرت، میزان کل زمین زراعی، مقدار زمین تحت کشت ذرت و میزان دسترسی به اطلاعات کشاورزی پایدار به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان داد، جوان‌ترها از دانش کشاورزی بالاتری نسبت به مسن‌ترها برخوردار بوده‌اند (رابطه منفی سن و دانش)، همچنین هر قدر سابقه آنان به کشت ذرت بیشتر می‌شود، میزان دانش کشاورزی پایدار آن‌ها کاهش می‌یابد (رابطه منفی سابقه کشت و دانش)، محقق این ارتباط معکوس را مرتبط با نگرش‌ها و گرایش‌های کشاورزان و شرکت در دوره‌های آموزشی می‌داند. همچنین متغیرهای میزان تحصیلات به عنوان متغیری که بیشترین سهم را تغییرات دانش کشاورزی پایدار دارد. از آن‌جا که دانش بر نگرش و رفتار تأثیر مستقیم دارد، بنابراین این متغیر بر نگرش و رفتار نیز تأثیرگذار می‌باشند.
آجیلی (۲۰۰۰)، سن، سطح تحصیلات، اندازه مزرعه و تجربه کشاورزی با تصمیم پذیرش روش‌های حفاظتی رابطه معنی‌داری دارد. همچنین کشاورزان جوان‌تر دانش بیشتری درمورد روش‌های جدید دارند. همچنین مالکیت بر پذیرش حفاظت خاک تأثیر دارد و تأثیر قابل توجهی بر نگرش کشاورزان برای پذیرش کنترل فرسایش خاک دارند.
به طور کلی با توجه به مطالعات انجام شده، متغیرهای مستقل پژوهش حاضر را ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای کشاورزان شامل: محل سکونت، سن کشاورزان، میزان تحصیلات، سابقه کشت ذرت، مقدار زمین تحت کشت ذرت، میزان کل زمین زراعی، فاصله مزرعه تا مرکز خدمات، همچنین سازه‌های تئوری تکامل یافته رفتار برنامه‌ریزی شده شامل: دانش، نگرش، کنترل رفتار درک شده، هنجار اخلاقی، هنجار ذهنی، مفهوم خود و نیت رفتاری تشکیل دادند. لازم به ذکر است متغیرهای (دانش، نگرش، کنترل رفتار درک شده، هنجار اخلاقی، هنجار ذهنی، مفهوم خود و نیت رفتاری) هم به عنوان متغیر مستقل و هم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می‌شوند. متغیر رفتار نیز به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می‌شود.

جدول ۱-۲ خلاصه مطالعات خارجی
ردیف یافته های مطالعاتی منبع مورد استفاده متغیرهای استخراج شده متغیر وابسته
۱ سن، درآمد و تحصیلات بر رفتار زیست‌محیطی تأثیر دارد. Kalantari et al. (2007); Lynne et al. (1995); Yunju et al. (2012); Mishra et al. (2005); Hong-yun & Lain-ge (2009); Ahmed et al. (2011); Sutherland (2011); Ajili (2000); Zhou et al. (2010) سن، درآمد، تحصیلات رفتار
۲ اندازه مزرعه، تجربه کشاورزی با رفتار رابطه دارد. Mishra et al. (2005); Yunju et al. (2012); Zhou et al. (2010); Hong-yun & Lain-ge (2009); Ajili (2000) اندازه مزرعه، تجربه کشاورزی رفتار
۳ فاصله تا محل خرید کود با رفتار کاربرد کود ارتباط دارد.
نظر دهید »
نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره ...
ارسال شده در 20 آذر 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در بده بستان‌های روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینکه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود همیشه زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداش‌های کوچک را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی قدرت تفکر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوع استعداد عاطفی است که تعیین می‌کند از مهارت‌های خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می‌کند خرد را در مسیری درست به کار گیریم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

گلمن در کتاب هوش هیجانی خود به نقل از سالوی توصیف مبنایی خود از هوش هیجانی را درباره استعدادهای فردی در ۵ توانایی اصلی تشریح می کند:

    1. شناخت عواطف شخصی: خودآگاهی و تشخیص هر احساسی است به همان گونه که بروز می کند. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش و ادراک. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین ما را سردرگم می‌کند. افرادی که در مورد احساسات خود اطمینان و قطعیت دارند بهتر می‌توانند زندگی خود را هدایت کنند.
    1. به کارگیری درست هیجان‌ها: قدرت تنظیم احساسات خود توانایی است که بر حس خودآگاهی متکی می‌باشد. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیف‌اند دایماً با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبانند در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت بسیار بیشتری می‌توانند ناملایمات را پشت سر بگذارند. این توانایی کمک شایانی است برای از بین بردن تهدیدهای محیطی و یا کم کردن ضعف‌های درونی.
    1. برانگیختن خود: افراد دارای این مهارت در هر کاری که به عهده می‌گیرند بسیار مولد و اثر بخش خواهند بود. برای عطف توجه برانگیختن شخصی تسلط به نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجان‌ها را در دست گرفت. توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار انجام فعالیت‌های چشمگیر را میسر می‌گرداند.
    1. شناخت عواطف دیگران: همدلی اساس مهارت مردم است. کسانی (مدیران و تجاری) که از همدلی بالایی برخوردار باشند به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته‌های دیگران است توجه بیشتری نشان می‌دهند. این توان آنها را در حرفه‌های مدیریت و فروش که مستلزم مراقبت و توجه به دیگرانند موفق می‌سازد.
    1. حفظ ارتباط‌ها: بخش عمده‌ای از هنر برقراری ارتباط مهارت کنترل عواطف در دیگران است. اینها مهارت‌هایی هستند که محبوبیت رهبری اثر بخشی بین فردی را تقویت می‌کنند. این افراد هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران بازمی‌گردد به خوبی عمل می‌کنند و ستاره‌های جامعه‌اند.

ساختار مغز انسان با وجود رشد سرسام آوری که در علوم و ریاضیات و منطق داشته است از نظر عواطف با انسان‌های اولیه تفاوت چندانی نکرده است. هنوز عکس‌العمل انسان در قبال خشم جریان یافتن خون به سمت دست‌ها و تندتر شدن ضربان قلب می‌باشد. در برابر ترس خون به سمت عضلات اسکلتی بزرگ مانند عضلات پا جریان می‌یابد و گریختن را آسان می‌کند و در نتیجه صورت رنگ خود را از دست می‌دهد و در برابر عشق دچار انگیختگی پاراسمپاتیکی می‌شود که واکنشی از آرامش کلی و خرسندی را پدید می‌آورد و در هنگام تعجب ابروها را بالا می‌اندازد تا میدان دید وسیع تری داشته باشد.
در واقع با وجود رشد بسیار بالای خردورزی در انسان که فاصله‌ای زیاد با اجداد خود پیدا کرده است قلب و عواطف و احساسات انسان‌ها تغییرات زیادی نکرده‌اند و انسان در این زمینه رشد چشمگیری نداشته است. با وجود آنکه خیلی پیش از آنکه مغز متفکر و منطقی پدید آید مغز هیجانی وجود داشته است. در واقع بادامه مغز که در مسایل هیجانی تخصص دارد و به عنوان مخزن خاطرات هیجانی عمل می‌کند در جریان تکامل نوع بشر موجب پیدایش قشر مخ شده است. مغز انسان در قرن ۲۱ زندگی می‌کند در صورتی که قلب او در دوران پارینه سنگی است. هسته هوش بین فردی ابتدا توانایی درک و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحیات و خلق و خو و انگیزش‌ها و خواسته‌های افراد دیگر است.
۲-۲-۳-۳.ابعاد پنج گانه مدل هوش هیجانی گلمن
مدل گلمن به جای تأکید بر سلامت روانی فرد، بر موفقیت‌های شغلی و عملکرد‌های سازمانی تأکید دارد. دانیل گلمن در سال ۱۹۹۵، کاربردهای تعریف اولیه سالووی و مایر را آغاز کرد. او بزودی توانست پنج قملرو عمده را در حوزۀ هوش هیجانی شناسایی کند(وانامارکر[۳۷]، ۲۰۰۵: ۱۰). این قلمرو‌ها عبارت بودند از:
۱) خود آگاهی هیجانی
۲) خود انگیزشی
۳) خود مدیریتی
۴) آگاهی اجتماعی
۵) مدیریت روابط
همانطور که در تقسیم بندی بالا دیده می‌شود، اولین مؤلفه در تعریف گلمن، به شرح ذیل است: (گلمن، ۱۹۹۵: ۴۳)
۲-۲-۳-۳-۱.خود آگاهی[۳۸]
اولین بعد یا مؤلفه هوش هیجانی، خود آگاهی یا شناخت هیجان و احساسات خود است. تشخیص این هیجان، چگونگی تأثیر آنها بر عملکرد، و درک نقاط ضعف و قوت هیجان خود، بخش مهمی از این مؤلفه را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، خود آگاهی، کلید شناخت نقاط قوت و ضعف است. کلیه واحدها اعم از مدیران، رهبران، کارشناسان و …که دارای این قابلیت هستند همواره بدنبال بازخورد عملکرد خود بوده و از خطاهایشان درس می‌گیرند. افراد دارای عملکرد عالی و هوش هیجانی بالا، کمتر در مورد نقاط قوت خود حرف می‌زنند. آنها از استانداردهای درونی بالایی برخوردارند افراد خودآگاه، ارزش‌ها، اهداف و رویاهای خود را می‌شناسند. آنان می‌دانند که به چه مسیری می‌روند و چرا. آنان با آنچه که احساس می‌کنند برایشان «درست» است، هماهنگ هستند. مثلاً آنان در رد یک پیشنهاد کاری و وسوسه انگیز از لحاظ مالی، توانمند هستند، اما آگاهند که قاطعیت نشان دادن از خود، با اصول یا اهداف بلند مدتشان هم سویی ندارد. بالعکس، شخصی که فاقد خود آگاهی باشد ممکن است در تصمیم هایی که اتخاذ می‌کند، با زیر پای نهادن ارزش‌های پنهان، جنجال به راه بیندازد. شاید گویاترین نشانه خودآگاهی، گرایش به خود اندیشی باشد. افراد خودآگاه عمدتاً زمانی را برای فکر کردن در خلوت، اختصاص می‌دهند؛ این روش به آنان اجازه می‌دهد تا به جای واکنش احساساتی، راجع به مسائل فکر کنند. بسیاری از افراد برجسته، در حقیقت روش متفکرانه خوداندیشی را در زندگی معنوی خود پرورش می‌دهند، و وارد زندگی کاری خود می‌کنند.
۲-۲-۳-۳-۲.خود انگیزشی[۳۹]
دومین بعد هوش هیجانی، خود انگیزشی است که این مؤلفه هدایت احساسات در جهت هدف خاص برای تمرکز توجه، ایجاد انگیزه در خود برای تسلط بر خویشتن و خلاقیت بسیار مهم است. کنترل احساسات زمینه ساز هر نوع مهارت و موفقیت است و کسانی که قادرند احساسات خود را به موقع برانگیزانند، در هر کاری که به آنها واگذار شود، سعی می‌کنند مولد و مؤثر باشند. اهمیتی ندارد که چه چیز انگیزه اشتیاق ما برای انجام کار به بهترین نحو باشد، ممکن است این انگیزه در هیجان و شعف محضی که با خود همراه دارد، رضایت از یادگیری انجام بهتر کاری، لذت همیاری با همکاران بسیار با استعداد و یا صرفاً پولی که عایدمان می‌شود، نهفته باشد. احساس خود انگیزشی ناکامی‌ها و یا نگرانی هایی را که ممکن است ما را از ادامه کار مأیوس سازد، خاموش کند. این بدان معناست که ما می‌توانیم از عقب نشینی‌ها، درماندگی‌ها و شکست‌های اجتناب ناپذیر که هر هدف به همراه دارد، برای پیشرفت استفاده نماییم.
ایجاد انگیزه در کار، اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. ما فکر می‌کنیم افراد حواسشان به کاری که انجام می‌دهند هست، اما حقیقت ظریف تر از اینهاست: در حقیقت افراد زمانی لذت واقعی را درک خواهند کرد که مجذوب نقش کاری خود شوند، این لذت به خودی خود انگیزه ساز است. گرچه انگیزه‌های سنتی همچون پاداش یا تشویق می‌توانند افراد را به عملکرد بهتر تحریک کنند، اما هیچ انگیزه ساز خارجی نمی‌تواند افراد را به بهترین نحو ممکن به کار وادار کند.
۲-۲-۳-۳-۳.خود مدیریتی[۴۰]
سومین بعد هوش هیجانی، خود مدیریتی هیجانی است این مؤلفه توانایی شخص را در تنظیم هیجانات اضطراب آوری چون دلهره یا عصبانیت و چگونگی مدیریت کردن این موقعیت‌ها را نشان می‌دهد. این بعد درون فردی، به هنگام مواجهه فرد با موقعیتهای دشوار روحی که مستلزم آرامش روانی است، اهمیت می‌یابد. خود مدیریتی همچنین، نشانگر توانمندی خود در سازگاری، ابتکار عمل، میل به موفقیت، وجدان کاری، اعتماد سازی درونی، انعطاف پذیری و نگرش جامع به همه است. در واقع مدیریت بر خود، که شبیه یک مکالمه مداوم درونی است، بخشی از هوش هیجانی است که ما را از زندان احساسات رها می‌کند؛ همان چیزی که به وضوح به ذهن و انرژی متمرکزی که افراد بدان نیاز دارد، اجازه حضور می‌دهد و به هیجانات مخرب اجازه نمی‌دهد تا ما را از مسیر خود بیرون رانند.
تعجبی نیست که بگوییم مدیریت بر خود، به علل رقابتی نیز اهمیت دارد. در محیط مسری کنونی که شرکت‌ها یکی پس از دیگری در هم ادغام و از هم می‌پاشند و فناوری، کار را پیچیده و مبهم کرده، کارکنان که در شرکت بر هیجانات خود مسلط هستند بهتر می‌توانند با تغییرات همرا شده و به شرکت کمک کنند تا خود را با وضع موجود هماهنگ سازد. علاوه بر اینها، مدیریت بر خود باعث ایجاد «شفافیت» می‌شود. این ویژگی تنها خصیصه خوب یک مدیر و رهبر نیست، بلکه نقطه قوت شرکت نیز می‌باشد. شفافیت، باعث ایجاد صداقت و این احساس که یک فردی که در واحد مربوطه خود فعال، قابل اعتماد بوده است. بالاخره پر معناترین عمل مسؤلانه‌ای که کارکنان می‌توانند انجام دهند، کنترل حالت ذهنی خودشان است.
۲-۲-۳-۳-۴.آگاهی‌های اجتماعی[۴۱]
به عنوان چهارمین بعد تئوری هوش هیجانی گلمن، عمدتاً بر قابلیت همدلی متمرکز می‌گردد. بدین معنی که با آگاهی فرد از احساسات، علائق و نیازهای دیگران است که موقعیتهای مختلف را شناخته و از این منبع اطلاعات برای برقراری ارتباط صحیح با آنها استفاده می‌کند. گلمن (۱۹۹۵) اهمیت همدلی در روزگار معاصر را ناشی از سه نیاز اصلی می‌داند:
۲-۲-۳-۳-۵.نیاز روز افزون به تیمهای کاری
روند سریع جهانی شدن ( و لزوم همدلی با افرادی از فرهنگهای دیگر ) و نیاز رو به ازدیاد به حفظ استعدادها. همدلی، بدان معنا نیست که کارکنان کلیدی در شرکت باید هیجانات خود را به خود بگیرند و سعی کنند همگان را خشنود سازند، چنین تفکری کاملاً اشتباه است و مانع انجام کار می‌شود. همدلی یعنی وارد کردن احساسات دیگر کارکنان در ملاحضات اندیشمندانه و سپس اتخاذ تصمیمات هوشمندانه‌ای که آن احساسات را در نظر بگیرد. نکته مهم اینجاست که همدلی، طنین افکنی را ممکن می‌سازد. کارکنانی که فاقد همدلی باشند طوری عمل می‌کنند که ایجاد ناسازگاری می‌کند. همدلی بر پایه مدیریت خویشتن شکل می‌گیرد، البته این به معنای بیان هیجانات به صورت مناسب است، نه خفه کردن آنها. وقتی افراد قادرند احساسات و نگرش‌های دیگران را درک کنند، به سیستم رهنمون هیجانی نیرومند دست یافته‌اند که گفته‌ها و کردار آنان را در مسیر مناسب قرار می‌دهد. بنابراین، «همدلی» امر جدا نشدنی و اثربخش اجتماعی در کار می‌باشد. افراد همدل در شناخت و رسیدگی به نیازهای ارباب رجوع، مشتریان و یا زیردستان، فوق العاده عمل می‌کنند. آنان در دسترس به نظر می‌آیند، به نحوی که مایلند حرف هایی را که دیگران می‌زنند، بشنوند. آنان با دقت گوش می‌دهند و آنچه را که افراد واقعاً از آن نگرانند، در می‌یابند و با توجه به همه اینها پاسخ می‌دهند. به علاوه، همدلی کلید جذب استعدادهاست.بالاخره در این اقتصاد جهانی در حال رشد، همدلی یا آگاهی‌های اجتماعی مهارتی است ضروری، هم برای کنارآمدن با همکاران متعدد و هم برای تجارت با افرادی از فرهنگ‌های مختلف است. گلمن بر این عقیده بوده است که هماهنگ بودن با احساسات دیگران در تصمیم گیری و قضاوت‌های اخلاقی با اهمیت خواهد بود و عدم همدلی یک کمبود بنیادی در هوش هیجانی است(هافمن[۴۲]، ۱۹۸۴: ۶۵).
۲-۲-۳-۳-۶.مدیریت روابط(مهارت‌های اجتماعی)[۴۳]
و آخرین بعد از هوش هیجانی گلمن، بعد مدیریت روابط است، چگونگی تعامل با افراد را در موقعیتهای هیجانی نشان می‌دهد. که به آن مهارت اجتماعی هم گفته می‌شود کنترل دقیق احساسات خود، واکنش مناسب، کار گروهی، توان گفتگو و ارتباط شفاف است. گلمن معتقد است که افرادی می‌خواهند در ایجاد رابطه با دیگران مؤثر واقع شوند و باید توانایی تشخیص، تفکیک و کنترل احساسات خود را داشته باشند و سپس از طریق همدلی یک رابطه مناسب برقرار کنند. افراد فقط از طریق مهارت‌های اجتماعی بالا می‌دانند در کجا و چه موقع از خود حالت هیجانی نشان دهند(نوکا و آهیازو[۴۴]، ۲۰۰۹: ۸۶۷)
گلمن بر این باور است که اگر ما قادر به کنترل حالات روحی و خلق و خوی هیجانی خود نبوده و مهارت‌های ضروری همدلی را در خود ایجاد نکنیم. در مدیریت اثربخش هیجانی، موفقیت‌های چندانی نخواهیم داشت بر عکس، افراد دارای هوش هیجانی از این مهارت در جهت نیل به رسالتهای سازمان بهره می‌برند. مؤلفه مدیریت روابط، از نگاه گلمن، بسیاری از مهارت‌های ضروری برای موفقیت در موقعیتهای اجتماعی را در خود دارد. ارتباطات نیز، عنصر اساسی در مدیریت روابط است(گلمن، ۲۰۰۱: ۲۶-۱۴).
توانایی ابراز صمیمیت و محبت به دیگران را ارتباط یا تقویت مناسبات می‌گویند. این کار با بروز رفتارهای کلامی و غیرکلامی برای ابراز قدردانی و تشکر از دیگران صورت می‌گیرد(وانامارکر[۴۵]، ۲۰۰۵: ۱۴).
بالاخره، وظایف افراد پیچیده تر می‌شود و نیاز به همیاری بیشتری احساس می‌شود.، مهارت‌های ارتباطی از اهمیتی محوری برخوردار می‌شوند. برای نمونه هر شرکت بزرگی باید فرد کلیدی را در میان واحد‌های خود توزیع کند، چرا که این کار یک تیم بالفعل ایجاد می‌کند.به اعتقاد گلمن، هوش هیجانی، مجموعه‌ای از توانمندی هایی است که باعث تشخیص، انعکاس و سازگاری هیجانی در خود و آگاهی از عواطف دیگران می‌گردد. او اخیراً برای هر قلمرو، ویژگی هایی را قائل می‌شود که عبارت است از:
- هر یک از مؤلفه‌های هوش هیجانی به تنهایی تأثیر منحصر بفردی بر عملکرد شغلی دارد.
- هر یک از آنها، تا حدی با دیگر مؤلفه‌ها، تعامل محکمی دارد. به عبارت دیگر، مؤلفه‌های هوش هیجانی دارای وابستگی متقابل هستند.
- ظرفیت‌های هوش هیجانی نسبت به یکدیگر، جایگاه سلسله مراتبی دارند. مثلاً: خود آگاهی برای خود تطبیقی و همدلی ضروری است. خود تنظیمی و خود آگاهی هم، مبنایی برای انگیزش می‌شود(گلمن، ۲۰۰۱: ۲۶-۱۲).
جدول ۲-۱.مؤلفه‌های هوش هیجانی(اقتباس از بار- آن و پارکر، ۲۰۰۰و کاننت، ۲۰۰۴)

خوشه شایستگی‌های هوش هیجانی صلاحیت هوش هیجانی توصیف قابلیت‌های مرتبط
شایستگی‌های فردی خودآگاهی قابلیت کشف پیگیری و برچسب زنی یک احساس در حین رخ دادن صراحت نسبت به بازخورد افراد
نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 136
  • 137
  • 138
  • ...
  • 139
  • ...
  • 140
  • 141
  • 142
  • ...
  • 143
  • ...
  • 144
  • 145
  • 146
  • ...
  • 164

مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

 بازار کار عکاسی آنلاین
 معرفی سگ پیکینیز
 فروشگاه آنلاین لوازم ورزشی
 درآمد از سمینارهای آنلاین
 فروش تم‌های گرافیکی نرم‌افزار
 علل شکست روابط عالی
 کتاب الکترونیکی با هوش مصنوعی
 درآمدزایی از اپلیکیشن هوش مصنوعی
 سوالات ضروری پیش از ازدواج
 ابراز محبت بیمرز
 لینک‌سازی حرفه‌ای سایت
 درآمد از اپلیکیشن‌نویسی
 شناسایی گربه‌های پرشین
 استفاده از اینفوگرافیک فروشگاهی
 درآمدزایی از گیمیفیکیشن
 طوطی کاکادو جذاب
 توسعه اپلیکیشن موبایل
 علل زخم پوست سگ
 علائم عشق واقعی
 خمیر مالت گربه ضروری
 درمان افسردگی سگ
 دوره‌های آموزشی دلاری
 بهترین نژاد خرگوش خانگی
 واگذاری گربه در تهران
 احساس نادیده گرفته شدن
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

آخرین مطالب

  • پروژه های پژوهشی در مورد اقتصاد سیاسی بخش‌های مولد ...
  • نگاهی به پژوهش‌های انجام‌شده درباره بررسی ارتباط میان برنامه ...
  • منابع کارشناسی ارشد در مورد شرط ضمان ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد در مورد بررسی رفتار نا ...
  • سایت دانلود پایان نامه: نگارش پایان نامه درباره اخلاق عملی در کلیله ...
  • پژوهش های انجام شده با موضوع ارتباط بین مشارکت در ...
  • مقطع کارشناسی ارشد : پژوهش های انجام شده در مورد تدوین برنامه استراتژیک ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : طراحی بسته‌بندی برای بهبود ماندگاری ...
  • دانلود فایل پایان نامه : راهنمای نگارش مقاله در رابطه با فرهنگ سیاسی مطلوبِ ...
  • دانلود پایان نامه بررسی نقش استفاده از رسانه بر ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان