۸۵ | شکل ۳-۱۴- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید، کانال محوشونده رایلی فرکانس گزین آهسته |
۸۶ | شکل ۳-۱۵- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید در کانال محوشونده رایسین فرکانسی تخت |
۸۶ | شکل ۳-۱۶- مقایسه عملکرد کلی شناساگر با ویژگی جدید در کانال محوشونده رایلی |
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
صفحه | فهرست جداول | عنوان |
۲۰ | جدول ۲-۱- روابط ممان های موثر | |
۲۹ | جدول ۲-۲- روابط کومولان های موثر | |
۳۰ | جدول۲-۲- مقادیری از ممانها و کومولانها برای سیگنال بدون نویز | |
۵۰ | جدول ۲-۳- برخی از توابع کرنل معروف | |
۶۵ | جدول ۳-۱- پارامترهای کانالهای محوشونده | |
۶۷ | جدول ۳-۲- عملکرد SVM در SNR های متفاوت | |
۶۸ | جدول ۳-۳- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -10 با بهره گرفتن از تمام ویژگیها | |
۶۸ | جدول ۳-۴- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -4 با بهره گرفتن از تمام ویژگیها | |
۶۹ | جدول ۳-۵- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= 2 با بهره گرفتن از تمام ویژگیها | |
۷۴ | جدول ۳-۶- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -8 dB در کانال رایلی تخت(آهسته) | |
۷۴ | جدول ۳-۷- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -8 dB ، کانال رایسین تخت(آهسته) | |
۷۴ | جدول ۳-۸- ماتریس عملکرد SVM درSNR= -8 dB ، کانال رایلی فرکانس گزین(سریع) | |
۷۴ | جدول ۳-۹- ماتریس عملکرد SVM درSNR= -8 dB ، کانال رایسین فرکانس گزین(سریع) | |
۷۵ | جدول ۳-۱۰- پارامترهای الگوریتم بهینهسازی فاخته | |
۷۶ | جدول ۳-۱۱- زمان اجرا و مقدار حداقل تابع هزینه از COA | |
۷۷ | جدول ۳-۱۲- ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال AWGN | |
۷۹ | جدول ۳-۱۳- میانگین مقادیر ویژگی در بازههای مختلفی از SNR | |
۸۰ | جدول ۳-۱۴- درصد تشخیص صحیح شناساگر با ویژگی جدید در SNR های گوناگون | |
۸۰ | جدول ۳-۱۵- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=-10dB | |
۸۰ | جدول ۳-۱۶- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=-8dB | |
۸۰ | جدول ۳-۱۷- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=-6dB | |
۸۱ | جدول ۳-۱۸- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=0dB | |
۸۲ | جدول ۳-۱۹- ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال رایلی | |
۸۲ | جدول ۳-۲۰- ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال رایسین | |
۸۷ | جدول ۳-۲۱- عملکرد سیستم با ویژگی جدید درSNR=-10dB ، رایلی فرکانس گزین سریع | |
۸۷ | جدول ۳-۲۲- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید درSNR=-8dB ، رایلی فرکانس گزین آهسته | |
۸۸ | جدول ۳-۲۳- عملکرد سیستم با ویژگی جدید درSNR=-2dB ، رایسین فرکانس گزین سریع | |
۸۸ | جدول ۳-۲۴- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید درSNR=4dB ، رایلی فرکانس گزین آهسته | |
۸۸ | جدول ۳-۲۵- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید درSNR=4dB ، رایلی فرکانس گزین سریع | |
۸۹ | جدول ۳-۲۶- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید درSNR=6dB ، کانال رایلی تخت سریع | |
۹۰ | جدول ۳-۲۷- مقادیر میانگین و واریانس درصد تشخیص صحیح سیستم | |
۹۱ | جدول ۳-۲۸- مقایسه سیستم پیشنهادی با کارهای انجام شده |
لیست علایم و اختصارات | ||
ACO | الگوریتم کلونی مورچه (Ant Colony Optimization) | |
ADSL | خط مشترک دیجیتال نامتقارن (Asymmetric Digital Subscriber Line) | |
ASK | کلیدزنی شیفت دامنه (Amplitude Shift Keying) | |
BPSK | کلیدزنی شیفت فاز دودویی (Binary Phase Shift Keying) | |
COA | الگوریتم بهینه سازی فاخته(Cuckoo Optimization Algorithm) | |
CF | تابع مشخصه (Characteristic Function) | |
CP | پیشوند گردشی (Cyclic Prefix) | |
DAB | پخش صدای دیجیتال (Digital Audio Broadcasting) | |
DT | تئوری (نظریه) تصمیم (Decision Tree) | |
DVB_T | اطلاعات ویدئو رادیویی دیجیتال (Digital Video Broadcasting-Terrestrial) | |
ELR | شعاع تخمگذاری (Egg Laying Radius) | |
EP | برنامه ریزی تکاملی (Evolutionary Programming) | |
FFT | تبدیل فوریه سریع (Fast Fourier Transform) | |
FDM | مالتی پلکس تقسیم فرکانسی (Frequency Division Multiplexing) | |
GA | الگوریتم ژنتیک (Genetic algorithm) | |
GI | فاصله زمانی محافظ (Guard Interval) | |
ICA | آنالیز مولفه های مستقل (Indepdent Component Analysis) | |
ICI | تداخل بین حاملی (Inter Carrier Interference) | |
ISI | تداخل بین سمبلی (Inter Symbol Interference) | |
INFOMAX | ماکزیمم سازی اطلاعات(Information Maximization) | |
KKT | تئوری بهینهسازی کراش-کوهن-تاکر (Karush-Kuhn-Tucker) | |
LOS | مولفه مسیر مستقیم (Line-Of-Sight) | |
MCM | مدولاسیون چند کاربری (Multi-Carrier Modulation) | |
ML | ماکزیمم شباهت (Maximum Likelihood) | |
OAA | روش یکی در برابر همه (One-Against -All) | |
OAO | روش یک به یک (One- Against -One) | |
OFDM | مدولاسیون تقسیم فرکانسی متعامد (Orthogonal Frequency Division Multiplexing) | |
تابع چگالی احتمال(probability Density Function) | ||
PDR | گیرنده آشکارساز وسیع(Panoramic Display Receiver) | |
PR | تشخیص الگو (Pattern Recognition) | |
PSO | بهینه سازی ازدحام ذرات(Particle Swarm Optimization) | |
QAM | کلیدزنی دامنه تربیعی (Quadrature Amplitude Keying) | |
QPSK | کلیدزنی شیفت فاز تربیعی (Quadrature Phase Shift Keying) | |
RBF | تابع پایه شعاعی (Radial Basis Function) | |
SASS | اندازه گام خود تطبیقی (Self Adaptive Step Size) | |
SBS | جستجوی برگشتی متوالی (Sequential Backward Search) | |
SFS | روش جستجوی مستقیم متوالی (Sequential Forward Search) | |
SRM | اصل حداقل سازی ریسک ساختاری (Structural Risk Minimization) | |
SNR | نسبت سیگنال به نویز(Signal to Noise Ratio) | |
SVM | ماشین بردار پشتیبان (Support Vectors Machine) | |
TDM | تقسیم زمانی (Time Division Multiplexing) | |
پیشگفتار
پیشگفتار
امروزه شبیه سازی سیستمهای مخابراتی با توجه به پیچیدگی روز به روز تجهیزات، از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه و بررسی عملکرد یک سیستم با روش های تحلیلی، سخت و گاهی غیر ممکن بوده و بررسی عملکردهای سیستم مخابراتی مدرن، بدون استفاده از شبیه سازی، ساخت نمونه آزمایشی را اجتناب ناپذیر می کند. اما علیرغم هزینه های بالای ساخت یک نمونه آزمایشی، هزینه های آزمایش در شرایط مختلف چندین برابر هزینه شبیهسازی کامپیوتری خواهد بود. علاوه بر آن شبیه سازی کامپیوتری شرایطی را مورد بررسی قرار میدهد که تولید همه آن شرایط شبیهسازی عملا با یک نمونه ساخته شده، امکان پذیر نیست و ممکن است فراهم نبودن بسترهای زیرساختی، موجب ایجاد شکافی بزرگ میان مباحث تئوری و پیاده سازی عملی شود. دلایل ذکر شده و نیز سهل الوصول بودن استفاده از کامپیوتر، به طور منطقی بر محبوبیت شبیهسازی میافزاید.
یک بخش بسیار مهم در تمامی سیستمهای مخابراتی، بخش بازیابی اطلاعات در گیرنده است. اهمیت این بخش زمانی روشن میگردد که بنا به هر دلیلی، گیرنده از محتوی نوع سیگنال ارسالی در فرستنده و نیز شرایط کانال اطلاع نداشته باشد. تاکنون روشهای مختلفی برای تشخیص خودکار نوع مدولاسیون دیجیتال پیشنهاد شده است که هر کدام، در شرایط گوناگون سعی در ارائه روشی خودکار برای شناسایی نوع مدولاسیون داشته اند. روشهای ارائه شده در دو روش کلی خلاصه میشوند: روشهای مبتنی بر نظریه تصمیم (با معیارهای آماری) و روشهای مبتنی بر تشخیص الگو.
با توجه به سادگی و تعمیمپذیری روشهای مبتنی بر تشخیص الگو در این پایان نامه به دنبال ارائه روشی هستیم تا با آن بتوان ویژگیهای کارایی را از سیگنال استخراج و انتخاب نموده و سپس با بهره گرفتن از مفاهیم تشخیص الگو، نوع مدولاسیون را تشخیص دهیم. در بیشتر سیستمهای پیشنهاد شده قبلی، همواره ویژگیهایی از سیگنال دریافتی در گیرنده استخراج میگردد. این ویژگیها در مرحله بعدی به واحد دیگری به نام واحد طبقه بندیکننده تحویل داده می شود. طبقه بندیکننده ابتدا درصدی از این ویژگیها را برای تمامی کلاسها انتخاب نموده و براساس آنها، فرآیندی موسوم به فرایند آموزش داده ها را، پیادهسازی می کند. در حالت آموزش، شناساگر عموما، فضای بردار ویژگی را با شاخص هایی بین کلاسها تقسیم مینماید. سپس در حالت آزمایش، طبقه بندی کننده، براساس درصد باقی مانده از سیگنالها، ویژگیها را با این شاخص های عملکردی میسنجد. کارایی سیستم در این حالت، تابعی براساس درصد تشخیص صحیح سیستم است. هر چقدر ویژگیها از نظر مفاهیم آماری (میانگین، واریانس و غیره) در دو حالت آموزش و تست برای هر کلاس، پایدارتر بوده و نیز نسبت به دیگر کلاسها همبستگی کمتری داشته باشند؛ قدرت تشخیص شناساگر، بیشتر خواهد بود. متناظرا هر سیستمی که به داده های کمتری برای آموزش و آزمایش نیاز داشته باشد قابلیت بیشتری دارد و اصطلاحا نسبت به داده های ندیده مقاومتر است.
در روشهای شناسایی قبلی که مبتنی بر تشخیص الگو هستند ویژگیهایی از سیگنال استخراج شده و بعد از آن این ویژگیها با شناساگری که درصد تشخیص بهتری را ارائه میداد، مورد ارزیابی قرار میگرفت. تقریبا در تمامی کارهای گذشته برای کاهش ابعاد ویژگی و نیز کاهش پیچیدگی سیستم، روشهایی برای انتخاب ویژگی پیشنهاد میگردید. در این روشها عموما از الگوریتمهای تکاملی برای جستجوی سراسری فضای ویژگی استفاده میشده و زیر مجموعه ای از بردار ویژگی که منجر به درصد تشخیص بالاتر میشد به عنوان زیرمجموعه کارا انتخاب میشد. در پارهای از روشها نیز از این الگوریتمها برای بهینهسازی تنظیمات مربوط به طبقه بندی کنندهها استفاده میشد.
از میان طبقه بندی کننده های مورد استفاده در روشهای تشخیص الگو میتوان به شبکه های عصبی مصنوعی، طبقه بندی کننده های فازی، مدار طبقه بندی کننده آستانهای و ماشین بردار پشتیبان اشاره نمود. در بین این شناساگرها، طبقه بند ماشین بردار پشتیبان، به دلیل استفاده از مفاهیم ساختارمحور در کمینهسازی خطا، همواره با استقبال بیشتری از سوی محققان رو به رو بوده است. در این پایان نامه نیز این شناساگر، جهت تفکیک سیگنالهای مدولاسیون دیجیتال استفاده شده است.
فصل اول
مقدمهای بر سیستم شناسایی خودکار نوع مدولاسیون
مقدمه
این فصل به بررسی سیستم شناسایی خودکار نوع مدولاسیون (نوع سیگنال) و برخی از کاربردهای مهم آن، سیر تکامل شناسایی نوع مدولاسیون، دسته بندی کلی روشهای شناسایی نوع مدولاسیون، کارهای انجام شده توسط دیگران، و هدف از انجام این پایان نامه می پردازد.
-
- آشنایی با سیستم شناسایی خودکار نوع مدولاسیون و برخی از کاربردهای آن
به سیستمی که عمل تعیین نوع مدولاسیون سیگنال دریافتی را، در بین مجموعه ای از مدولاسیونها به صورت خودکار و هوشمند به عهده دارد؛ شناساگر خودکار نوع سیگنال گفته می شود. به سبب آنکه سیستم با تغییر شرایط کانال، خود را وفق میدهد به این نوع سیستمها، سیستم هوشمند میگویند. فرایند بازشناخت مدولاسیون، مرحله قبل از دمدولاسیون است. در سیستمهای مخابراتی هوشمند، در صورت تشخیص غلط نوع و مرتبه مدولاسیون و بکارگیری یک دمدولاتور نامناسب، ممکن است محتوی اطلاعات سیگنال به طور کامل از دست برود ]۱[. تشخیص نوع مدولاسیون هم اکنون یکی از حوزه های مهم پردازش سیگنال در علم مخابرات بوده و هر ساله تلاش های مختلفی از سوی محققان سراسر دنیا برای ارائه سیستمی هوشمند که به طور خودکار شناسایی نوع مدولاسیون را انجام می دهد؛ صورت میگیرد.
-
-
- سیر تحول و توسعه سیستمهای مخابراتی دیجیتال
-
تلگراف به عنوان اولین سیستم مخابرات الکتریکی یک سیستم مخابراتی دیجیتال بود. تلگراف الکتریکی توسط ساموئل مورس[۱] اختراع و در سال ۱۸۳۷ به نمایش گذاشته شد. مورس، کد دودویی با طول متغیری را که در آن حروف الفبای انگلیسی با دنبالهای از خطهای تیره [۲]و نقطهها[۳] (کلمه کد) نمایش داده میشد؛ ابداع نمود. در این کد، حروف با تواتر وقوع بالاتر، با کلمات کد کوتاه و حروف با تواتر وقوع کمتر، با کلمات کد بلندتر نمایش داده میشوند [۲].
تقریبا چهل سال بعد از آن، در سال ۱۸۷۵ امیل بودت[۴] یک کد دودویی با طول ثابت ۵ برای تلگراف ابداع نمود. در کد بودت، اجزای کد دارای طول یکسان بوده و نقطه[۵] و فاصله[۶] نامیده می شود. هر چند مورس ابداع کننده اولین سیستم مخابراتی دیجیتال (تلگراف) است، اما سر آغاز آنچه ما امروز به عنوان مخابرات دیجیتال مدرن میشناسیم به کار نایکویست[۷] (۱۹۲۴) بر میگردد؛ که مسئله حداکثر نرخ دادهی قابل ارسال روی یک کانال تلگرافی با پهنای باند داده شده را بدون وقوع تداخل بین سمبلها بررسی نمود. نایکویست معادلهی (۲-۱) را برای سیستم تلگراف پیشنهاد نمود که سیگنال ارسالی آن دارای صورت عمودی زیر است[۲].
(۱-۱) |
که در این معادله بیانگر شکل پالس و دنباله دادهی دودویی است که با نرخ بر ثانیه ارسال شده است. نایکویست کار خود را با تعیین شکل پالس بهینه با پهنای باند محدود هرتز به گونه ای آغاز نمود که علاوه بر عدم ایجاد تداخل بین سمبلها در لحظات نمونه برداری ، نرخ بیت نیز حداکثر شود. مطالعات، وی را به این نتیجه، که حداکثر نرخ ارسال پالس بر ثانیه است رساند، که این نرخ را، نرخ نایکویست مینامند. دستیابی به این نرخ ارسال با بهره گرفتن از شکل پالس مقدور است. این شکل پالس امکان بازیابی داده را بدون تداخل بین سمبلها در لحظات نمونهبرداری فراهم می کند. نتیجه کار نایکویست معادل تفسیری از قضیهی نمونهبرداری برای سیگنالهای باند محدود است که بعدها توسط شانون[۸] (۱۹۴۸) مطرح شد. قضیهی نمونه برداری چنین بیان میدارد که سیگنال باند محدود را میتوان از روی نمونههای برداشته شده با نرخ نایکویست نمونه در ثانیه با بهره گرفتن از فرمول درونیابی زیر بازسازی نمود.
(۱-۲) |
هارتلی[۹] با الهام از کار نایکویست (۱۹۲۸) مسئله نرخ ارسال مطمئن داده روی یک کانال دارای پهنای باند محدود را با بهره گرفتن از سطوح دامنه چندگانه بررسی نمود. هارتلی از این قیاس منطقی که گیرنده با وجود نویز و تداخل می تواند دامنه سیگنال دریافتی را با دقت معینی مثلا با اطمینان تخمین بزند استفاده کرد. بررسیهای هارتلی را به این نتیجه رهنمون ساخت که برای ارسال مطمئن اطلاعات روی یک کانال با پهنای باند محدود، وقتی که حداقل دامنه محدود به (قید توان ثابت) و توان تفکیک دامنه سیگنال دریافتی باشد، یک حداکثر نرخ ارسال داده وجود دارد [۳]. یک پیشرفت چشمگیر دیگر در توسعه مخابرات دیجیتال، کار وینر[۱۰] (۱۹۴۲) بود که مسئله تخمین شکل موج یک سیگنال دلخواه را در حضور نویز تجمعی و با مشاهده سیگنال دریافتی بررسی نمود. این مسئله در وامدولهسازی سیگنال مطرح می شود. وینر یک فیلتر خطی را تعیین نمود که خروجی آن بهترین تقریب سیگنال مورد نظر از دید متوسط مجذور است. فیلتر حاصله را، فیلتر خطی بهینه (کولموگارف[۱۱]-وینر) گویند. نتایج هارتلی و نایکویست در مورد حداکثر نرخ ارسال اطلاعات دیجیتال بر کار شانون که به تبیین مبانی ریاضی انتقال اطلاعات و تعیین محدودیتهای پایه سیستمهای مخابرات دیجیتال منجر گردید مقدم بود. شانون در کار پیشگامانهی خود مسئله اساسی انتقال مطمئن اطلاعات را در یک قالب آماری و با بهره گرفتن از مدلهای احتمالی برای منابع اطلاعات و کانالهای مخابراتی فرمولبندی نمود. همچنین نشان داد که اثر محدودیت توان فرستنده، محدودیت پهنای باند و نویز تجمعی را میتوان با کانال مرتبط نموده و در یک پارامتر واحد به نام ظرفیت کانال جای داد. به عنوان مثال در مورد یک نویز تجمعی گوسی سفید (طیف صاف)، ظرفیت یک کانال ایدهآل با پهنای باند محدود برابر است با:
(۱-۳) |
که در آن متوسط توان ارسالی و چگالی طیفی توان نویز تجمعی است. مفهوم ظرفیت کانال به شرح زیر است: اگر نرخ اطلاعات منبع کمتر از ظرفیت باشد؛ در اینصورت از نظر تئوری امکان انتقال مطمئن اطلاعات (بدون خطا) از طریق این کانال با انتخاب شیوه مناسب کدگذاری وجود دارد. از طرف دیگر اگر باشد مستقل از میزان پردازش انجامشده در فرستنده و گیرنده، امکان انتقال مطمئن وجود ندارد. در نتیجه شانون حدود اساسی انتقال اطلاعات را تبیین و حوزه جدیدی به نام تئوری اطلاعات[۱۲] را بنیان نهاد[۳]. کار مهم دیگر در زمینه مخابرات دیجیتال مربوط به کوته لینکف[۱۳] (۱۹۴۷) است که بر مبنای یک رویکرد هندسی[۱۴] سیستمهای مختلف مخابرات دیجیتال را به صورت هماهنگ تجزیه و تحلیل نمود. کار او بعدها توسط وزنکراف[۱۵] و جاکوبس[۱۶] (۱۹۶۵) توسعه داده شد. متعاقب کار شانون، نوبت به کار کلاسیک همینگ[۱۷] در مورد کدهای تصحیح و تشخیص خطا برای مقابله با اثرات تخریبی نویز کانال رسید. کار همینگ در سالهای بعد زمینهساز تحقیقات گستردهای شد که منجر به کشف کدهای متنوع و قدرتمند جدیدی گردید، و بسیاری از آنها در پیادهسازی سیستمهای مخابراتی مدرن امروزی به کار میروند. افزایش تقاضا برای انتقال اطلاعات در سه تا چهار دهه گذشته، به همراه توسعه مدارهای مجتمع پیشرفتهتر، به پیدایش سیستمهای مخابراتی بسیار کارآمد و مطمئن منجر گشته است. در جریان این تحولات نتایج اصلی شانون و تعمیم آن نتایج در مورد حداکثر سرعت انتقال روی کانال و حدهای عملکرد قابل دستیابی، نقش شاخص های مرجع برای طراحی سیستمهای مخابراتی را داشته اند. دستیابی به حدود تئوری استخراجشده توسط شانون و سایر محققان مشارکتکننده در توسعه تئوری اطلاعات، هدف غایی تلاش های مستمر در زمینه طراحی و توسعه سیستمهای مخابراتی دیجیتال کارآمدتر، است[۳]. گسترش کاربرد مخابرات دیجیتال و فراهم شدن عرصههای گوناگون طراحی و ساخت سیستمهای پیچیده مخابراتی، زمینه را برای ارائه راهحلی جامع و هوشمند جهت شناسایی خودکار پیامهای دریافتی فراهم، و ضرورت رویکرد تحقیقات علمی به این حوزه را لازم نمود.
۱-۱-۲- اهمیت و کاربردهای سیستم شناسایی نوع مدولاسیون
هدف علم مخابرات انتقال درست پیام، با سرعت بالا و مقاوم نسبت به شرایط کانال است. از آنجایی که سیگنال باند پایه به سختی بر این شرایط فائق میآید، نیاز است تا این سیگنال مدوله شود. به عبارت دیگر مدولاسیون، به فرایند نگاشت رشته بیتهای دیجیتال، به سیگنال های قابل انتقال در کانال گفته میشود[۳]. بر این اساس تغییر دادن بعضی از ویژگیهای سیگنال، با هدف دستیابی به نرخ بالای انتقال و استفاده بهتر از طیف، شرایط بهرهمندی بیشتر کاربران را در باندهای مختلف کانال مخابراتی فراهم میسازد. جهت تمایز سیگنال در طیف و استخراج پیام ارسالشده، لازم است انواع مختلف مدولاسیونها که هر کدام دربردارنده یک ویژگی خاصی از سیگنال ارسالی هستند؛ از یکدیگر شناسایی شوند.
مهمترین کاربرد سیستم تشخیص نوع مدولاسیون در صنایع نظامی مانند جنگ الکترونیک است. تشخیص نوع مدولاسیون مسئلهای مهم در جنگهایی با زیرساختهای مخابراتی است. در جنگهای مدرن امروزی پیروزی در عرصه مخابراتی و اطلاعاتی، دستاورد عظیمی جهت پیروزی در کل جنگ به حساب میآید. از این رو استخراج امن پیام ارسالی از نیروی خودی و یا استخراج پیام دشمن، از طریق شناسایی درست مدولاسیون تحقق مییابد. یک سیستم مخابراتی باید ابتدا، سیگنالهای موجود را به واسطه سیستمی به نام گیرنده آشکارساز وسیع[۱۸] که قادر است وجود سیگنالها را در یک باند به خصوص تشخیص دهد؛ جستجو و دریافت کند. آنگاه با تحلیل و پردازش سیگنال دریافتی بعضی از مشخصه های سیگنال دریافتی نظیر فرکانس حامل و نرخ سمبل را آشکار نمود. به این ترتیب از بازشناخت مدولاسیون در جنگ الکترونیکی، شنود و بررسی رفتار دشمن، ایجاد اغتشاش مناسب در سیگنال های دشمن و غیره استفاده میشود. در کاربردهای غیرنظامی نیز میتوان به تأیید سیگنال، شناسایی تداخل، مدیریت طیف، مدیریت ترافیک شبکه، تخصیص نرخ دادههای متفاوت و غیره، اشاره کرد[۴].
در مدیریت طیف با توجه به شرایط کانال در فرستنده یکی از انواع مدلاسیون انتخاب و ارسال میشود. چون مدولاسیونهای مختلف از نظر پهنای باند و مقاوم بودن در مقابل نویز با هم متفاوتاند؛ لذا زمانی که تعداد کاربران کم است؛ از مدولاسیونهای غیرخطی که دارای پهنای باند بیشتر اما مقاوم نسبت به نویز میباشند؛ مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل اگر تعداد کاربران زیاد باشد از مدولاسیونهای با پهنای باند کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب با بهره گرفتن از تکنیک شناسایی نوع مدولاسیون مدیریت طیف صورت میپذیرد. بازشناخت نوع مدولاسیون نقش مهمی در رادیو نرمافزار[۱۹] ایفا میکند. ایده کلی سیستم رادیو نرمافزار این است که بجای انجام بخش قابل توجهی از پردازش سیگنال در سختافزار، اینکار توسط نرمافزار اجرا شود. مزیت کار در این است که سیستم را قادر میسازد تا به آسانی با به هنگام کردن الگوریتمهای نرمافزاری، خود را با تغییرات محیط و نیازهای کاربر، تطبیق دهد. به عنوان مثال فرستنده میتواند بر اساس ظرفیت و شرایط کانال، نوع مدولاسیون مناسب را انتخاب کرده و سیگنال را ارسال کند. گیرنده نیز به طور خودکار اندازه و نوع منظومه را تشخیص داده و عمل دمدولاسیون را انجام دهد. در نتیجه سیستم ارتباطی با عملکرد بالا را خواهیم داشت.
۱-۲- سیر تکامل روشهای شناسایی نوع مدولاسیون
شناسایی نوع مدولاسیون از سالهای گذشته مورد توجه بوده است. به طور خلاصه میتوان گفت که قبل از دهه ۸۰ قرن بیستم، فرایند شناسایی نوع مدولاسیون به صورت کاملا اپراتوری انجام میشد. برای این کار، به کاربرانی با مهارت نیاز بود که بتوانند پارامترهایی از سیگنال دریافتی را محاسبه و با توجه به این پارامترها در مورد نوع مدولاسیون تصمیمگیری کنند[۶-۵]. در این فرایند در حین انجام حالت جستجو، پهنای باند گیرنده IF میبایست به اندازهای پهن میبود که همه فعالیتها در باند فرکانسی مورد علاقه روی صفحه نمایش آنالیز طیف قابل رویت باشد. بعد از آن، فقط یک سیگنال برای تشخیص نوع مدولاسیون و تجزیه و تحلیل بیشتر انتخاب میشد[۶].
در ادامه تحقیقات، شناساگرهای نوع مدولاسیون نیمه اپراتوری، مطرح شدند. وجود بانکی از دمدولاتورها در این شناساگرها، وجه تمایزی بین روش فعلی و روشهای گذشته بود اما نیاز به اپراتورهای با مهارت بسیار بالا و محدود بودن تعداد و نوع مدولاسیونها، همچنان به عنوان یک اشکال اساسی، وجود داشت. لذا در ادامه تحقیقات و با پیشرفت فنآوری، سیستمهای شناسایی تمامخودکار مدولاسیون مطرح شدند. در این سیستمها، فرایند شناسایی توسط الگوریتمها و روشهای نرمافزاری انجام شده و بسیار سریعتر و کاراتر از روشهای قبلی بودند. بر حسب نوع مدولاسیون مورد علاقه، روشهای ارائهشده را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول روشهایی هستند که فقط برای شناسایی مدولاسیونهای آنالوگ ارائه میگردند. دسته دوم، روشهایی هستند که برای شناسایی مجموعه مدولاسیونهای آنالوگ و دیجیتال ارائه میشوند. دسته سوم روشهایی هستند که فقط برای شناسایی مدولاسیونهای دیجیتال ارائه میگردند[۶].
مدولاسیونهای دیجیتال به خصوص مدولاسیونهای PSK و QAM در سیستمهای مخابراتی نوین، کاربردهای زیادی دارند. امروزه در مخابرات دیجیتال چند سرویس و چند کاربره نیاز به پیدا کردن روشهای موثر جهت جداسازی آنها به طور جدی افزایش یافته است[۲]. تاکنون روشهای مختلفی جهت شناسایی خودکار نوع مدولاسیون انجام شده است که در ادامه به آن میپردازیم.
۱-۳- دستهبندی کلی روشهای خودکار شناسایی نوع مدولاسیون
به طور کلی روشهای خودکار شناسایی نوع مدولاسیون به دو گروه دستهبندی میشود: روشهای تئوری (نظریه) تصمیم ([۲۰]DT) و روشهای تشخیص الگو ([۲۱]PR). در روشهای نظریه تصمیم که مبتنی بر تئوری آشکارسازی آماری میباشند، مسئله تشخیص نوع مدولاسیون به صورت آزمون فرض چندتایی مدل میشود که در آن هر فرض، متناظر با وقوع نوع مدولاسیون i ام از m مدولاسیون احتمالی است [۶-۴]. در واقع این روشها از آرگومانهای احتمالاتی برای تشخیص نوع سیگنال های دیجیتال استفاده میکنند. سیستمهایی که با این روشها طراحی میگردند، کارآیی خوبی دارند و در صورت وجود تعداد نمونههای نسبتا زیاد، میتوان درصد موفقیت قابل قبولی به دست آورد. اما در روشهای تئوری تصمیم به دلیل پیچیدگی محاسبات، پیاده سازی و اجرای آن با مشکلات زیادی همراه است. همچنین محاسبه دقیق مقادیر آستانه، سخت و تعداد نمونههای مورد نیاز برای به دست آوردن درصد موفقیت قانع کننده زیاد است. جهت کاهش این مشکلات، بسیاری از تحقیقات، به خصوص در سالهای اخیر به سمت روشهای PR سوق داده شده است. از سال ۱۹۶۹، استفاده از روشهای تشخیص الگو به عنوان رهیافتی در تشخیص نوع مدولاسیون مورد توجه قرار گرفت. تاکنون بسیاری از محققان، روشهای مختلفی را در این حوزه بهکار بستند که از میان آنها میتوان به روشهای مبتنی بر آمارگان مرتبه بالا، استفاده از تبدیل ویولت و غیره اشاره نمود. سیستمهای طراحی شده با این روش به اطلاعات اولیه کمتری از سیگنال دریافتی نیاز دارند، بر خلاف روشهای DT که نیاز به دانستن تابع چگالی احتمال سیگنال دریافتی است و نیز تنها قادر به تفکیک تعداد کمی مدولاسیون است، این روش نیاز به چنین اطلاعاتی نداشته و همچنین میتوانند تعداد زیادی از مدولاسیونها را شناسایی کند. این مسائل و ویژگیهای دیگر باعث شدهاند که روشهای PR در شناسایی نوع مدولاسیون بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت در این پژوهش شناساگرهای مبتنی بر روش PR ارائه میگردد. ساختار روش تشخیص الگو از واحدهای مختلفی تشکیل شده است: واحد پیشپردازش، واحد استخراج ویژگی و واحد طبقهبندی کننده (دستهبندی کننده) [۶].
واحد پیشپردازش در قسمت ابتدایی سیستم قرار گرفته است. این واحد در اکثر روشهای تشخیص نوع مدولاسیون کارهای مشترکی انجام میدهد. در واحد پیشپردازش، عملیاتی نظیر فیلترینگ مناسب، حذف اجزای نویز خارج از باند سیگنال، عمل نرمالیزه کردن توان، جایگزینی سیگنال نرمالیزه شده توسط نمایش تحلیلی (شامل سیگنال اصلی و تبدیل هیلبرت بخش موهومی آن)، عمل نمونهبرداری، حذف فرکانس حامل و غیره انجام میشود تا دادهها را جهت انجام مراحل بعدی آماده میکنند.
در واحد استخراج ویژگی، به دنبال پارامترها و مشخصات برجستهای از سیگنال هستیم که بالاترین حساسیت را نسبت به نوع سیگنال دیجیتال دارد و باعث تشخیص آن نوع مدولاسیون از سایر مدولاسیونها میشود. این واحد دارای اهمیت زیادی است. انتخاب مناسب ویژگیها، میتواند باعث راحتتر شدن کار واحد بعدی شود. چنانچه در فصل چهارم شرح داده می شود؛ دستیابی به این نوع ویژگی می تواند به مقدار زیادی بر قدرت سیستم تشخیص بیافزاید.
واحد کلیدی بعدی در عملکرد صحیح شناساگر نوع مدولاسیون دیجیتال، واحد طبقهبندی کننده است. در واحد طبقهبندیکننده، با درصدی از ویژگیهای استخراجشده، فضای بردار ویژگی با شاخص هایی بین کلاسها تقسیم میگردد. بعد از آموزش سیستم، طبقه بندی کننده براساس درصد باقی مانده از سیگنالها، ویژگیها را با این شاخص های عملکردی میسنجد. میزان کارایی این واحد به صورت محاسبهی درصد تشخیص صحیح یا میزان کمینه بودن خطای تشخیص الگوها مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. در کانال محوشونده علاوه بر واحدهای ذکرشده، واحد دیگری به نام ترازگر[۲۲] کانال به این واحدها اضافه میشود. البته انتخاب ویژگی های مناسب می تواند نیاز به این واحد را به حداقل برساند. علاوه بر واحدهای ذکر شده، ممکن است بر حسب لزوم، واحدهای دیگری که تأثیر بسزایی در کاهش پیچیدگی سیستم و یا بهبود عملکرد آن داشته باشند، اضافه شود. برای داشتن یک شناساگر نوع مدولاسیون که درصد موفقیت بالایی داشته باشد، تعیین مناسب هر یک از موارد ذکرشده بسیار مهم است. در ادامه خلاصهای از مهمترین روشهای ارائهشده در زمینه شناسایی نوع مدولاسیون با روش PR ارائه خواهد شد.
۱-۴- مروری بر تحقیقات گذشته
انتخاب ویژگیهای بهینه که بتوانند برای همه یا بیشتر مدولاسیونها تفکیکپذیری ایجاد نماید؛ در تمامی روشهای قبلی دنبال میشد. در واقع روشهای قبلی همواره درصدد شناسایی و ارائه ویژگی خاصی از سیگنال بودند تا بتوانند با آن، درصد تشخیص سیستم شناساگر را افزایش دهند. به عنوان مثال در ]۷[ با بهره گرفتن از تابع همبستگی طیفی، چند ویژگی برای شناسایی مدولاسیونهای دیجیتال ۲FSK، ۴FSK، ۲PSK، ۴PSK، ۸PSK و MSK[23] پیشنهاد شده است. طبقهبندی کننده مورد استفاده ماشین بردار پشتیبان[۲۴] (SVM) است. در ]۸[ از چگالی طیف توان که با روش FFT[25] به دست میآمد، به عنوان ویژگی برای شناسایی مدولاسیونهای ۲PSK و ۴PSK استفاده گردیده است. از طبقهبندی کننده MLP با الگوریتم یادگیری پسانتشار خطا (BP[26]) در این شناساگر استفاده شده است.
ویژگیهای دیگری نظیر طیف دورهای، طیف نگاره منظومهها، شکل منظومهای، واریانس اندازه تبدیل موجک هار[۲۷] و هیستوگرام توزیع دامنه لحظهای نیز برای شناسایی انواع مدولاسیونها پیشنهاد شده اند. در این روشها شناساگرهایی نظیر شبکه عصبی ART[28]، الگوریتم طبقه بندی فازی[۲۹] و شبکه عصبی MLP استفاده شده است. عموما سیستمهای مبتنی بر این ویژگیها، به طول (تعداد) دادههای دریافتی، تنظیم مرکز طیف و مقدمه سازی حساس بودند و پیچیدگی ساختار شبکه عصبی نیز از چالشهای این شناساگرها محسوب میشد]۲۰-۹[.
کار مهم دیگر در این حوزه استفاده از ممان مرتبه هشتم فاز از طریق تخمین تابع چگالی فاز، برای شناسایی مدولاسیونهای BPSK، QPSK، ۸PSK و UW[30] بوده است. با طبقهبندی کننده مدار تصمیمگیر آستانه در این روش برای SNR بالاتر از dB5- درصد موفقیتی، حدود ۸۵% به دست آمد]۲۱[.
در ادامه تحقیقات علاوه بر پیشنهاد ویژگیهای موثر، از الگوریتمهای تکاملی (مبتنی بر هوش جمعی) برای افزایش کارایی و کاهش پیچیدگی سیستم شناساگر استفاده شد. به عنوان نمونه در ]۲۲[ ممانها و کومولانهای مراتب بالا (تا مرتبه هشتم) رشته سمبلهای دریافتی به عنوان ویژگی جهت شناسایی سیگنالهای ۲ASK، ۴ASK، ۸ASK، ۲PSK، ۴PSK، ۸PSK، ۱۶QAM، ۳۲QAM، ۶۴QAM و V32 مطرح شد. در این مقاله ابتدا با بهره گرفتن از الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ویژگیهای مناسب انتخاب شده سپس طبقهبندی کننده شبکه عصبی با الگوریتم اندازه گام خود تطبیقی[۳۱] (SASS) برای شناسایی سیگنال استفاده شده است. این روش در SNR برابر با dB 0 درصد موفقیت برابر ۸۸ درصد داشت.
به عنوان نمونه دیگر میتوان به استفاده از کومولان و ویژگیهای تبدیل فوریه و ممان مرتبه چهارم نرمالیزه شده به عنوان ویژگی برای تشخیص سیگنالهای ۲ASK، ۴ASK، BPSK، QPSK، ۲FSK، ۴FSK، V32، V29، ۱۶QAM و ۶۴QAM اشاره نمود. در این شناساگر پس از انتخاب ویژگی به وسیله الگوریتم ژنتیک از شبکه عصبی با الگوریتم RPROP[32] استفاده شده است. این روش برای SNR برابر با dB5- درصد عملکرد ۹۳% دارد]۲۳[.
در ]۶[ از آمارگان مرتبه بالا برای شناسایی نوع مدولاسیون استفاده شده است. در این پایان نامه ممان و کومولان تا مرتبه هشتم به عنوان ویژگی معرفی و از الگوریتمهای تکاملی PSO و کلونی زنبور عسل برای انتخاب ویژگی و تنظیم پارامترهای طبقه بند SVM شد. به علت قابلیت خوب ویژگیهای ارائه شده در این مرجع، ما نیز در پایان نامه حاضر، ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا را به عنوان ویژگیهای مبنا در نظر گرفتیم. این ویژگیها دارای مشخصههای خوبی برای شناسایی محسوب میشوند اما خالی از نقص نیز نیستند. چنانچه در ادامه به آن میپردازیم در این پایان نامه قصد داریم تا با ارائه یک روش جدید، اطلاعات بیشتری را از ترکیب ممانها و کومولانها استخراج نماییم.
تاکنون پژوهشهای متعددی نیز در رابطه با تشخیص نوع مدولاسیون دیجیتال در سیستمهای OFDM در کانالهای مخابراتی انجام شده است که به برخی از آنها اشاره می شود: در [۲۴] روش بهینه برای تشخیص نوع مدولاسیون در سیستمهای OFDM بر اساس روش حداکثر تشابه در این مقاله پیشنهاد شده است. سیستم تشریح شده یک سیستم وفقی است یعنی براساس تخمینی که از نسبت سیگنال به نویز دارد، یک نوع مدولاسیون را متناسب با شرایط کانال انتخاب می کند. تعداد زیر حاملها در این مقاله ثابت فرض شده و برابر ۶۴ است.
در [۲۵] روشی برای تشخیص نوع مدولاسیون در سیستم OFDM وفقی بر حسب آمارگان مرتبهی ششم سیگنال دریافتی ارائه گردیده است. در [۲۶] استفاده از آنالیز مولفه مستقل[۳۳] و ماشینهای بردار پشتیبان جهت تشخیص نوع مدولاسیون سیگنال منبع کور در سیستم MIMO-OFDM در یک کانال فرکانس گزین با تغیرات سریع زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای سادگی سیستم از فرض تغییر ناپذیر بودن کانال در پهنای باند همدوسی و زمان همبستگی استفاده گردیده است.
۱-۵- جمعبندی و ساختار پایاننامه
با بررسی کارهای انجام شده در این حوزه می توان گفت:
در روش های مبتنی بر PR همواره، استخراج و انتخاب ویژگیهای کارا یک اصل کلیدی برای شناسایی نوع مدولاسیون است. علاوه بر آن تعداد زیادی از این روشها به میزان SNR، حساسیت زیادی دارند. از طرفی با مطالعه کارهای قبلی، میتوان دریافت که، استفاده از الگوریتمهای بهینهسازی، موجب تطبیق بیشتر بین واحد استخراج ویژگی و واحد طبقهبندی کننده شده و عملکرد سیستم را در SNR های پایین افزایش میدهد. همچنین، استفاده از ویژگیهای آماری درصد موفقیت شناساگر را بالاتر میبرد. دو عامل اصلی باعث عملکرد پایین شناساگرهای مدولاسیون و تفکیک تعداد معدودی از مدولاسیونها میشوند. یکی از این عوامل، ویژگیهایی است که به طور مستقیم از سیگنال یا پارامترهای مشتق شده از سیگنال استخراج میشوند. عامل دوم طبقهبندی کنندههایی است که در دستهبندی براساس ویژگیهای تعریفشده، مورد استفاده قرار میگیرند.
به طور خلاصه بالا بودن تعداد ویژگیها، نیاز به داده های ورودی زیاد و نوع بیان فضای ویژگی را میتوان مهمترین چالش بیشتر کارهایی پیشین قلمداد نمود. در این پژوهش قصد داریم تا با بررسی عوامل مشکلات روشهای قبلی، سیستمی را پیشنهاد دهیم تا بتواند بهترین نگاشت از داده های (خام) ورودی را به داده های هدف (برای) واحد طبقه بندی کننده ایجاد نماید. جهت رسیدن به این امر موارد زیر در این پروژه انجام شده است:
۱) استفاده از ویژگیهای موثر و کارا که بتوانند قابلیت بالایی برای شناسایی مدولاسیونها داشته باشند. در این پایان نامه از آمارگان مرتبهی بالا که در مرجع [۶] استفاده شده است به عنوان ویژگی های پایهای بهره بردیم.
۲) استفاده از طبقهبندی کننده با ناظر مناسب که بازدهی و قابلیت تعمیمپذیری بالایی داشته باشند. برای این کار از طبقهبندی کننده چند کلاسه مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان استفاده شده است.
۳) با توجه به افزایش استفاده از سیستمهای OFDM در انتقال سریع و ایمن سیگنالهای مخابراتی، لزوم تشخیص خودکار در این سیستمها، در خور توجه است.
در این پژوهش، هدف تشخیص مدولاسیونهای دیجیتال در سیستمهای مبتنی بر OFDM است. مجموعه مدولاسیونهای در نظر گرفتهشده در فصل مربوط به شناساگرهای پیشنهادی معرفی میگردند. فرضیات اساسی اولیهای که در رابطه با اخذ نتایج، قبل از اعمال روشهای پیشنهادی در نظر گرفتهشدهاند عبارتاند از: الف) معلوم بودن فرکانس حامل (یا تخمین درست آن)، ب) مشخص بودن تعداد زیرحامل های سیستم OFDM، ج) برقراری همزمانی بین فرستنده و گیرنده، د) معلوم بودن نرخ نماد (یا تخمین درست آن). نویز مورد استفاده در شبیهسازیها را به صورت گوسی سفید جمع شونده در نظر میگیریم. لازم به ذکر است که این فرضیات برای کانالهای AWGN و در کانالهای محوشدگی مورد بررسی قرار گرفته است. در کانال AWGN سیگنال ها به صورت تک باند و در کانالهای محوشونده شناسایی بر اساس سیستم OFDM انجام گرفته است.
تدوین این پایاننامه در سه فصل کلی است که قبل از بررسی آنها به مطالب هر یک اشاره مختصری خواهیم داشت. در فصل اول به تعریف مسئله در رابطه با سیستم خودکار تشخیص نوع مدولاسیون، تاریخچه، کاربرد سیستمهای تشخیص خودکار نوع مدولاسیون و روشهای کلی تشخیص پرداخته شد. در این پایاننامه ضمن بیان مختصری از کارهای انجامشده در این حوزه، به دنبال پیادهسازی روشی موثر جهت شناسایی خودکار نوع مدولاسیون هستیم. در فصل دوم، مفاهیم اساسی مدولاسیون دیجیتال، روشهای تشخیص مبتنی بر ویژگی به همراه استخراج ویژگیهای اساسی در شناسایی سیگنال و مفاهیم مورد نیاز دیگر برای طراحی شناساگر، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. فصل سوم به بیان و بررسی روش پیشنهادی این پایاننامه جهت استخراج ویژگیهای کارا میپردازد. در این فصل با مدلی جدیدی برای انتخاب ویژگی که مبتنی بر مفاهیم کاربردی بهینهسازی با الگوریتمهای تکاملی است؛ آشنا میشویم. این روش براساس استفاده از یک الگوریتم تکاملی قدرتمندی به نام الگوریتم بهینهسازی فاخته است. با بهره گرفتن از معیارهای مناسب در تعریف تابع برازش این الگوریتمها، جداسازی سیگنالهای مخابراتی حتی در نسبتهای پایین سیگنال به نویز با موفقیت زیادی تحقق خواهد یافت. در این فصل نتایج به دست آمده از روش ارائهشده با روشهای قبلی بررسیشده و مقایسه میشود.
نتیجهگیری
در این فصل تعریف مسئله و مفاهیم مربوط به آن به همراه بیان مختصری از کارهای انجامشده در این رابطه بیان گردید. در ادامه لزوم انجام شناسایی خودکار نوع مدولاسیون با ذکر کاربردهای آن مورد مطالعه قرار گرفت.
فصل دوم
انتخاب ویژگیهای مرتبه بالا و مطالب مورد نیاز
مقدمه
استخراج[۳۴] و انتخاب ویژگی[۳۵] یکی از تکنیکهای مهم پیشپردازش در حل مسائل طبقهبندی در علم بازشناسی الگو، داده کاوی و یادگیری ماشین است. در واقع ویژگیهای موثر، مشخصات برجستهای از سیگنال اصلی هستند که تا حد امکان، نسبت به تغییرات مقاوم بوده و قادرند در شرایط مختلف تمایز میان چند کلاس را بیان نمایند. معمولاً جهت استفاده از یک سیستم تشخیص الگوی نوعی سعی میشود اندازه دادهها و اطلاعات خام را با استخراج این ویژگیها تا حد امکان کاهش دهند. جهت بیان فضای مسئله، تعریف مدولاسیون دیجیتال و مفاهیم استخراج ویژگی، موضوعی در خور توجه است.
در ابتدا، مروری بر مدولاسیونهای دیجیتال میشود. در ادامه به مفهوم استخراج ویژگی و سپس به بررسی ویژگیهای آمارگان بالا به عنوان یکی از ویژگیهای مهم و کاربردی در شناسایی مدولاسیون، میپردازیم. در این پایان نامه تشخیص نوع مدولاسیون هم در کانالAWGN و هم در سیستمهای مبتنی بر OFDM، مدنظر است. از اینرو در ادامه این بخش، به بررسی مفاهیمی چون کانالهای محوشونده، سیستمهای OFDM، ماشین بردارهای پشتیبان و الگوریتمهای بهینهسازی فاخته (COA) میپردازیم.
۲-۱- مروری بر مدولاسیونهای دیجیتال
مدولاسیون دیجیتال به عنوان حرکت نوید بخشی برای ارسال مقاوم در برابر کانال شناخته شده است. در مخابرات دیجیتال عموما انواع مدولاسیون MFSK، MASK و MPSK و مدولاسیون MQAM استفاده می شود. نوع مدولاسیون وابسته به تغییر فرکانس پیغام، دامنه پیغام و فاز پیغام است. در سیستمهای نوین ارتباطی، بیشتر این مدولاسیونهای دیجیتال به صورت M تایی[۳۶]، استفاده میشوند]۶[. برای یک مدولاسیون M تایی، k بیت در کنار هم قرار میگیرند( ) و یک سمبل را تشکیل میدهند. (شکل موج عمومی این مدولاسیونها در پیوست آمده است). در شکل ۲-۱، چیدمان برخی از این سیگنال ها نشان داده شده است.
الف) V29
ب) ۶۴QAM
شکل۲-۱- چیدمان (منظومه) برخی از مدولاسیونهای دیجیتال
۲-۲- مفهوم استخراج ویژگی
مرحله استخراج ویژگی در یک سیستم تشخیص الگو، نظیر تکنیک تشخیص نوع مدولاسیون از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهمیت این امر، زمانی مشخص میشود که بدانیم؛ انتخاب ویژگی نامناسب (دور از حالت ایدهآل) میتواند به کلی الگوریتم تشخیص مدولاسیون و در حالت کلی سیستم تشخیص الگو را ناکارآمد سازد. به بیان Stranneby ” در مباحث تشخیص الگو، نکته بسیار مهمی که در بسیاری از موارد فراموش میشود؛ این است که انتخاب ویژگیهای بد ممکن است باعث شود که حتی گاهی پیشرفتهترین طبقهبندی کنندهها در حل پیشپاافتاده ترین مسائل ناتوان باشند؛ برعکس با انتخاب ویژگیهای خوب چه بسا بتوان مشکلترین مسائل را با سادهترین طبقهبندی کنندهها حل کرد“]۲۷-۶[. در حقیقت ویژگیها نقش بسیار حیاتی در عملکرد یک سیستم تشخیص نوع مدولاسیون و پیادهسازی آن دارند. محدودیت ویژگیها در بیان نوع سیگنالها، باعث محدودیت تشخیص تعداد و مرتبه نوع مدولاسیون و پایین آمدن عملکرد روش مورد نظر میشود. از طرفی تداخل مقداری ویژگیها، چالشی است که اکثر سیستمهای طبقهبندی را با کاهش کارایی رو به رو میسازد. به بیان دیگر کم بودن میزان همبستگی میان ویژگیها در SNR مورد نیاز، نقش بسزایی در تشخیص الگو دارند. انتخاب ویژگیهای مناسب حتی میتواند باعث کاهش پیچیدگی ساختار طبقهبندی کننده مورد استفاده شود. یک ویژگی ایدهآل دارای دو خصوصیت مهم است. اول آنکه مقدار ویژگی به ازای SNR های مختلف تغییری نداشته باشد و دوم آنکه مقدار هر ویژگی برای هر یک از کلاسها (انواع مدولاسیونها) با کلاس دیگر کاملا متفاوت باشد. در این صورت با یک سیستم تشخیص نه چندان قوی هم میتوان درصد تشخیص را به میزان زیادی بهبود بخشید.
شکل۲-۲ نمایی از یک مجموعه ویژگی ایدهآل را برای چند کلاس فرضی نمایش میدهد. محور افقی میزان SNR و محور عمودی مقدار ویژگی است. در عمل هر چه ویژگیهای استخراجشده به حالت ایدهآل نزدیکتر باشند؛ مستقل از نوع طبقهبندی کنندهای که استفاده میشود؛ قطعا دقت عملیات تشخیص بالاتر خواهد بود. اما در حالتی که ویژگیهای ما با یک دیگر تداخل داشته باشند؛ حتی با انتخاب سیستم تشخیص قوی، نتیجه مطلوب حاصل نمیگردد.
شکل۲-۲- نمایش ویژگیهای ایدهآل از سیگنالها بر حسب SNR
۲-۳- ممانها و کومولانهای مرتبهی بالا
در بیشتر مقالاتی که از روش های PR برای شناسایی نوع مدولاسیون استفاده میکردند؛ از ویژگیهای آماری نظیر ممان مرتبه دوم، ممان مرتبه چهارم و کومولان مرتبه چهارم و بالاتر استفاده شده است. از مزایای این آمارگان میتوان به توانایی آنها در شناسایی فرآیندهای غیر گوسی و مشخص نمودن شکل تابع چگالی احتمال[۳۷] (PDF) نام برد]۳۰-۲۸[. از این رو این ویژگیها را به عنوان ویژگیهای مبنا، در نظر گرفتیم.
۲-۳-۱- ممان ها
ممانها، تعمیم مفهوم مقدار امید ریاضی، برای توزیع احتمال یک سیگنال بوده و عموما جهت تعریف مشخصات تابع چگالی احتمال استفاده میشوند. فرم کلی ممانهای از مرتبه -ام یک متغیر تصادفی به صورت زیر است]۳۰-۶[.
(۲-۱)
که در آن مقدار متوسط متغیر تصادفی است. این مشخصه برای یک سیگنال گسسته با طول محدود به صورت زیر است:
(۲-۲)
با فرض اینکه مقدار متوسط سیگنالها صفر باشد[۳۸]، معادله فوق به صورت زیر در میآید:
(۲-۳)
مقدار خود-ممان یا به طور خلاصه ممان متغیر تصادفی ایستان با مقدار مختلط از مرتبه ام به صورت زیر تعریف می شود:
(۲-۴)
در معادله فوق مرتبه ممان و بیانگر مزدوج مختلط است. با فرض اینکه دنباله سیگنال باند پایه گسسته به فرم با متوسط صفر باشد؛ میتوان با بهره گرفتن از رابطه (۲-۴) عبارات مربوط به ممانهای مرتبه دوم، چهارم، ششم را به دست آورد. برای سیگنال های M-QAM، که بخشهای حقیقی و موهومی مستقل از هم هستند؛ خود ممانها خالص حقیقی هستند. برای مدولاسیونهای M-PSK و M-FSK علیرغم اینکه بخشهای حقیقی و موهومی از هم مستقل نیستند، اما برای چنین سیگنالهایی که دارای مدول ثابت هستند، همه ممانهای مرتبه فرد صفر هستند و ممانهای مرتبه زوج هم حقیقی هستند. بنابراین برای محاسبه ممان ها انواع مدولاسیونها کافی است که فقط بخش حقیقی در نظر گرفته شود]۳۱-۶[. جدول ۲-۱، روابط ممان های موثر را به دست آمده را به طور خلاصه نشان میدهد. (اثبات این روابط در ضمیمه قابل بررسی است).
جدول ۲-۱- روابط ممان های موثر]۶[.
رابطه | مرتبه ممان |
دوم | |
چهارم | |
ششم | |
هشتم | |
با توجه به انتخاب آمارگان مرتبه بالا برای شناسایی نوع مدولاسیون، در پایان نامه حاضر این آمارگان برای تمامی سیگنالها و در تمامی SNRها محاسبه شده است. شکلهای ۲-۳-الف تا ۲-۳-ش مقدار میانگین ممانهای با توان-نرمالیزه شده را در SNR های متفاوت برای ۱۰۰ سیگنال از هر نوع مدولاسیون را در کانال AWGN نشان میدهد. لازم به ذکر است که مقادیر ممانهای برای هر نوع مدولاسیون، طبق رابطه ، نسبت به توان سیگنال ( ) نرمالیزه میگردند. در واقع هدف نمایش این اشکال در اینجا این است که با بررسی بیشتر، مزایا و معایب ممانهای مرتبه بالا که در کارهای دیگران در بسیاری از موارد به چشم میخورد؛ مشخص شود. این آمارگان قادرند تا دستههای مختلفی از مدولاسیونها را از هم جدا نمایند. همانطور که مشاهده میشود؛ اغلب این مدولاسیونها توسط ترکیبی از این ویژگیها در SNR های متفاوت به خوبی قابل شناسایی و تفکیک میباشند. به عنوان مثال ویژگی ممان مرتبهی دو-صفر که در شکل ۲-۳- الف نشان داده شده؛ توانسته سه دسته از مدولاسیونها را در سیگنال به نویز صفر دسیبل به خوبی از هم تفکیک نماید. شکل ۲-۳-ب. نمایشی از میانگین مقادیر ممان مرتبهی دو-یک برای صد نمونه از سیگنال است که نرمالیزه سازی توان سیگنال دریافتی را نشان میدهد. شناساگر براساس این ویژگی، قادر به شناسایی سیستم نیست؛ چرا که حتی در سیگنال به نویزهای بالا هم، مقدار ویژگی برای تمامی کلاسها (بخاطر نرمالیزه کردن) با یکدیگر برابر است و شاخصی برای جداسازی سیگنال وجود ندارد. شکل ۲-۳-پ نشان میدهد که چگونه ممان مرتبهی چهار-صفر در SNR های بالا پنج دسته مدولاسیون را از هم تفکیک نموده است. با اینحال علیرغم قابلیت بالای این ممانها، مشاهده می شود که این ممانها در بعضی موارد کارایی لازم را ندارند. به عنوان مثال در همان شکل۲-۳-الف، مشاهده می شود که ممان مرتبه دوصفر به تنهایی قادر است تا سه دسته مدولاسیون را در SNRهای پایین از هم تفکیک نماید. اما در SNRهای بالا تعداد دستههای تفکیکپذیر به دو دسته تقلیل میپذیرد. به راحتی از این شکل مستفاد میگردد که نباید انتظار داشت که با افزایش SNR درصد تشخیص بالاتر رود. به بیان دیگر، افزایش نسبت سیگنال به نویز، گرچه سبب ثابت شدن مقادیر ویژگیها می شود اما گاهی موجب تداخل مقدار ویژگی در دو یا چند کلاس نیز میگردد. این تداخل باعث می شود تا علیرغم اینکه ویژگیها به ویژگیهای سیگنال خالص(بدون نویز) نزدیکترند؛ طبقه بندی کننده در SNR بالا (در بعضی موارد) به درصد تشخیص کمتری نسبت به تشخیص در SNR پایین برسد. فرض نمایید تنها بخواهیم با بهره گرفتن از همین ممانها تشخیص نوع مدولاسیون را انجام دهیم. با بررسی بیشتر این اشکال انتظار میرود تا درصد تشخیص برای بیشتر سیگنالها ضعیف باشد چراکه بیشتر مقادیر این ویژگیها حول مقدار میانگین صفر قرار دارند.
شکل۲-۳-الف مقدار ویژگی ممان مرتبهی دو-صفر برای ۱۰۰ سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ب مقدار ویژگی ممان مرتبهی دو-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-پ مقدار ویژگی ممان مرتبهی چهار-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ت مقدار ویژگی ممان مرتبهی چهار-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ج مقدار ویژگی ممان مرتبهی چهار-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-چ مقدار ویژگی ممان مرتبهی شش-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ح مقدار ویژگی ممان مرتبهی شش-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-خ مقدار ویژگی ممان مرتبهی شش-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-د مقدار ویژگی ممان مرتبهی شش-سه برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ذ مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ر مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ز مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-س مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-سه برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۳-ش مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-چهار برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
۲-۳-۲-کومولانها
تابع مشخصه متغیر تصادفی s با مقدار متوسط صفر، به صورت نشان داده می شود:
(۲-۶) |
که در آن است. بسط لگاریتمی این تابع براساس سری تیلور به صورت زیر است:
(۲-۷) |
ضرایب در معادله فوق را کومولانهای توزیع s گویند]۳۱-۶[. سه کومولان اول (برای متغیرهای با میانگین صفر) با سه ممان اول مساوی هستند:
(۲-۸) |
نماد کومولان برای یک سیگنال مختلط ایستان به صورت زیر است]۳۱-۶[:
(۲-۹) |
به کومولان مرتبه چهارم که یکی از معیارهای اصلی رایج برای سنجش میزان گوسی بودن توزیع یک سیگنال است؛ کرتوسیس گفته می شود. برای متغیری که از توزیع گوسی برخوردار است؛ مقدار کرتوسیس صفر خواهد بود. در واقع هر چه قدرمطلق کرتوسیس به صفر نزدیکتر باشد، آن متغیر گوسیتر است]۳۲[. در روشهای پیشنهادی قبلی، این ویژگیها به عنوان ویژگیهای موثر در نظر گرفته میشد و عموما با بهینهسازی واحد طبقه بندی کننده، سعی در جبران این نقاط ضعف مینمودند. به عنوان مثال در ]۶[ از آمارگان مرتبه بالا به عنوان ویژگی استفاده شده و از الگوریتمهای تکاملی بهینه سازی گروه ذرات و الگوریتم کلونی زنبور عسل برای بهینه سازی پارامترهای اساسی سیستم طبقه بندی کننده استفاده شد. کومولانها را نیز میتوان بر حسب عباراتی از ممانها به دست آورد. کومولان مرتبه n-ام تابعی از ممانهای تا مرتبه n-ام و خود ممان مرتبه n-ام است. میتوان روابط مربوط به کومولانهای تا مرتبه هشتم را به دست آورد. این روابط در جدول ۲-۲ بیان شدهاند.
جدول ۲-۲- روابط کومولانهای موثر]۶[.
رابطه | مرتبه |
دوم | |
چهارم | |
ششم | |
هشتم | |
جدول ۲-۲ مقادیری از ممانها و کومولانها برای سیگنالهای مدوله شده را در حالت بدون نویز (SNR بینهایت) نمایش میدهد. مطابق این جدول علیرغم اینکه نسبت سیگنال به نویز خیلی زیاد فرض شده است. اما ممان مرتبه چهار-یک نمیتواند به عنوان یک ویژگی جهت جداسازی دو نوع مدولاسیون QAM16 و QAM64 بهکار رود. این امر را میتوان یکی از دلایل پایین بودن عملکرد سیستمهای قبلی دانست که در آن علیرغم استخراج ویژگیهای کارا (یا ویژگیهای جدید نسبت به کارهای قبلی) باز هم درصد تشخیص در بعضی از SNRها ضعیف بوده است. یکی از راههای برونرفت از این مشکل انتخاب ویژگیهای مناسب است. اما در کلاسهایی که در آن ویژگیها مقادیری نزدیک بههم دارند (مانند ممان شش-یک در دو نوع مدولاسیون یادشده) انتخاب ویژگی چندان امیدبخش نخواهد بود.
جدول ۲-۲- مقادیری از ممانها و کومولانها برای سیگنال بدون نویز (ایدهآل)]۳۳[
شکلهای ۲-۴-الف تا ۲-۴-ر، مقدار میانگین کومولانها را در SNR های متفاوت برای ۱۰۰ سیگنال از هر نوع مدولاسیون را نشان میدهد. به عنوان مثال شکل ۲-۴-الف کومولان مرتبهی چهارصفر را نشان میدهد. همانطور که در این شکل مشاهده میشود؛ این ویژگی قادر است دسته مدولاسیونها (۱۲۸QAM,64QAM,8PSK) و (۱۶QAM,V29,256QAM) و (۸ASK,4ASK)، (QPSK) و (BPSK) را در سیگنال به نویز های بالا به راحتی از هم تفکیک نماید.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که این ویژگیها نیز در نشان دادن مشخصههای اصلی سیگنالها، با ویژگی ایدهآل فاصله دارند. به عنوان مثال مطابق شکل۲-۴-ب که مقدار ویژگی کومولان مرتبهی چهار-یک را برای سیگنالها نشان می دهد؛ تنها در سیگنال به نویزهای بالا، سه نوع مدولاسیون BPSK، ۴ASK و ۸ASK از دیگر سیگنالها قابل تفکیک هستند.
شکل۲-۴-الف مقدار ویژگی کومولان مرتبهی چهار-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ب مقدار ویژگی کومولان مرتبهی چهار-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-پ مقدار ویژگی کومولان مرتبهی چهار-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ت مقدار ویژگی کومولان مرتبهی شش-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ث مقدار ویژگی کومولان مرتبهی شش-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ج مقدار ویژگی کومولان مرتبهی شش-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-چ مقدار ویژگی کومولان مرتبهی شش-سه برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ح- مقدار ویژگی کومولان مرتبهی هشت-صفر برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-خ مقدار ویژگی کومولان مرتبهی هشت-یک برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-د- مقدار ویژگی کومولان مرتبهی هشت-دو برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ذ- مقدار ویژگی کومولان مرتبهی هشت-سه برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
شکل۲-۴-ر- مقدار ویژگی کومولان مرتبهی هشت-چهار برای ۱۰۰سیگنال از هر مدولاسیون
۲-۴- مطالب مورد نیاز
۲-۴-۱- کانال چند مسیری]۳۴[
وجود اجسام منعکسکننده در محیط انتشار امواج بین فرستنده و گیرنده سبب ایجاد پدیده چندمسیری برای سیگنال ارسالی می شود. در نتیجه، گیرنده شاهد چند نمونه نیمه منطبق بر هم از یک سیگنال ارسالی است که از مسیرهای مختلف دریافت میشوند. هر سیگنال تضعیف، تاخیر و جابجایی فازی متفاوتی را تجربه خواهد کرد. این امر میتواند سبب تداخل سازنده و یا مخرب، و یا به نوعی تقویت و یا تضعیف در توان گیرنده باشد. تداخل مخرب قوی را معمولاً محوشدگی عمیق مینامیم و با توجه به تأثیر زیادی که بر نسبت سیگنال به نویز دارد ممکن است گاهی سبب خرابی داده شود. مدلهای محوشدگی کانال معمولاً برای نشان دادن اثرات انتقال الکترومغناطیسی اطلاعات در فضا در شبکههای سلولی و محیطهای انتشار داده استفاده می شود. همچنین از این مدلها برای نشان دادن اثرات اعوجاج آب در مخابرات آکوستیک زیر آب نیز استفاده میشود. از دید ریاضی، محوشدگی را با معمولاً به صورت فرایندهایی تصادفی در اندازه و فاز سیگنال ارسالی، مدل می کنند. در یک دستهبندی کلی، انتشار چند مسیری سبب دو نوع تضعیف می شود که اصطلاحاً به آنها تضعیف مقیاسبزرگ[۳۹] و تضعیف مقیاسکوچک[۴۰] میگویند. در تضعیف مقیاسبزرگ سیگنال تضعیف مسیر را متناسب با تجربه می کند؛ که در آن r ، طول مسیر بین فرستنده و گیرنده است. تضعیف مقیاس کوچک به سبب تغییرات جزیی در موقعیت فرستنده و گیرنده است که موجب دریافت نمونههای مشابهی از یک سیگنال در گیرنده خواهد شد. در این نوع تضعیف، در صورتی که مؤلفه سیگنال دید مستقیم[۴۱](LOS) نسبت به دیگر مسیرها غالب باشد؛ مدل آماری سیگنال دریافتی به صورت مدل رایسین[۴۲] خواهد بود. تابع چگالی احتمال یک فرایند تصادفی رایسین به صورت زیر است.
(۲-۱۰) |
در رابطه (۳-۱)، فاصله بین فرستنده و گیرنده و پوش سیگنال دریافتی از مسیر مستقیم است. میانگین مؤلفههای بازتابشی و تابع بسل بهبودیافته نوع یک است.
در صورتی که شرایط کانال طوری باشد که هیچ مسیر مستقیمی از فرستنده به گیرنده نباشد؛ آنگاه تابع چگالی احتمال رایلی[۴۳] را برای مدلسازی تغییرات کانال خواهیم داشت.
(۲-۱۱) |
محوشدگی سریع یا کند
اصطلاح محوشدگی سریع[۴۴] یا کند [۴۵]مربوط به نرخی است که اندازه و فاز سیگنال توسط کانال تغییر می کند. همدوسی زمانی معیاری است برای حداقل زمان لازم، تا تغییر اندازه کانال نسبت به حالت قبلی خود ناهمبسته شود. به بیان دیگر حداکثر زمان لازم برای اینکه اندازه فعلی پاسخ ضربه کانال به مقدار قبلش وابسته باشد همدوسی زمانی نامیده می شود. محوشدگی کند زمانی به وجود می آید که همدوسی زمانی کانال از تاخیر کانال بیشتر باشد. در این شرایط اندازه و فاز تغییریافتهی کانال در هر بازه زمانی مورد استفاده[۴۶] را میتوان ثابت فرض کرد. محوشدگی کند می تواند متأثر از اثر سایه[۴۷] باشد که در آن یک مانع بزرگ مانند تپه یا ساختمان بزرگ، مانع دریافت سیگنال ارسالی اصلی در گیرنده باشد. تغییرات اندازه در حالت سایه را معمولاً با توزیع لگ نرمال با انحراف معیار لگاریتم تضعیف مسیر، نمایش می دهند. زمانی که همدوسی کانال از تاخیر کانال کمتر باشد؛ محوشدگی سریع به وجود می آید. در این حالت در بازه زمانی یک سمبل نیز شرایط کانال ثابت نخواهد ماند و تغییر خواهد کرد. با توجه به اینکه فرکانس حامل سیگنال تغییر می کند، اندازه دامنه تفاوت خواهد کرد. پهنای باند همدوسی، فاصله فرکانسی بین دو سیگنال را که محوشدگی ناهمبستهای را تجربه می کنند؛ نشان میدهد. یکی از مزیتهای محوشدگی سریع این است که با توجه به تغییرات زیاد کانال در دوره تناوب سمبل، گیرنده می تواند از مزایای دایورسیتی زمانی استفاده کند تا احتمال خطای سیستم را کاهش دهد و خود را در برابر محوشدگیهای عمیق ایمنتر نماید. پارامتر همدوسی زمانی را میتوان براساس گستردگی داپلر (که متأثر از حرکت اجسام در کانال است) محاسبه نمود. در حالت کلی همدوسی زمانی را میتوان براساس رابطه تقریبی زیر محاسبه نمود.
(۲-۱۲) |
که در آن همدوسی زمانی و گستردگی داپلر است.
محوشدگی تخت یا فرکانس گزین
در محوشدگی تخت[۴۸] پهنای باند همدوسی کانال از پهنای باند سیستم بزرگتر است و در نتیجه فرکانسهای مختلف یک سیگنال دامنه ثابتی را تجربه خواهند کرد. در محوشدگی فرکانس گزین[۴۹] شرایط برعکس بوده و فرکانسهای مختلف سیگنال دامنههای متفاوتی را تجربه خواهند کرد. در حالت فرکانس گزین، به دلیل اینکه فرکانسهای مختلف تجربه های متفاوتی دارند؛ احتمال قرار گرفتن کامل سیگنال، در محوشدگی عمیق کاهش مییابد. بهبود اثر محوشدگی را میتوان به کمک تکنیکهای دایورسیتی[۵۰] ترکیب نمود تا گیرنده تجربه محوشدگیهای مستقل را به صورت همدوس داشته باشد و به این ترتیب احتمال خطای سیستم کاهش یابد. راهکارهای کلی که میتوان با محوشدگی مبارزه کرد عبارتند از:
- چند آنتنه بودن سیستم
- کدهای زمان فضا
- مدولاسیون تقسیم فرکانسی متعامد ([۵۱]OFDM)
۲-۴-۲- سیستم OFDM
۲-۴-۲-۱- تاریخچه مدولاسیون OFDM
سرویسهایی با نرخ بیت بالا از یک سو و ارزش فوقالعادهی طیف فرکانسی از سوی دیگر، تلاشهای تحقیقاتی را به سمت یافتن روشهای کدینگ و مدولاسیون موثر و در عینحال الگوریتمهای پیچیدهی پردازش، سوق داده تا کیفیت و بازدهی طیفی و توان مصرفی تجهیزات بهبود یابد. اما سیستمهای مخابراتی به دلیل اینکه سیگنال در معرض تلفات انتشار، محوشدگی در کانال، تداخل ناشی از وجود چندین کاربر و محدودیت توان در تجهیزات میباشند؛ از نظر عملکرد دچار محدودیت بوده و این عوامل مانع جدی در مقابل افزایش نرخ داده است.
از میان عوامل بازدارندهی ذکرشده، محوشدگی در کانال که از اثرات پدیدهی چند مسیری و تغییرات فرکانس داپلر (که به علت متحرک بودن فرستنده یا گیرنده است)، از عوامل دیگر مهمتر بوده و تخمین کانال در سیستمهای مخابراتی را پیچیده میکند. مدولاسیون تقسیم چندگانه فرکانس متعامد نوعی مدولاسیون باند پایه است و برای ارسال آن باید از یکی از روشهای DPSK، QPSK،n-QAM استفاده کرد. OFDM تکنیکی است که میتواند برای کاهش اثرات کانالهای فرکانس گزین مورد استفاده قرار گیرد. OFDM، کانال فرکانس گزین را، به مجموعهای از کانالهای مسطح موازی انتقال میدهد و در مقابل پراکندگی کانالهای چند مسیری مقاوم است.
طرح OFDM اولین بار توسط چنگ در سال ۱۹۶۶ ارائه شد[۳۵]. اولین کاربرد OFDM در لینکهای رادیویی [۵۲]HF نظامی بود. تکنیک OFDM هم در مخابرات بیسیم و هم در مخابرات سیمی کاربرد دارد. از جمله این کاربردها میتوان به استفاده در شبکههای در دسترس رادیویی باند پهن (BRAN)[53]، پخش صدای دیجیتال(DAB)[54]، پخش زمینی اطلاعات ویدئو دیجیتال (DVB_T)[55] و خط مشترک دیجیتال نامتقارن [۵۶](ADSL) اشاره نمود.
۲-۴-۲-۲- مفهوم مالتی پلکسینگ[۵۷]
ارسال همزمان چند سیگنال پیام روی یک کانال واحد را مالتی پلکس میگویند. مالتی پلکس دو روش کلی دارد: مالتی پلکس فرکانسی ([۵۸]FDM) و مالتی پلکس زمانی ([۵۹]TDM). در FDM پهنای باند قابل دسترس کانال به تعدادی زیر کانال جدا از هم تقسیمشده و هر سیگنال پیام به یکی از زیرکانالها اختصاص مییابد. یکی از مسائل مهم FDM، مسئله تداخل صحبت است که به طور ناخواسته یک پیام با پیام دیگر مخلوط میشود. عامل اول تداخل صحبت (مدولاسیون متقابل)، عوامل غیرخطی در سیستمهای پردازش سیگنال FDM است و عامل دوم، جداسازی ناقص طیف سیگنالها بر اثر فیلتر کردن ناقص و جابجایی فرکانس حاملهای فرعی است که برای رفع آن میتوان از باندهای محافظ در ناحیه گذار فیلترها استفاده کرد.
۲-۴-۲-۳- معرفی مدولاسیون OFDM
یکی از روشهایی که امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است روش OFDM است. این روش فرم مخصوصی از مدولاسیون چند حاملی (MCM)[60] است که در آن اطلاعات با نرخ بیت بالابر روی چند حامل با نرخ بیتهای پایینتر به صورت موازی ارسال میگردد. در روش OFDM علاوه بر ارسال اطلاعات بر روی چندین زیر کانال به علت متعامد بودن زیر کانالها از پهنای باند نیز به صورت بهینه استفاده میشود. واژهی متعامد[۶۱] به روابط ریاضی دقیقی که در فرکانسهای حامل سیستم وجود دارد؛ اشاره میکند. در سیستمهای ارتباطی، سیگنالهای ارسالی به طور مستقیم به دلیل پراش، انعکاس و پراکندگی، که ناشی از ساختمانها، کوهها است به آنتنهای گیرنده نمیرسند و در نتیجه مسیر دید مستقیم مسدود میشود. در صورت مسدود کردن مسیر LOS، سیگنالهای دریافتی از جهات مختلف میآیند و این اثر به انتشار چند مسیره (کانالهای فرکانس گزین) شناخته شده است. کانالهای فرکانسگزین اثرات زیادی بر روی دادههای ارسالی دارد. تکنیک های بسیاری برای کاهش اثر کانالهای فرکانسگزین مانند الگوریتم ویتربی[۶۲] و جبران سازها [۶۳]وجود دارد. یکی از دلایل اصلی استفاده از OFDM، توانایی مقابله با فرکانس انتخابی محوشدگی یا تداخل باند باریک است. در یک سیستم تک کاربری محوشدگی یا تداخل سبب از بین رفتن کل ارتباط میشود؛ ولی در یک سیستم چند کاربری فقط درصد کمی از زیر کاربرها تحت تأثیر قرار میگیرند. علاوه بر آن در این سیستمها از روشهای کدگذاری تصحیح خطا نیز میتوان برای تصحیح زیرحاملهای آسیبدیده استفاده نمود[۳۶]. ایده اصلی OFDM از FDM گرفته شده است. در فرستندهی FDM، فرکانسها به اندازه مشخصی از هم جدا میشوند تا از تداخل جلوگیری شود. در گیرنده نیز این سیگنالها دمدوله میشوند. در یک سیستم کلاسیک ارسال موازی اطلاعات، تمامی پهنای باند فرکانسی به N زیر کانال فرکانسی ناهمپوشانی شده تقسیم میشود. هر زیر کانال توسط یک سمبل جداگانه مدوله شده و سپس N کانال مالتی-پلکس فرکانسی میشوند. در این روش گرچه جلوگیری از همپوشانی طیفی کانالها، برای حذف تداخل بین کانالها مناسب است؛ ولی منجر به استفاده غیر کارآمد از طیف موجود میشود. در OFDM زیرحاملهای متعامد همپوشانیشده، باعث بهبود کارآیی طیف میشوند. در شکل ۲-۵ تفاوت سیستم چندحاملی معمولی و سیستم چندحاملی متعامد به خوبی معلوم است[۳۶].
شکل۲-۵- سیستم چندحاملی معمولی (سمت راست) و چندحاملی متعامد (سمت چپ) [۳۶].
شکل بالا تفاوت بین تکنیک چندحاملی ناهمپوشانیشده و تکنیک چندحاملی همپوشانیشده را نشان میدهد. همان طور که در شکل نشان داده شده است؛ با بهره گرفتن از تکنیک مدولاسیون چندحاملی همپوشانیشده، تقریباً %۵۰ در پهنای باند صرفهجویی شده است. برای دستیابی به مدولاسیون چندحاملی همپوشانیشده باید همشنوایی بین زیرکانالها را کاهش دهیم، یعنی باید بین حاملهای مدوله شده مختلف تعامد وجود داشته باشد. که شکل ۲-۶ تعامد بین حاملها و تطبیق بین آنها را نشان میدهد.
شکل۲-۶- طیف سمبل OFDM[36]
۲-۴-۲-۴- مدل OFDM
چنانچه پیشتر ذکر شد، در مخابرات بیسیم به ویژه در فرکانسهای بالا، پدیده انتشار چند مسیره مهمترین مانع در ارسال با نرخ بیت بالا است، زیرا باعث ایجاد تداخل بین سمبلی[۶۴](ISI) میشود. اگر گسترهی تاخیر کانال برابر باشد و سمبل ها با دوره زمانی ارسال شوند، در سیستم تک حاملی هر سمبل دریافتی تحت تأثیر سمبل قبلی قرار میگیرد، که برای دادههای با نرخ بیت بالا به دلیل کوچک بودن دوره زمانی مربوط به هر سمبل، نسبت مقدار بزرگی خواهد بود. حال اگر اطلاعات را به وسیله چندین زیرحامل ارسال کنیم، رشته سمبل های ورودی با دوره زمانی سمبل به رشته، هر کدام با دوره زمانی طولانیتر تقسیم میشوند. ارسال این سمبلها در کانال چند مسیره باعث میشود؛ هر سمبل تحت تأثیر سمبل قبلی قرار گیرد. بدین ترتیب ملاحظه میشود خطای ISI در سیستم چند حاملی به مراتب از سیستم تک حاملی کمتر است. از اینرو تکنیک OFDM بازدهی پهنای باند بیشتری دارد. علت آن در این نکته نهفته است که در این روش فاصله بین زیرحاملها کمتر است و در عینحال که حاملها همپوشانی دارند؛ در گیرنده قابل تفکیک میباشند، چرا که فاصله فرکانسی زیر حاملها به گونهای است که متعامد بودن آنها تضمین میشود. دادههای ارسالی با نرخ سمبل به دستهه ای تایی تقسیمبندی میشوند. هر دسته شامل سمبل مختلط است که به طور همزمان توسط زیرحامل در طول یک فریم در محدوده زمانی برابر دوره زمانی یک سمبل یعنی ارسال میشوند. شکل زیر بلوک دیاگرام سیستم OFDM، را که شامل فرستنده، گیرنده و کانال محوشدگی است، نشان میدهد. همچنین در این بلوک دیاگرام پیشوند گردشی (CP[65]) دیده میشود که در ادامه بحث خواهد شد.
ابتدا دنباله بیتهای ورودی با نرخ بیت Rb براساس اینکه از چه مدولاسیونی استفاده شود (به طور مثال مدولاسیون QAM16)، طی فرایند تبدیل موازی به سری به کد واژههایی k بیتی دستهبندی شده و هر کدواژه در شکل منظومه مربوطهاش متناظر با یک زیرحامل با دامنه و فاز منحصر به فرد خواهد بود. در مرحله بعد این کدواژهها به تعداد تعریفشده مدهای k2 یا k8 بیتی در یک بافر زمانی با طول زمانی Tu و تعداد جایگاه مشخص مد مربوطه، نگهداری میشوند.
شکل ۲-۷- ساختار سیستم OFDM[37]
پس از پر شدن بافر (زمان Tu)، به طور یکجا این اطلاعات (Ii ,Qi) ها در جایگاههای فرکانسی معینی که زیر کانالهای OFDM نامیده میشوند نگاشت میگردند، این عمل به صورت نرمافزاری طی الگوریتمی بنام الگوریتم IFFT اجرا میگردد. تبدیل FFT الگوریتمی است عددی، که نمونههای فرکانسی تبدیل فوریه گسسته را بر اساس نمونههای محدود زمانی سیگنال (در یک زمان محدود که پنجره زمانی میگویند) با سرعت بالایی محاسبه میکند. الگوریتم قادر است؛ طیف سیگنال را در یک فضای گسسته براساس دقت مدنظر ما، تخمین بزند. در واقع این فرایند سبب پدید آمدن یک سمبل OFDM در حوزه زمان و در زمان معین Tu، از روی تعداد معین زوجهای (I,Q) خروجی مدولاتور (QAM) میگردد. پس از این عملیات، در حوزه زمان سیگنالی با زمان حضور Tu پدید میآید که آن را سمبل OFDM مینامیم. با توجه به تعامد زیرحامل ها سیگنال OFDM ارسالی در باند میانی در بازهی زمانی i ام را میتوان به صورت زیر نوشت[۳۵]:
(۲-۱۳) |
ساخت حاملهایی با فاصلهی فرکانسی دقیق کار دشواری هست. اگر از سیگنال با فواصل زمان نمونهبرداری شده و به ضریب نرمالیزه شود آنگاه:
(۲-۱۴) | X(n) = x() = |
رابطه فوق، رابطه IFFT است. در بلوک دیاگرام کلی فرستنده و گیرنده OFDM سمبلهای مختلط به گروههای تایی به شکل زیر دستهبندی میشوند.
(۲-۱۵) | X= |
سپس بردار X= با گرفتن تبدیل IFFT از X، (IFFT گرفتن از سمبل مختلط ارسالی در زیر حاملهای مختلف) بهدست میآید[۳۷]. بنابراین پیادهسازی سیستم OFDM بسیار ساده میشود. پس از اینکه از سیگنال تبدیل IFFT گرفته شد، به تعداد G نمونه از انتهای فریم به ابتدای آن اضافه میشود؛ که به این نمونهها پیشوند گردشی میگویند. پیشوند گردشی (CP) به عنوان زمان محافظ(GI) [۶۶] از طریق کپی نمودن کسری از طول سمبل مفید ( ) در ابتدای سمبل که باید به طولی بزرگتر از مقدار موثر تاخیر کانال انتشار چند مسیری باشد استفاده میگردد. به این ترتیب با اثر کانولوشن چرخشی کانال بر روی سیگنال ارسالی با حذف این بازه در گیرنده به سیگنال بدون ISI دست مییابیم. باید توجه داشت که تعامد زیر حاملها به کمک پیشوند چرخشی حفظ میگردد.
این نمونهها به صورت متوالی وارد مبدل دیجیتال به آنالوگ میشوند تا سیگنال به دست آید و پس از عبور از طبقات RF ارسال شوند. برای افزایش حفاظت زمانی سمبل های OFDM، پس از تولید هر سمبل، با هدف تامین مصونیت زمانی در برابر ISI، به اندازه مشخصی درنگ نموده که به آن فاصله زمانی محافظ گفته میشود و معمولاً کسری از است و با G∆ نمایش داده میشود. در گیرنده از سیگنال دریافتی نمونهبرداری شده و پیشوند گرشی CP برداشته شده و FFT گرفته میشود و آنگاه به صورت متوالی به دمدولاتور فرستاده میشود.
۲-۴-۲-۵- مزایا و معایب OFDM
مزایای OFDM
۱-کاهش حساسیت سیستم نسبت به گسترش خطای تاخیر، به دلیل افزایش دوره تناوب سمبل ها
۲-مقاوم بودن در کانالهای چند مسیره به علت افزایش طول سمبل ارسالی.
۳-پیادهسازی ساده با بهره گرفتن از پردازشهای دیجیتالی و ساخت همسان سازهای با پیچیدگی کمتر به علت کاهش اثرات ISI و [۶۷]ICI.
۴-استفاده از مدولاسیونهای تطبیقی و اختصاص توان به زیر حاملها با توجه به خصوصیات کانال.
۵-مقاوم بودن در برابر تداخلات باند باریک به علت تحت تأثیر قرار گرفتن بخش کوچکی از زیر کانالها.
۶- استفاده بهینه از پهنای باند و طیف فرکانسی موجود با بهره گرفتن از تعامد زیرحاملها
۷-ارسال داده با نرخ بیت بالا.
معایب OFDM
نسبت پیک به توان متوسط ([۶۸]PAPR) مشکل اصلی در این تکنیک است. چون اوج بالا، بازده توان در تقویتکننده RF را در فرستنده کاهش میدهد. سیستم OFDM نسبت به تغییرات ناخواستهی فرکانس حامل و اثر داپلر حساس است. در OFDM افت SNR به علت استفاده از بازه محافظ و حساسیت بالا به نویز فاز و عدم تطابق نوسانسازهای فرستنده و گیرنده، می تواند کارایی سیستم را کاهش دهد[۳۷]. علاوه بر این OFDM نیاز به همزمانی دقیق فرکانس و زمان دارد و تصمیمگیری در مورد زمان شروع سمبل FFT مشکل است. گرچه مواردی که به عنوان معایب OFDM شمرده شد، می تواند در سیستمها تاثیرگذار باشد اما تلاش های تحقیقاتی صورت گرفته، بسیاری از این چالشها را برطرف کرده است و در آینده نیز رفع مشکلات موجود، دور از ذهن نخواهد بود.
۲-۴-۳- ماشین بردارهای پشتیبان (SVM)
۲-۴- ۳-۱- SVM خطی و غیرخطی
ماشین بردار پشتیبان، یک ماشین فراگیر با ناظر مبتنی بر تئوری فراگیری آماری[۶۹] است؛ که برای طبقهبندی دو یا چند کلاسه، برای تخمین تابع (رگرسیون[۷۰])، تشخیص الگو، آشکارسازی سیگنال و غیره مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی میتوان گفت SVM از یک ابر صفحه خطی تصمیمگیر برای جداسازی الگوها از هم استفاده می کند. روشهای کلاسیک تشخیص الگو اکثرا براساس حداقل کردن مقدار قدر مطلق خطا روی داده های آموزشی، و یا حداقل کردن مجذور خطا روی این داده ها، تابع مناسب تفکیکگر را بدست میآوردند. این در حالی است که SVMسعی می کند خطا را به شکل ساختاری حداقل کند[۴۰-۳۸]. در SVM، حد بالای مخاطره[۷۱] در این سیستم با یک احتمالی، کوچک خواهد بود و به این ترتیب خطا نه فقط روی الگوهای آموزشی بلکه روی الگوهای آزمایشی نیز حداقل خواهد شد. (لذا SVM دارای خاصیت تعمیمیافتگی بسیار بالایی است).
ایده اولیه SVM مربوط به دسته بندی داده های آموزشی میشد که با بهره گرفتن از یک ابرصفحه قابلیت تفکیک شدن به دو گروه را تنها برای حالت خاصی که داده های آموزشی (بدون خطا، خطی و تفکیک پذیر)، تعریف شد؛ داشتند. در ادامه، این روش برای حالت کلی برای مسائل چند کلاسه که داده ها کاملا تفکیک پذیر نیستند نیز، بسط داده شد. نظریه SVM، با این فرض که تابع تفکیکگر در فضای ورودی می تواند غیر خطی هم باشد؛ تکمیل شد. نظریه عملکرد شبکه های بردار تکیه گاه[۷۲] یا همان ماشینهای بردار تکیهگاه، به این ترتیب کامل شد که ابتدا بردارهای ورودی به شکل غیر خطی به یک فضای جدید، با ابعاد بزرگتر نگاشت داده میشوند. بعد در این فضای جدید سطوح خطی تصمیمگیر ساخته میشوند. در این حالت SVM بهترین ابرصفحه را با لحاظ کمترین مقدار خطا به دست می آورد. خصوصیات این صفحات تصمیمگیر به نحوی است که قابلیت تعمیم را برای این روش فراگیری ماشین تضمین می کند. بنابر این قابلیت نگاشت است که میتوان گفت SVM یک حالت کلی از ماشینهای فراگیر است که شبکه های عصبی، شبکه های RBF و دستهبندی کننده های چند جملهای، حالتهای خاصی از آن میباشند. SVM جزء گروه دسته بندی کنندههایی است که بدون دانستن مدل توزیع داده ها، دسته بندی را انجام میدهد. حتی فراتر از آن، این مدل نیازی به دانستن یک ساختار کلی از مساله، ندارد[۷۳]. در این قسمت به اختصار روش به دست آوردن ابرصفحهی بهینه را برای وقتی که بردارهای آموزشی میتوانند بدون خطا از هم تفکیک شوند، بیان میکنیم. فرض کنید یک مجموعه آموزشی به شکل رابطه (۲-۱۶) در اختیار داریم.
(۲-۱۶) |
با فرض داشتن ابرصفحهای در فضای ورودی که بهتواند دو دسته مثبت و منفی رابطه (۲-۱۶) را از هم تفکیک کند؛ معادله این ابرصفحهی تفکیکگر مطابق رابطه (۲-۱۷) بیان می شود[۴۰-۶].
(۲-۱۷) |
در این رابطه، بردار نرمال ابرصفحه خواهد بود که بر آن عمود است. فاصلهی این ابرصفحه تا مبدا، برابر ||/|b| || خواهد بود که در آن، |||| نرم اقلیدسی است. حال فرض کنید و برابر فاصله نزدیکترین نمونههای دسته های مثبت و منفی تا ابرصفحه باشند، آنگاه “حاشیه”[۷۴] برابر خواهد بود با ( ). فرض می شود که تمام داده های آموزشی در این شرطها صدق کنند. سوالی که اینجا پیش می آید این است که، چگونه میتوان یک ابر صفحه جداکننده ای پیاده سازی کرد که به خوبی قابلیت تعمیم یافتگی را، ایجاد کند. چرا که احتمال دارد هر ابر صفحه، بسیار وابسته به دسته آموزشی باشد و لزوما به خوبی تعمیم نیابد. به عبارت دیگر ممکن است ابر صفحه برای یک داده ورودی (آموزشی) خوب جواب دهد؛ اما تضمینی نیست که برای هر داده آزمایشی نیز به خوبی جواب دهد. در ادامه فرض میکنیم که تمامی بردارهای آموزشی روابط (۲-۱۸) (قیدهای مربوط به ابر صفحه بهینه) را ارضا می کنند.
(۲-۱۸) |
یا به طور خلاصه
(۲-۱۹) |
فرض کنید نزدیکترین نقاط، نقاطی هستند که، رابطه تساوی فوق را ایجاد می کنند. به این ترتیب رابطه (۲-۱۹) تنها صفحهای است که داده های آموزشی را با لحاظ بیشینه حاشیه، از هم تفکیک می کند. به بیانی ساده میتوان گفت SVM از یک این ابرصفحه تفکیکگر بهینه (OSH)[75]، برای دسته بندی داده ها استفاده می کند که این ابرصفحه از حداکثر کردن حاشیه به دست می آید. ابرصفحه و مرزهای حاشیه همگی با هم موازیاند؛ چون همه از یک W ساخته میشوند. در فضای حاشیه، هیچ داده آموزشی قرار نمیگیرد. (چون داده ها تفکیک پذیرند، میتوان فرضهای فوق را با هم داشت). به این ترتیب داریم و حاشیه برابر خواهد بود با . برای حداکثر کردن حاشیه، باید مقدار با لحاظ قیدهای[۷۶] (۲-۱۹) کمینه شود. بنابراین صورت مساله مشخص شد:
(۲-۲۰) |
در ادامه با یک مساله بهینه سازی محدب[۷۷] درجه دو رو به رو هستیم که دارای یک جواب بهینه کلی[۷۸] است. برای حل مساله، از تئوری کراش-کوهن-تاکر(KKT)[79] و ضرایب لاگرانژ استفاده میگردد. به این ترتیب، قیدهای این مساله تبدیل به قیودی روی ضرایب لاگرانژ خواهد شد. (اثبات جزییات در مرجع [۶] بیان شده است).
شکل۲-۸- دو دسته داده آموزشی قابل تفکیک: دایرهها و مربعها. بردارهای تکیهگاه با دایرهها و مربعات خاکستری مشخص شدهاند. H ها خطوط مرز حاشیه را نشان میدهند]۴۱[.
اگر دادههای آموزشی دارای نویز زیادی باشند به گونهای که نتوان آنها را بدون خطا به شکل خطی دستهبندی کرد؛ در این حالت بردارهای آموزشی به گونهای تفکیک میشوند که خطا، حداقل شود. برای اینکار ماشین بردار پشتیبان از حاشیههای نرم استفاده میکند که با تعریف متغیرهای غیر منفی به صورت زیر انجام میشود:
(۲-۲۱) |
در این حالت جهت به دست آوردن OSH، مساله به صورت زیر در میآید:
(۲-۲۲) |
که در آن پارامتر جریمه[۸۰] نامیده میشود که تبادل[۸۱] بین پیچیدگی تابع تصمیم و تعداد نقاط آموزشی را کنترل میکند. مشابه قسمت حالت قبل و انجام محاسباتی تابع تصمیم بهینه به دست میآید]۳۹[. در حالتی که نتوان دادهها را با تابع تصمیمگیر خطی جدا کرد، بردارهای ورودی را تحت یک نگاشت از قبل تعیینشده به فضای ویژگی با ابعاد بالا انتقال می دهند. این نگاشت، هسته (یا به اصطلاح رایج کرنل[۸۲]) نامیده میشود که در این فضا، یک سطح تصمیمگیر خطی ایجاد میشود. در جدول ۲-۳ برخی از توابع کرنل معروف نشان داده شده اند.
جدول ۲-۳- برخی از توابع کرنل معروف [۶]
نوع کرنل | رابطه |
خطی | |
چندجملهای | |
تابع پایه شعاعی(RBF)[83] | |
زیگموئید |
معمولاً کرنلها یا تابع ضرب داخلی فضای ورودی هستند و یا تابع فاصله: ، . (در ضرب داخلی هم به نحوی فاصله بردارها مستتر است). با دانستن یک تخمین از فاصله بین دو نقطه در فضای اصلی، میتوان وابستگی آنها را در فضای تکمیلی (فضای ویژگی) به دست آورد. قابلیت بالای استفاده از کرنل غیرخطی به جای حاصلضرب داخلی، آنجا معلوم میشود که دریابیم ابعاد فضای ویژگی، بسیار بزرگ است. مثلا برای یک کرنل چندجملهای با رابطه ( ) ثابت میشود که اگر بخواهیم ضرب داخلی را در فضای ویژگی انجام دهیم؛ نیاز به محاسباتی از درجه خواهد داشت که n همان بعد فضای ورودی است[۴۲]. در صورتی که در همین شرایط محاسبه کرنل تنها محاسباتی از درجه n خواهد داشت. مثلا اگر بخواهیم از یک نگاشت درجه ۴ یا ۵ استفاده کنیم و بردارهای ورودی ما ۲۰۰ بعدی باشند، ممکن است لازم باشد یک ابرصفحه در فضایی یک میلیارد بعدی بسازیم. بنابراین با بهره گرفتن از کرنلها میتوان یک سطح تصمیمگیر در فضایی با ابعاد بسیار بالا ساخت ولی درگیر محاسبات آن نشد. بعد از اینکه یک تابع کرنل مناسب انتخاب شد، با انجام محاسباتی، تابع تصمیمگیری به صورت زیر به دست خواهد آمد:
(۲-۲۳) |
با بهره گرفتن از توابع کرنل مختلف، میتوان روشهای فراگیری مختلفی با انواع سطوح تصمیمگیری دلخواه، ساخت.
۲-۴-۳-۲- SVM چند کلاسه[۸۴] [۴۲]
از آنجایی که SVM یک دستهبندی کننده دودویی است؛ بنابراین برای دستهبندی چندین دسته، نیاز است که مساله به تعداد زیادی دستهبندی کننده دو تایی تبدیل شود. به طور کلی دو راه برای حل مسألهq دستهای، برای SVM ها وجود دارد: روش “یکی در برابر همه”[۸۵] و روش “یک به یک”[۸۶].
در روش اول به تعداد q دستهبندی کننده SVM، ساخته میشوند که هر کدام از آنها یک دسته را از بقیه دسته ها جدا میکنند. برای تست یک داده ورودی، تمامی توابع (q تابع) تصمیمگیر، محاسبه میشوند و نهایتا در مقایسه نتایج، آن دستهای انتخاب میشود که مقدار تابع برای آن از بقیه بیشتر بوده است.
در روش دوم تمام حالتهای ممکن انتخاب شدن دو دسته برای مقایسه با هم( )، در نظر گرفته شده و به ازای هر حالت، ابر صفحه تفکیکگر ساخته میشود. در این روش هر SVM تنها بین دو دسته مشخص تصمیمگیری میکند بنا به این روش برایq دسته، به آموزش تعداد طبقهبندی کنندهی SVM نیاز خواهیم داشت.
۲-۴-۴- الگوریتم بهینهسازی فاخته (COA) [۸۷]
جستجوی فاخته الگوریتمی مبتنی بر جستجو گروهی است که اولین بار، در سال ۲۰۰۹ توسط یانگ و دب، توسعه یافته است[۴۳]. پس از آن در سال ۲۰۱۱ الگوریتم بهینهسازی فاخته توسط رامین رجبیون ارائه گردید[۴۴]. ایده اصلی این الگوریتم الهام از تخمگذاری فاختهها است که در آن شبیهسازی رفتار فاختهها با پرواز لووی[۸۸] که نوعی جستجوی تصادفی است؛ جهت بهینهسازی مسائل مهندسی ترکیب میگردد.
۲-۴-۴-۱- زندگی و تخمگذاری فاخته
برخی از پرندگان هرگز برای خود لانه نمیسازند و به جای آن تخمهای خود را در لانه سایر انواع پرندگان قرار میدهند و صبر میکنند تا آنها در کنار تخمهای خود به تخمهای این پرندگان نیز رسیدگی کنند. این پرندگان در اصطلاح “پارازیت های اولاد” نامیده میشوند. فاخته مشهورترین پارازیت اولادی هستند. فاخته مادر یکی از تخمهای پرنده مادر میزبان را از بین میبرد و تخم خود را لابلای تخمهای دیگر موجود در لانه میزبان قرار میدهد. فاختهها لانههای انواع گونههای پرندگان را آلوده به تخم خود میکنند و این کار را به دقت و با تقلید از رنگ و الگوی تخمهای موجود در هر لانه انجام میدهند. هر فاختهی ماده روی نوع خاصی از گونه پرندگان تخصص مییابد. در واقع فاختهها به طور پیوسته تقلید خود را از تخمهای لانههای هدف بهبود میبخشند و پرندگان میزبان هم روشهای شناسایی تخمهای بیگانه را یاد میگیرند.
جوجههای فاخته، زودتر از تخمهای پرنده میزبان از تخم بیرون میآیند و زودتر هم رشد میکنند. در اکثر موارد جوجهی فاخته، تخمها و یا جوجههای پرنده میزبان را از لانه بیرون میاندازند. این مساله کاملاً غریزی است. فاختههای پارازیت انداز به گروههایی تقسیم میشوند و هر گروه روی پرنده میزبان خاصی تخصص مییابد. ثابت شده است که هر گروه از فاختهها به صورت ژنتیکی با گروه دیگر اختلاف دارند. در واقع این پرنده تنبل به زیبایی هرچه تمامتر سایر پرندگان را مجبور به شرکت در بقای خود میکند. شکل ۲-۹ نمایی از این رفتار فاخته را نشان میدهد.
شکل ۲-۹- رفتار فاخته در طبیعت[۴۳].
۲-۴-۴-۲- جزییات الگوریتم بهینهسازی الهام گرفته از فاخته[۴۴]
همانند سایر الگوریتمهای تکاملی COA هم با یک جمعیت اولیه متشکل از فاختهها کار خود را شروع میکند. این جمعیت از فاختهها تعدادی تخم دارند که آنها را در لانه تعدادی پرندهی میزبان خواهند گذاشت. تعدادی از این تخمها که شباهت بیشتری به تخمهای پرنده میزبان دارند شانس بیشتری برای رشد و تبدیل شدن به فاخته بالغ خواهند داشت. سایر تخمها توسط پرنده میزبان شناسایی شده و از بین میروند. میزان تخمهای رشد یافته، مناسب بودن لانههای آن منطقه را نشان میدهند. هرچه تخمهای بیشتری در یک ناحیه قادر به زیستن باشند؛ به همان اندازه سود (تمایل) بیشتری به آن منطقه اختصاص مییابد. بنابراین موقعیتی که در آن بیشترین تعداد تخمها نجات یابند پارامتری خواهد بود که COA قصد بهینه سازی آن را دارد. پس از آنکه جوجهها از تخم درآمدند و به فاخته بالغ تبدیل شدند؛ جوامع و گروههایی تشکیل میدهند. هر گروه منطقه سکونت خود را برای زیست دارد. بهترین منطقه سکونت تمام گروهها مقصد بعدی فاختهها در سایر گروهها خواهد بود. تمام گروهها به سمت بهترین منطقه موجود فعلی مهاجرت میکنند. هر گروه در منطقهای نزدیک بهترین موقعیت فعلی ساکن میشود. با در نظر گرفتن تعداد تخمی که هر فاخته خواهد گذاشت و همچنین فاصله فاختهها از منطقه بهینه فعلی برای سکونت تعدادی شعاع تخمگذاری محاسبه شده و شکل میگیرد. سپس فاختهها شروع به تخمگذاری تصادفی در لانههایی داخل شعاع تخمگذاری خود میکنند. این فرایند تا رسیدن به بهترین محل برای تخمگذاری (منطقه با بیشترین سود) ادامه مییابد. این محل بهینه، جایی است که بیشترین تعداد فاختهها در آن گرد میآیند. برای حل یک مساله بهینه سازی لازم است تا مقادیر متغیرهای مساله به فرم یک آرایه شکل گیرند. در GA و PSO این آرایه ها با نام های “کروموزوم” و “موقعیت ذرات” مشخص می شوند؛ ولی در COA این آرایه، habitat یا “محل سکونت” نامیده میشوند. در یک مسالهی بهینه سازی بعدی یک habitat یک آرایه خواهد بود؛ که موقعیت فعلی زندگی فاختهها را نشان میدهد. این آرایه به شکل زیر تعریف می شود:
(۲-۲۴) |
میزان مناسب بودن (یا مقدار سود) در habitat فعلی با ارزیابی تابع سود (fp) در habitat به دست می آید. بنابراین:
(۲-۲۵) |
همانطور که دیده می شود COA الگوریتمی است که تابع سود را بیشینه می کند. برای استفاده ازCOA در حل مسایل کمینهسازی کافی است یک علامت منفی در تابع هزینه ضرب کنیم. برای شروع الگوریتم بهینه سازی یک ماتریس habitat در ابعاد تولید می شود. سپس برای هر کدام از این habitatها، تعدادی تصادفی تخم تخصیص مییابد. در طبیعت هر فاخته بین ۵ تا ۲۰ تخم می گذارد. این اعداد به عنوان حد بالا و پایین تخصیص تخم به هر فاخته در تکرارهای مختلف استفاده می شود. دیگر عادت هر فاخته حقیقی این است که آن ها در یک دامنه مشخص ([۸۹]ELR) تخم های خود را میگذارند.
(۲-۲۶) |
پارامتر آلفا متغیری است که حداکثر مقدار ELR را با آن تنظیم میکنیم. چنانچه پرندگان میزبانی در شعاع ELR هر فاخته وجود داشته باشند؛ فاخته به صورت تصادفی تخمهایی را در لانه آنها قرار می گذارد.
شکل ۲-۱۰- تخمگذاری فاخته در شعاع تخمگذاری (ELR) [44].
وقتی تخمگذاری تمام فاختهها انجام شد؛ برخی از تخمها که شباهت کمتری به تخمهای پرنده میزبان دارند؛ شناسایی شده و از لانه بیرون انداخته میشوند. بنابراین بعد از هر تخمگذاری p% از تمام تخمها (معمولاً ۱۰% که مقدار تابع سود آنها کمتر است) نابود میشوند. بقیه جوجهها در لانههای میزبان تغذیه شده و رشد می کنند. پس از تشکیل گروه های فاخته در مناطق مختلف زیست کلی (فضای جستجوی مساله)، گروه دارای بهترین موقعیت به عنوان نقطه هدف سایر فاختهها جهت مهاجرت انتخاب می شود. وقتی فاختههای بالغ در اقصی نقاط محیط زیست زندگی می کنند؛ تشخیص اینکه هر فاخته به کدام گروه تعلق دارد کار سختی است. برای حل این مشکل، گروهبندی فاختهها با روش کلاسبندی K-means انجام می شود (مقدار k بین ۳ تا ۵ معمولاً کفایت می کند). بعد از اینکه گروه های فاخته تشکیل شدند؛ سود میانگین گروه محاسبه می شود تا میزان بهینه بودن نسبی محل زیست آن گروه به دست آید. سپس گروهی که دارای بیشترین مقدار متوسط سود (بهینگی) است؛ به عنوان گروه هدف انتخاب شده و گروه های دیگر به سمت آن مهاجرت می کنند. هنگام مهاجرت به سمت نقطه هدف، فاختهها تمام مسیر را به سمت محل هدف طی نمیکنند. آنها فقط قسمتی از مسیر را طی کرده و در آن مسیر هم مقدار انحرافی دارند. عملگر مهاجرت در الگوریتم فاخته به صورت زیر مدل می شود:
(۲-۲۷) |
F پارامتری است که باعث انحراف از مسیر اصلی می شود.
هر فاخته فقط λ% از کل مسیر را به سمت هدف ایدهآل فعلی طی می کند و یک انحراف φ رادیان نیز دارد. این دو پارامتر به فاختهها کمک می کند تا محیط بیشتری را جستجو کنند. λ عددی تصادفی بین ۰ و ۱ است و φ عددی است که بین ۶ π/ و ۶ π/- قرار دارد.
شکل ۲-۱۱- مهاجرت فاخته ها به سمت نقطه هدف [۵۶].
وقتی تمام فاخته ها به سمت نقطه هدف مهاجرت کردند و نقاط سکونت جدید هر کدام مشخص شد، هر فاخته صاحب تعدادی تخم می شود. با توجه به تعداد تخم هر فاخته یک ELR برای آن مشخص می شود و سپس تخمگذاری شروع میگردد. در طبیعت به دلیل محدودیت های غذایی، شکار شدن توسط شکارچیان و نیز عدم امکان پیدا کردن لانههای مناسب برای تخمها، همواره تعادلی بین جمعیت پرندگان در طبیعت وجود دارد. با توجه به این واقعیت، عددی مثل Nmax حداکثر تعداد فاخته هایی را که میتوانند در یک محیط زندگی کنند کنترل و محدود می کند. شبه کد الگوریتم به صورت زیر قابل بیان است.
- مکانهای سکونت فعلی فاختهها را به صورت تصادفی مشخص میگردد.
- تعدادی تخم به هر فاصله اختصاص مییابد.
- شعاع تخم گذاری فاخته تعیین شده و فاختهها در لانه میزبانانی که در شعاع تخمگذاری آنها قرار دارند، تخم گذاری می کنند.
- تخمهایی که توسط پرنده میزبان شناسایی میشوند از بین میرود و تخم فاختههایی که شناسایی نشدند پرورش مییابد.
- محل رشد فاخته های جدید ارزیابی میگردد.
- حداکثر تعداد فاختههایی که در هر مکان امکان زندگی دارند مشخص شده و آنهایی که در مکان های نامناسب هستند، از بین برده میشوند.
- فاخته ها با بهره گرفتن از روش K-means خوشه بندی و بهترین گروه فاخته را به عنوان مکان سکونت هدف مشخص می شود.
- جمعیت جدید فاخته ها به سمت مکان هدف حرکت می کنند.
- اگر شرط پایان برقرار گردید توقف و در غیر این صورت الگوریتم به گام ۲ میرود.
شکل ۲-۱۲، روندنمای الگوریتم را نشان میدهد.
شکل۲-۱۲- روندنمای الگوریتم بهینهسازی فاخته[۴۴].
کاربردها[۴۶-۴۵]:
برخی کاربردهای الگوریتم فاخته در مهندسی به شرح زیر است:
مسائل بهینه سازی پیوسته و گسسته
مسائل طراحی چیدمان - تعیین ظرفیت نیروگاههای بادی
مسائل زمانبندی و توالی عملیات
طراحی شبکه های هوشمند
طراحی کنترلرهای SISO و MIMO
نتیجهگیری
در این فصل ترکیبی از ممانهای آماری تا مرتبه هشتم و کومولانهای آماری تا مرتبه هشتم که با جزییات بیشتری در مرجع [۶] به عنوان ویژگی معرفی شد؛ جهت استخراج ویژگیهای ابتدایی از داده های دریافتی انتخاب گردید. بررسیها نشان میدهد که این ویژگیها قادرند تا برای شناسایی انواع مختلفی از مدولاسیونهای دیجیتال به کار روند. مشابه ضرایب سری فوریه برای یک تابع، ممانهای آماری مرتبه بالا و کومولانهای مرتبه بالا نیز، (برای تابع چگالی احتمال) حاوی اطلاعات بسیار بیشتری نسبت به ویژگیهای دیگر (نظیر ویژگیهای حوزه زمان و حوزه فرکانس) میباشند. با این حال علیرغم تمام مزایای بالقوهای که آمارگان مرتبهی بالا دارند؛ باید خاطرنشان نمود که این ویژگیها همچنان با ویژگیهای ایدهآل، فاصله دارند. این ادعا به دو دلیل قابل اثبات است. دلیل نخست اینکه بیشتر این ویژگیها در نسبتهای پایین سیگنال به نویز، دارای مقداری نزدیک به صفر است. به عنوان مثال براساس میانگین مقادیر کومولانها، که در شکلهای۲-۴-الف تا ۲-۴-ر. نشان داده شد، به ازای SNR کمتر از dB4- تمایز بین سیگنالها دشوار خواهد بود. دلیل دوم آنکه، مقادیر یک ویژگی در مدولاسیون های مختلف با هم برابر است. به عنوان نمونه، مطابق شکل۲-۳-ذ. مقدار ویژگی ممان مرتبهی هشت-صفر، برای ۸ نوع از این مدولاسیونها، نمیتواند مبین صفات برجستهای باشد. (خواننده علاقهمند میتواند نمونههای بیشتری از ویژگیها را، لیست نماید).
در این فصل، ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا برای انواع مختلف مدولاسیون دیجیتال محاسبه شده است. تعداد تمامی این ویژگیها برابر با ۲۶ ویژگی است. در حالت کلی برای شناسایی انواع مدولاسیونها ممکن است؛ از همه این ویژگیها استفاده نشود و فقط برخی از ویژگیها و یا ترکیبی از آنها، که کارآیی بیشتری دارند؛ برگزیده شوند. (ویژگیهایی که قابلیت تفکیک بیشتری ایجاد میکنند و در مقابل نویز نیز مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند). در روشهای قبلی که از این ویژگیها استفاده شده است همواره واحدی (فرعی) به نام واحد بهینهساز به واحد (اصلی) طبقه بندی کننده اضافه میشد. این روشها، عموما براساس تعریف تابع هزینه به صورت میزان درصد تشخیص صحیح در هر تکرار، سعی در انتخاب بهترین ویژگی از میان ویژگیهای موجود و نیز بهینه سازی پارامترهای واحد طبقه بندی داشتند. ترکیب خطی ویژگیها، ایدهی محوری این پایان نامه برای کاهش همبستگی میان ویژگیهاست که در ادامه شرح داده میشود.
علاوه بر آن، در این فصل ابزار مورد نیاز برای طراحی شناساگرهای مورد نظر معرفی شده اند. جهت طراحی سیستم تشخیص در انتقال با نرخ بالای اطلاعات و در عین حال مقاوم نسبت به محوشوندگی فرکانس گزین کانال، به بررسی تکنیک OFDM پرداختیم. با توجه به لزوم داشتن ویژگیهای کلیدی از سیگنالهای دریافتی، الگوریتم تکاملی فاخته جهت بهبود عملکرد واحد استخراج ویژگی معرفی و شرح داده شد. طبقه بندیکننده ماشین بردار پشتیبان به دلیل خاصیت تعمیم پذیری بالا بر روی داده های ندیده، شرح داده شده است. در واقع SVM با بهره گرفتن از یک تابع کرنل، بردارهای ورودی را به فضای دیگری که تفکیکپذیری خطی بهتر و قاطعانهتری در آن انجام می شود؛ نگاشت کرده و می تواند ابر صفحه تفکیکگر بهینه را در یک فضای جدید ایجاد نماید. با بهره گرفتن از کرنلهای مختلف، میتوان روشهای فراگیری مختلفی را با انواع سطوح تصمیم گیری دلخواه، ساخت. این طبقه بندی کننده دارای دو پارامتر اساسی کرنل و C است که تاثیر مهمی در عملکرد آن دارد.
فصل سوم
معرفی روش پیشنهادی و نتایج شبیهسازیها
مقدمه
در این فصل با بهره گرفتن از ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا به ارائه سیستم شناسایی پیشنهادی میپردازیم. بعد از بیان و شرح روش پیشنهادی، نتایج شبیهسازیها ارائه و شرح داده می شود. در ابتدا از این ویژگیها (که مجموعا ۲۶ ویژگی است) برای شناسایی نوع مدولاسیون بهره میبریم. آنگاه از ایده جدید برای نگاشت فضای ویژگیها به فضای مناسب در این حوزه، بهره میبریم. خاطر نشان می شود که مقایسه مستقیم عددی یک روش ارائهشده با روشهای دیگر در شناسایی مدولاسیون بسیار دشوار بوده و در بسیاری از موارد غیرممکن است]۱۴[. دلایلی چون عدم وجود پایگاه داده استاندارد و مجموعه داده یکپارچه در این مورد و نیز تفاوت تنظیمات[۹۰] سیستمها (نظیر نوع و تعداد مدولاسیون، شرایط محیطی و فرضیات مسئله در مورد فرستنده، کانال و گیرنده) می تواند در این زمینه بیان شود. از اینرو در این پژوهش بیشتر قابلیتهای روش جدید را توضیح میدهیم.
۳-۱- الگوریتم فاخته در بهینه سازی عملکرد سیستم استخراج ویژگی
۳-۱-۱- انتخاب ویژگی
مساله انتخاب ویژگی، یکی از مسائلی است که در مبحث یادگیری ماشین و همچنین شناسائی آماری الگو مطرح است. این مساله در بسیاری از کاربردها مانند طبقه بندی اهمیت به سزائی دارد، زیرا در اکثر این کاربردها تعداد زیادی ویژگی وجود دارد، که بسیاری از آنها یا بلا استفاده هستند و یا اینکه بار اطلاعاتی چندانی ندارند. روشهای متفاوتی برای انتخاب بهینه بردار ویژگی در مسائل تشخیص الگو پیشنهاد شده اند که اغلب علاوه بر پیچیدگی محاسباتی، وابسته به نوع طبقه بندی کننده نیز میباشند. با انتخاب ویژگیهای مناسب از بین ویژگیهای استخراج شده، می توان علاوه بر دست یافتن به دقت طبقه بندی بالا، هزینه های محاسباتی و پیچیدگی سیستم را کاهش داد و از استخراج و اندازه گیری ویژگیهای غیر ضروری در مرحله آزمایش و تست خودداری نمود. در یک مجموعه داده با n ویژگی، زیـر مجموعـهی کاندیـدا وجود دارند که میتوانند به عنوان زیرمجموعـهی برگزیـده انتخـاب شوند. برای یافتن تضمینی جواب بهینـه، بایـد جسـتجوی کامـل انجام شود و همه زیرمجموعههای ممکن مورد بررسی قرار گیرند. از آنجا که در عمل چنین کاری میسر نیست، تحقیقات فراوانی در مورد مسئله انتخاب ویژگی صورت گرفته است. با این حال این بحث هنوز هم یکی از موضوعات مهم و مورد علاقه متخصصان علم بازشناسی الگو است. در بحث انتخاب ویژگی احتیاجی به محاسبه و اندازه گیری همه ویژگیهای اصلی نیست و ما به تعداد مشخصی از ویژگیهای اصلی نیاز داریم. روشهای مختلفی برای جستجو در فضای ویژگی برای مسئله انتخاب ویژگی ارائه شده است. در یکی از این روشها که به روش جستجوی مستقیم متوالی[۹۱](SFS) موسوم است؛ فرایند جستجوی زیر مجموعه ویژگی مناسب با یک مجموعه تهی از ویژگیها شروع شده و به طور متوالی ویژگیهای مناسب به این مجموعه اضافه شود]۴۷[. روش دیگر جستجوی متوالی بدین صورت است که فرایند انتخاب ویژگی با انتخاب یک مجموعه کامل از ویژگیهای اصلی آغاز می شود و بعضی از ویژگیها متعاقبا حذف میگردند که به این روش، جستجوی برگشتی متوالی[۹۲](SBS) میگویند ]۴۹-۴۸[. روشهای جستجوی متوالی علیرغم اینکه روشهای سریع و سادهای هستند اما با این مشکل رو به رو هستند که اگر یک ویژگی در یک مرحله حذف یا اضافه شود در مراحل بعدی نمی توان آن را اضافه یا حذف کرد.
به طور کلی انتخاب بهترین زیر مجموعه از ویژگی ها به وسیله روش های جستجوی متوالی یک عیب بزرگ دارد و آن این است که در این نوع جستجو کل فضای ویژگی با هم در نظر گرفته نمی شود و ممکن است ویژگی که در یک مرحله حذف می شود؛ در کنار ویژگیهای دیگر موجب بهبود کارایی سیستم شود. به همین دلیل محققان به الگوریتم های جستجوی سراسری[۹۳] روی آوردند. در روشهای جستجوی سراسری، کل فضای ویژگی، با هم در نظر گرفته می شود و یک الگوریتم ابتکاری (مانند الگوریتم ژنتیک[۹۴] یا هوش جمعی ذرات) در هر تکرار تعدادی زیر مجموعه ویژگی تولید می کند و در اختیار تابع ارزیابی قرار میدهد. در واقع الگوریتمهای جستجوی سراسری با بررسی مناطق موثر فضای ویژگی، بدون جستجوی کل[۹۵] آن، نسبت به یافتن زیرمجموعه های کارآمد و مطلوب از بردارهای ویژگی اقدام می کنند. دقت جستجو به وسیله الگوریتمهای جستجوی سراسری از دقت جستجوی ترتیبی بیشتر است و زیرمجموعههای بهتری را تولید می کند ولی حجم محاسبات و پیچیدگی زمانی این الگوریتم ها از جستجوی ترتیبی بیشتر است. از الگوریتمهای ابتکاری که به منظور انتخاب ویژگی به روش جستجوی سراسری به کار رفتهاند، میتوان به الگوریتم ژنتیک (GA)، الگوریتم کلونی مورچه[۹۶](ACO) و الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات[۹۷] (PSO) اشاره کرد]۵۰[.
الگوریتمهای انتخاب ویژگی از نظر ارزیابی زیر مجموعه ویژگیها سه روش کلی را دنبال می کنند. در روش اول که فیلتر[۹۸] نام دارد بدون در نظر گرفتن مسئله طبقه بندی الگوها، و صرفا بر اساس معیارهایی (مانند معیار آنتروپی، فاصله و …)، که در فضای ویژگی تعریف می شود؛ زیر مجموعههای ویژگی مناسب انتخاب میشوند. مشکل اصلی این روش این است که گاهی ویژگیهایی را حذف می کند که ممکن است به کارگیری آنها در کنار سایر ویژگیها، نتایج مطلوبی به دست دهد. به منظور غلبه بر این مشکل از روش wrapper استفاده می شود. در این روش به منظور ارزیابی زیر مجموعه ویژگیهای انتخاب شده به جای استفاده از معیارهایی که بر روی خود بردارهای ویژگی تعریف میشوند، از یک طبقهبند و نرخ تشخیص آن، استفاده می شود. در برخی از تحقیقات، ابتدا با روش فیلتر یک زیرمجموعه از ویژگیها را انتخاب می کنند؛ سپس با بهره گرفتن از روش wrapper، به انتخاب زیرمجموعهی ویژگی نهایی اقدام می کنند. این روشها به عنوان روشهای ترکیبی[۹۹] شناخته میشوند. در بعضی از مقالات نیز به ارائه راهکارهایی برای مصالحه بین دو اصل مهم در انتخاب ویژگی، یعنی انتخاب کوچکترین زیر مجموعه ویژگی و نرخ تشخیص صحیح بالا، پرداخته شده است]۵۰[.
گرچه در روش جستجوی سراسری، زیرمجموعههای کارآمد و مطلوبی از بردارهای ویژگی ارائه می شود؛ اما در صورت بالا بودن ابعاد فضای ویژگی در این روش نمی توان ابعاد بردار ویژگی انتخابی را از یک حدی پایینتر آورد. علاوه بر آن این روشها در مورد ویژگیهایی که از نظر مقداری به یکدیگر خیلی نزدیکاند؛ کارایی لازم را ندارند.
با توجه به بالا بودن تعداد ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا، انتخاب تعداد مشخصی از ویژگیهای اصلی، که بهتوانند، صفات برجستهای از سیگنالها را بیان نمایند؛ دشوار است. ما در این پژوهش COA را جهت نگاشت فضای اولیه ویژگیها به یک فضای ویژگی جدید برای تشخیص نوع مدولاسیون مورد استفاده قرار دادهایم. ازCOA در انتخاب حداکثر ۴ ویژگی از بین مجموعه ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا در سیگنال به نویزهای مختلف استفاده کردیم و به این ترتیب با کاهش ابعاد ویژگی در ورودی طبقهبند، علاوه بر صرفهجویی در هزینه محاسباتی، عملکرد سیستم شناسایی را بهبود بخشیدیم. در ادامه روش پیشنهادی و نحوه به کارگیری الگوریتم COA را در بهبود عملکرد سیستم استخراج ویژگی شرح داده می شود.
۳-۱-۲- روش پیشنهادی جهت بهبود عملکرد سیستم استخراج ویژگی
ممانها و کومولانهای مرتبهی بالا، به علت قابلیت خوبی که نمایش ویژگیهایی منحصر به فرد اغلب مدولاسیونهای دیجیتال دارند؛ در اکثر پژوهشهای مبتنی بر DT مورد استفاده قرار میگیرند. چنانچه در قسمت نتایج شرح داده می شود این ویژگی در بعضی از SNR ها میتوانند چند دسته مدولاسیون را در سیگنال به نویزهای مختلف به خوبی از هم تفکیک نماید. با اینحال علیرغم تمام مزایای بالقوهای که آمارگان مرتبه بالا (ممانها و کومولانها) دارند؛ باید خاطر نشان نمود که این ویژگیها همچنان با ویژگیهای ایدهآل، فاصله دارند. بیشتر ویژگیهایی که از آمارگان مرتبه بالا استخراج میشوند؛ در یک SNR مشخص با یکدیگر تداخل دارند. علاوه بر آن تغییرات ویژگیها در SNR های مختلف زیاد است. به بیان دیگر باید گفت که همبستگی میان ویژگیها زیاد است. زیاد بودن تعداد (بالا بودن ابعاد) فضای ویژگیها و استفاده از همه این ویژگیها در واحد طبقه بندیکننده نیز چالش دیگری است که سیستم تشخیص را با پیچیدگی مواجه میسازد. در این پژوهش به عنوان یک روش ابتکاری جدید، ترکیب خطی وزن دار تعدادی از ویژگیها برای تولید زیرمجموعه ویژگیها، پیشنهاد شده است. در واقع اگر بتوان با ترکیب خطی چند ویژگی مناسب، فضای ویژگیها را به فضای ویژگی شکل ۲-۲ نگاشت نمود؛ آنگاه با درصد اطمینان بالایی میتوان ضمن کاهش ابعاد ویژگی و نیز کاهش پیچیدگی، کارایی سیستم را بهبود بخشید. در این روش از میان ویژگی تنها ویژگی به صورت ترکیب خطی وزندار در واحد طبقه بندیکننده شرکت می کنند. چنانچه فضای ویژگی مدولاسیون را، با بردار و بردار ضرایب وزن را با نمایش دهیم؛ آنگاه، نمایش ویژگی خروجی، با رابطه زیر بیان خواهد شد.
(۳-۱) |
در رابطه (۳۶) بردار تنها شامل ضریب غیر صفر بوده و عبارت به معنی ترانهاده است. برای انتخاب ویژگی به وسیله الگوریتم COA راه حلها شامل اعداد ها و شمارههای ها به منزلهی انتخاب ویژگی و ضرایب متناظر آن است. شکل ۳-۱ نمایی از این روش را نشان میدهد.
شکل۳-۱- سیستم پیشنهادی استخراج ویژگی
۳-۱-۲- نحوه به کارگیری الگوریتم فاخته به منظور انتخاب ویژگی
در یک مجموعه داده با ویژگی، حالت مختلف برای انتخاب ویژگی وجود دارند که میتوانند به عنوان زیرمجموعـه برگزیـده انتخـاب شوند. از طرفی فرایند انتخاب یک ویژگی و انتخاب مقدار ضریب متناظر، باید باهم صورت گیرد. از این رو حل این مسئله به یک مسئله بهینهسازی منجر می شود. الگوریتم تکاملی فاخته طی روش جستجوی سراسری، کل فضای ویژگی را با هم در نظر گرفته و در هر تکرار تعدادی زیر مجموعه ویژگی با ضرایب وزندار تولید کرده و در اختیار تابع ارزیابی قرار میدهد. در صورتی که شرط توقف برآورده شود، الگوریتم ویژگیهای استخراجی را به واحد طبقه بندیکننده میدهد.
در این پایان نامه در کانال AWGN، ترکیب خطی ۳ ویژگی به عنوان ویژگی نهایی انتخاب می شود. براین اساس مکان هر فاخته، یک بردار ۶ بعدی به صورت است که در آن سه بعد اول جهت نمایش اندیس ویژگی انتخابی از فضای ویژگی و سه بعد بعدی ضرایب وزندار متناظر است. شکل ۳-۲ نمایشی از سیستم استخراج ویژگی مبتنی بر الگوریتم بهینه سازی فاخته را نشان میدهد. در این پایان نامه مجموع تمام ویژگیهای آماری برابر با ۲۶ ویژگی و فضای جست و جوی بردار وزن، در کانال AWGN برابر با و در کانال محوشونده برابر با در نظر گرفته شد. تابع هدف بهینه سازی به صورت رابطه زیر در نظر گرفته شده است.
(۳-۲) |
شکل ۳-۲- روندنمای سیستم ترکیبی هوشمند
۳-۲- نتایج شبیهسازی
در این قسمت ما نتایج حاصل از ترکیب این ویژگیها در شناسایی مدولاسیونهای ۴ASK، ۸ASK، ۲PSK، ۴PSK،۸PSK ، ۱۶QAM، ۶۴QAM، ۱۲۸QAM، ۲۵۶QAM و V29را به همراه طبقه بندی کننده SVM ارائه شده است. سیگنالهای مورد پژوهش در این بخش به تعداد ۱۰۰ نمونه (در هر نمونه ۲۰۴۸ بیت داده) در شرایط زیر تولید شدهاند:
نرخ سمبل ها: ۱۰۰۰ سمبل در ثانیه؛
فرکانس نمونهبرداری: MHz 1؛
تعداد زیرحامل در OFDM: برای دسته ای از سیگنال ها برای دستهای دیگر .
نرخ پیشوند گردشی: ۰٫۲۵ از طول فریم OFDM
نوع کانال: محوشوندگی فرکانس گزین به همراه نویز سفید گوسی جمع شونده؛
سیگنال به نویز: ۱۹ سطح برابر از سیگنال به نویز dB 10- تا سیگنال به نویز dB26. (10:2:26-).
۵۰ درصد از سیگنالهای تولیدشده، برای آموزش SVM و بقیه برای آزمایش استفاده شدهاند. پارامترهای کانال محوشونده به صورت زیر است.
جدول ۳-۱- پارامترهای کانالهای محوشونده]۵۱[.
نوع و مشخصه آماری کانال رایلی و رایسین با () |
حداکثر شیفت داپلر | تاخیر مسیر | متوسط تضعیف مسیر | نرخ نمونه برداری | ملاحظات |
محوشدگی آهسته و فرکانسی تخت | ۳٫۵ | ||||
محوشدگی آهسته و فرکانس گزین | ۳٫۵ | ||||
محوشدگی سریع و فرکانسی تخت | ۵۰۰۰ | ||||
محوشدگی سریع و فرکانس گزین | ۵۰۰۰ | ||||
پس از استخراج ویژگیها این ویژگیها وارد واحد طبقهبندی کننده SVM شده تا بر این اساس شناسایی و تفکیک مدولاسیونها صورت گیرد. ابتدا از SVM در تشخیص نوع مدولاسیون بدون بهینهسازی ویژگیها (یعنی از تمام ویژگیها) استفاده شده است. در ادامه براساس ویژگیهای استخراجشده، از COA برای بهبود عملکرد واحد استخراج ویژگی (تعیین ضرایب بهینه برای ویژگیهای مناسب) استفاده شده است. این ویژگی های جدید برای هر نوع مدولاسیون منحصر به فرد بوده و علاوه بر اینکه بعد هزینهی محاسباتی را کاهش می دهند؛ درصد موفقیت سیستم را نیز به طرز چشمگیری افزایش می دهند. نتایج بدست آمده در کانالAWGN و نیز کانالهای محوشونده نشان از قابلیت بالای سیستم پیشنهادی دارد. این فصل به تفسیر موارد ذکر شده اختصاص دارد.
۳-۲-۱- شناسایی نوع مدولاسیون به کمک تمام ویژگیها (آمارگان مرتبهی بالا)
در این قسمت همه ویژگیهای استخراجی، در واحد طبقه بندی کننده مورد بررسی و آزمایش قرار می گیرند. شکل ۳-۳ بلوک دیاگرام تشخیص نوع مدولاسیون دیجتال استفادهشده در این قسمت را نشان میدهد. ابتدا سیگنال دریافتی وارد واحد پیشپردازش میشود. در این واحد سیگنالها نسبت به توان نرمالیزه شده، تا اثر توان در تشخیص در نظر گرفته نشود. در ادامه سیگنال نرمالیزه شده وارد واحد استخراج ویژگی میشود که در فصل دوم به آن پرداخته شده است. همانطور که اشاره شد در این واحد ویژگی آمارگان تا مرتبهی هشتم سیگنال محاسبه می شود. پس از استخراج ویژگیها این ویژگیها وارد واحد طبقهبندی کننده شده تا بر اساس این ویژگیها شناسایی و تفکیک مدولاسیونها صورت گیرد.
شکل ۳-۳- دیاگرام کلی شناساگر مدولاسیون براساس استخراج ویژگیها آمارگان مرتبه بالا]۶[.
۳-۲-۱-۱- نتایج شبیهسازی به کمک طبقهبندی کننده SVM در کانال AWGN
در این قسمت با توجه به شرایط ذکرشده با بهره گرفتن از طبقهبندی کنندهی SVM در تفکیک مدولاسیونها در کانال AWGN پرداختیم. در این قسمت از سیستم چندحاملی استفاده نشده و در واحد طبقهبندیکننده نیز، انواع کرنلهای معروف مورد آزمایش قرار گرفته است. به طوری کلی در تشخیص نوع مدولاسیون، تابع کرنل GRBF نسبت به بقیه کرنلها دارای عملکرد بهتری است]۶-۳[. مقدار پارامترهای طبقهبندی کننده SVM (پارامتر پهنای کرنل GRBF و پارامتر ) با روش سعی و خطا تنظیم شدهاند. جدول ۳-۲ مقدار عملکرد SVM را با کرنل GRBF برای SNR های متفاوت نشان میدهد. در سیگنال به نویزهای پایین درصد تشخیص کلی سیستم به علت نزدیک بودن مقدار چند ویژگی پایین بوده و زمان اجرا نیز متأثر از بالا بودن تعداد ویژگیها و نیز تداخل آنها در سیگنال به نویز پایین است. شکل ۳-۴ عملکرد SVM را در SNR های متفاوت به ازای کرنل های مختلف نشان میدهد.
جدول ۳-۲- عملکرد SVM برای SNR های مختلف(۱۲۵۰, =۱۰c=)
زمان شناسایی(دقیقه) | درصد موفقیت(%) | SNR (dB) |
۳٫۹۶ | ۵۸٫۱۶ | ۱۰- |
۳٫۸۴ | ۶۴٫۳۳ | ۸- |
۳٫۷۵ | ۷۴٫۹۲ | ۶- |
۲٫۸ | ۸۰٫۶۷ | ۴- |
۱٫۴۵ | ۸۶٫۶۷ | ۲- |
۱٫۲۵ | ۸۸٫۳۳ | ۰ |
۰٫۹۸۱ | ۹۰٫۶۶ | ۲ |
۰٫۶۲۶ | ۹۳٫۳۳ | ۴ |
۰٫۴۴۶ | ۹۷٫۶۶ | ۶ |
۰٫۴۰۱ | ۹۹٫۹۵ | ۸ |
شکل ۳-۴- عملکرد SVM در SNRهای مختلف به ازای تمام ویژگیها
جدولهای ۳-۳ تا ۳-۵، ماتریس صحت عملکرد آزمایشی طبقه بندیکننده SVM را در مقادیر مختلف SNR نشان می دهند. براساس این جدول میتوان به احتمال وقوع یک تشخیص نادرست از یک نوع مدولاسیون خاص به دیگر مدولاسیون پی برد. به طور مثال در تشخیص مدولاسیون ۴ASK در سیگنال به نویز dB 10-، به احتمال ۷۵ درصد سیستم سیگنال را درست تشخیص داده و به احتمال ۲۵ درصد ممکن است به اشتباه سیگنال دریافتی را در نوع ۸ASK دستهبندی نماید. بدیهی است درصد صحت کل سیستم، میانگین مقادیر قطر اصلی ماتریس صحت عملکرد است.
جدول ۳-۳- ماتریس صحت عملکرد SVM در۱۰SNR= -
V29 | ۲۵۶QAM | ۱۲۸QAM | ۶۴QAM | ۱۶QAM | ۸PSK | ۴PSK | ۲PSK | ۸ASK | ۴ASK | |
۲۵ | ۷۵ | ۴ASK | ||||||||
۷۱٫۶۶ | ۲۸٫۳۳ | ۸ASK | ||||||||
۹۵ | ۱٫۶۷ | ۳٫۳۳ | ۲PSK | |||||||
۲۶٫۶۶ | ۷۳٫۳۳ | ۴PSK | ||||||||
۱٫۶۷ | ۲٫۳۳ | ۵ | ۳٫۳۳ | ۷۸٫۳۳ | ۸٫۳۳ | ۸PSK | ||||
۶٫۶۷ | ۴۵ | ۶٫۶۷ | ۴۱٫۶۷ | ۱۶QAM | ||||||
۱۵ | ۲۳٫۳۳ | ۳۱٫۶۷ | ۱۱٫۶۷ | ۱۱٫۶۷ | ۱٫۶۷ | ۵ | ۶۴QAM | |||
۲۱٫۶۷ | ۱۰ | ۵۰ | ۵ | ۱٫۶۷ | ۱۱٫۶۷ | ۱۲۸QAM | ||||
۲۵ | ۳۸٫۳۳ | ۶٫۶۷ | ۲۵ | ۵ | ۲۵۶QAM | |||||
۲۶٫۶۶ | ۳۵ | ۱۵ | ۱۵ | ۶٫۶۷ | ۱٫۶۷ | V29 |
جدول ۳-۴- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -4 (77.96)
V29 | ۲۵۶QAM | ۱۲۸QAM | ۶۴QAM | ۱۶QAM | ۸PSK | ۴PSK | ۲PSK | ۸ASK | ۴ASK | |
۵ | ۹۵ | ۴ASK | ||||||||
۸۸٫۳۳ | ۱۱٫۶۷ | ۸ASK | ||||||||
۱٫۶۷ | ۹۶٫۶۷ | ۱٫۶۷ | ۲PSK | |||||||
۱٫۶۷ | ۵ | ۹۱٫۶۷ | ۱٫۶۷ | ۴PSK | ||||||
۹۸٫۳۳ | ۱٫۶۷ | ۸PSK | ||||||||
۱٫۶۷ | ۵ | ۹۳٫۳۳ | ۱۶QAM | |||||||
۵ | ۲۰ | ۶۳٫۳۳ | ۱۱٫۶۷ | ۶۴QAM | ||||||
۱٫۶۶ | ۱٫۶۶ | ۹۶٫۶۷ | ۱۲۸QAM | |||||||
۱۵ | ۲۵ | ۴۸٫۳۳ | ۱۱٫۶۷ | ۲۵۶QAM | ||||||
۵۸٫۳۳ | ۳۰ | ۱۰ | ۱٫۶۷ | V29 |
جدول ۳-۵- ماتریس صحت عملکرد SVM در ۲SNR=
V29 | ۲۵۶QAM | ۱۲۸QAM | ۶۴QAM | ۱۶QAM | ۸PSK | ۴PSK | ۲PSK | ۸ASK | ۴ASK | |
۱٫۶۷ | ۹۸٫۳۳ | ۴ASK | ||||||||
۱۰۰ | ۸ASK | |||||||||
۱۰۰ | ۲PSK | |||||||||
۱۰۰ | ۴PSK | |||||||||
۱۰۰ | ۸PSK | |||||||||
۱۰۰ | ۱۶QAM | |||||||||
۳۶٫۶۷ | ۶۳٫۳۳ | ۶۴QAM | ||||||||
۱۰۰ | ۱۲۸QAM | |||||||||
۴۱٫۶۶ | ۴۶٫۶۶ | ۱۱٫۶۷ | ۲۵۶QAM | |||||||
۹۸٫۳۳ | ۱٫۶۷ | V29 |
۳-۲-۱-۲- نتایج شبیهسازی به کمک طبقهبندی کننده SVM در کانالهای محوشونده
در این قسمت به بررسی میزان تفکیک مدولاسیونها در کانال با محوشدگی رایلی و رایسین براساس تمامی ویژگیهای استخراجی و با بهره گرفتن از طبقهبندی کنندهی SVM پرداختیم. با هدف مصونیت بیشتر سیگنال در این کانالها، از سیستم OFDM برای ارسال بعضی از سیگنالها بهره بردیم. در این ارسال مدولاسیونهای ۴ASK، ۸ASK، BPSK و ۴PSK با کانال تک حاملی و مدولاسیونهای ۸PSK، ۱۶QAM و V29 با ۶۴ زیرحامل و مدولاسیونهای ۶۴QAM، ۱۲۸QAM، ۲۵۶QAM با ۲۵۶ زیرحامل متعامد ارسال شده اند. در واقع مدولاسیون های چگالتر با تعداد زیر حاملهای بالاتر و مدولاسیونهای مرتبهی پایینتر با تعداد زیرحامل کمتر ارسال شده اند.
شکلهای ۳-۵-الف تا شکل ۳-۵-ث. نیز، نتایج حاصل از استخراج چند ویژگی آماری را از سیگنال دریافتی در کانالهای محوشونده نشان میدهد. با توجه به این اشکال، ویژگیهای استخراجی به تنهایی نمی توانند مشخصات برجستهای را از سیگنال نمایش دهند.
(الف)
(ب)
(پ)
(ت)
(ث)
شکل ۳-۵- مقدار چند آمارگان مرتبهی بالا برای سیستم OFDM، الف: مقدار میانگین ممان چهار-صفر در کانال رایلی تخت سریع شکل. ب: مقدار میانگین ممان هشت-صفر در کانال رایلی تخت سریع مرتبه. پ: مقدار میانگین ممان هشت-صفر در کانال رایلی فرکانس گزین سریع. ت: مقدار میانگین ممان شش-سه در کانال رایلی فرکانس گزین سریع. ث: مقدار میانگین ممان شش-سه در کانال رایسین فرکانس گزین سریع.
شکلهای ۳-۶ عملکرد SVM در SNR های متفاوت در کانال محوشونده را به ازای کرنل GRBF نشان میدهد. با توجه به این اشکال، میتوان گفت درصد تشخیص سیگنالی که در کانال محوشونده قرار گرفته است، با بهره گرفتن از مقادیر نرمالیزه شده آمارگان مرتبه بالا، در سیگنال به نویزهای پایین، ضعیف است.
نکتهای که ذکر آن در اینجا لازم است؛ این است که درصد تشخیص یک سیستم منطقا دارای شیب صعودی است؛ اما همیشه نمیتواند اکیدا صعودی باشد. به بیان دیگر چنانچه از کرنل خطی برای شناسایی سیگنالها بهره ببریم؛ براساس مقدار ویژگیها و بسته به میزان وابستگی آنها به یکدیگر امکان دارد درصد تشخیص در یک SNR از درصد تشخیص در SNR پایینتر کمتر باشد. به عنوان مثال با توجه به شکل ۳-۵-(ب) و شکل ۳-۵-(پ)، در بعضی از SNR ها ویژگی دو کلاس (خاص) از یکدیگر فاصله دارند اما در SNR بالاتر این فاصله تقلیل مییابد.
(الف)
(ب)
شکل۳-۶- عملکرد SVM در SNR های متفاوت در کانال محوشونده با بهره گرفتن از تمام ویژگیها.
الف- کانال فرکانسی تخت با تغییرات آهسته. ب-کانال فرکانس گزین سریع
جداول ۳-۶ تا ۳-۹٫ ماتریس عملکرد SVM را برای SNR های متفاوت در کانالهای مختلف نشان میدهد. براساس این نتایج، درصد تشخیص درست سیگنال، در SNR های بالا نیز ضعیف است. این امر با توجه به اشکال ۳-۳ که تداخل و پایین بودن مقدار ویژگیها را نشان میدهد؛ دور از انتظار نیست.
جدول ۳-۶- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= -8 dB در کانال
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۲۸ | ۰ | ۸ | ۲ | ۳۴ | ۲ | ۲ | ۴ | ۱۰ | ۱۰ |
۸ASK | ۳۰ | ۶ | ۱۰ | ۶ | ۳۶ | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۸ |
۲PSK | ۱۸ | ۲ | ۱۶ | ۸ | ۴۲ | ۰ | ۰ | ۶ | ۰ | ۸ |
۴PSK | ۴ | ۰ | ۲ | ۲۰ | ۵۴ | ۰ | ۲ | ۱۲ | ۰ | ۶ |
۸PSK | ۴ | ۰ | ۰ | ۱۲ | ۵۰ | ۴ | ۲ | ۲۴ | ۲ | ۲ |
۱۶QAM | ۲ | ۰ | ۲ | ۱۰ | ۵۴ | ۴ | ۴ | ۱۲ | ۲ | ۱۰ |
۶۴QAM | ۲ | ۰ | ۲ | ۱۶ | ۶۲ | ۲ | ۰ | ۱۲ | ۰ | ۴ |
۱۲۸QAM | ۰ | ۰ | ۲ | ۲۰ | ۴۴ | ۶ | ۶ | ۱۸ | ۰ | ۴ |
۲۵۶QAM | ۰ | ۰ | ۰ | ۱۲ | ۵۸ | ۴ | ۲ | ۱۶ | ۰ | ۸ |
V29 | ۲ | ۰ | ۰ | ۲۶ | ۴۴ | ۴ | ۰ | ۱۴ | ۰ | ۱۰ |
جدول ۳-۷- ماتریس صحت عملکرد SVM در SNR= -8 dB در کانال
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۵۶ | ۰ | ۲۰ | ۰ | ۱۴ | ۲ | ۲ | ۲ | ۰ | ۴ |
۸ASK | ۶۴ | ۲ | ۱۶ | ۴ | ۴ | ۰ | ۲ | ۰ | ۰ | ۶ |
۲PSK | ۲۲ | ۰ | ۴۴ | ۴ | ۲۰ | ۲ | ۲ | ۲ | ۰ | ۴ |
۴PSK | ۲ | ۰ | ۰ | ۲۴ | ۴۴ | ۱۴ | ۴ | ۴ | ۰ | ۸ |
۸PSK | ۲ | ۰ | ۰ | ۲۰ | ۵۶ | ۰ | ۸ | ۲ | ۰ | ۱۲ |
۱۶QAM | ۰ | ۲ | ۲ | ۳۶ | ۳۶ | ۱۰ | ۶ | ۲ | ۰ | ۶ |
۶۴QAM | ۰ | ۲ | ۰ | ۲۸ | ۳۶ | ۱۲ | ۸ | ۰ | ۰ | ۱۴ |
۱۲۸QAM | ۴ | ۰ | ۰ | ۲۲ | ۳۸ | ۱۸ | ۸ | ۰ | ۰ | ۱۰ |
۲۵۶QAM | ۲ | ۰ | ۰ | ۲۸ | ۳۰ | ۱۸ | ۴ | ۲ | ۰ | ۱۶ |
V29 | ۰ | ۴ | ۰ | ۲۶ | ۱۶ | ۲۸ | ۶ | ۲ | ۰ | ۱۸ |
جدول ۳-۸- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= 8dB در کانال
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۲۲ | ۵۴ | ۰ | ۲ | ۰ | ۲ | ۲ | ۴ | ۶ | ۸ |
۸ASK | ۲۰ | ۵۸ | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۰ | ۱۲ | ۶ |
۲PSK | ۴ | ۲ | ۵۶ | ۲۴ | ۱۰ | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۰ |
۴PSK | ۲ | ۰ | ۱۲ | ۴۰ | ۲۸ | ۱۰ | ۰ | ۲ | ۰ | ۶ |
۸PSK | ۰ | ۰ | ۱۸ | ۴ | ۵۶ | ۲ | ۰ | ۱۶ | ۲ | ۲ |
۱۶QAM | ۰ | ۱۲ | ۰ | ۴ | ۱۴ | ۱۰ | ۴ | ۳۲ | ۱۰ | ۱۴ |
۶۴QAM | ۰ | ۱۲ | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۲ | ۳۸ | ۲۸ | ۱۶ |
۱۲۸QAM | ۲ | ۸ | ۰ | ۰ | ۱۸ | ۰ | ۶ | ۲۶ | ۲۸ | ۱۲ |
۲۵۶QAM | ۲ | ۱۴ | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۲ | ۳۴ | ۲۴ | ۲۰ |
V29 | ۴ | ۱۰ | ۰ | ۰ | ۴ | ۰ | ۱۲ | ۴ | ۳۲ | ۳۴ |
جدول ۳-۹- ماتریس صحت عملکرد SVM درSNR= 8dB در کانال
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۵۰ | ۵۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |
۸ASK | ۴۰ | ۶۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |
۲PSK | ۲ | ۰ | ۹۸ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |
۴PSK | ۰ | ۰ | ۰ | ۸۲ | ۱۶ | ۲ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ |
۸PSK | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۹۶ | ۰ | ۰ | ۴ | ۰ | ۰ |
۱۶QAM | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۶ | ۲۸ | ۱۴ | ۳۸ | ۰ | ۱۴ |
۶۴QAM | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ | ۶ | ۱۶ | ۲۸ | ۴ | ۴۴ |
۱۲۸QAM | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۱۰ | ۶ | ۲ | ۶۰ | ۰ | ۲۲ |
۲۵۶QAM | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۱۶ | ۱۸ | ۲۶ | ۰ | ۴۰ |
V29 | ۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ | ۱۴ | ۲۰ | ۱۴ | ۴ | ۴۶ |
استفاده از سیستم OFDM می تواند سیگنال را نسبت به محوشدگی عمیق حفظ نماید. با اینحال نتایج جدولها نشان میدهد که کارایی شناساگر با سیستم OFDM در کانالهای محوشوندهی فرکانس گزین به شدت پایین می آید. در واقع چنانچه مبنای کار در شناسایی نوع مدولاسیون سیگنالها، ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا باشند؛ آنگاه در سیستم OFDM مقادیر این ویژگیها، برای سیستم شناسایی الگو ناکارآمد محسوب میشوند. البته این افت کارایی در سیگنال به نویزهای منفی محسوس بوده است و طبیعتا با افزایش SNR درصد شناسایی بهتر خواهد شد.
۳-۲-۲- نتایج شبیه سازی به کمک سیستم استخراج ویژگی پیشنهادی
در این قسمت نتایج شبیهسازی روش پیشنهادی ارائه شده است. بعد از استخراج تمامی ویژگیها، از الگوریتم فاخته برای پیدا کردن بهترین نگاشت از فضای ۲۶ بعدی به فضای تک بعدی بهره میبریم. پارامترهای اولیه الگوریتم فاخته به صورت زیر مقداردهی شده اند.
جدول ۳-۱۰- پارامترهای الگوریتم بهینهسازی فاخته
۲ | حداقل تعداد تخم ها | ۳۰ | تعدادفاخته ها |
۴ | حداکثر تعداد تخم ها | ۲۵ | حداکثر تعداد فاخته |
۰٫۱ | P | ۳ | تعداد گروه ها |
۱ | ۴۰۰ | حداکثر تکرار |
بعد از اجرای برنامه، براساس ضرایب وزندار حداکثر ۳ ویژگی، از ویژگی های استخراجی مرحله قبل، ویژگیهای استخراجی جدید برای هر نوع مدولاسیون بهدست می آید. انتخاب حداکثر ۳ ویژگی، امری اختیاری بوده و بیشتر با هدف بررسی کارایی روش پیشنهادی انتخاب گردیده است. به طور منطقی، در فضایی از ویژگی که مقدار ضعیف و تداخل بیشتری از ویژگیها را داریم؛ لزوم انتخاب ویژگیهای بیشتری احساس می شود. چنانچه در قسمت نتایج مربوط به کانال رایلی، نشان داده می شود؛ انتخاب حداکثر ۴ ویژگی در این شرایط، برای دستیابی به مشخصههای منحصری از هر نوع مدولاسیون، لازم است.
جدول ۳-۱۱ زمان اجرا و مقدار حداقل تابع هزینه برای چند نوع مدولاسیون را، هم در کانال AWGN و هم در کانالهای محوشونده نشان میدهد. لازم به ذکر است که در نتایج مربوط به کانالهای محوشونده، میانگین زمان اجرا در شرایط مختلف محوشدگی، به عنوان زمان اجرا لحاظ شده است. در کانالهای محوشونده، پایین بودن میزان مقادیر ویژگیها و نیز نزدیک بودن مقادیر به هم، بر پیچیدگی مسئله میافزاید.
جدول ۳-۱۱- زمان اجرا و مقدار حداقل تابع هزینه از COA
زمان اجرا (min) | کمترین مقدار تابع هدف | نوع مدولاسیون | ||
FADING | AWGN | FADING | AWGN | |
۴۶٫۹۲۳ | ۴۱٫۴۱۱ | ۱۹-e 1.6146 | ۳۰-e 1.7693 | ۴ASK |
۶۳٫۱۵۸ | ۵۳٫۴۵۹۴ | ۲۱-e 1.3012 | ۲۵-e 1.6346 | ۸ASK |
۵۱٫۲۹۷۳ | ۴۲٫۷۹۸۶ | ۲۵-e 1.2817 | ۳۱-e 4.2733 | ۲PSK |
۶۲٫۶۴۲۱ | ۶۰٫۶۴۶۹ | ۲۴-e 8.482 | ۲۵-e 1.4896 | ۱۲۸QAM |
۷۲٫۰۳۲۹ | ۶۰٫۱۶۵۱ | ۲۶-e 2.6346 | ۲۵-e 2.9937 | ۲۵۶QAM |
۶۱٫۴۲۳ | ۴۳٫۹۴۳ | ۲۲-e 4.7092 | ۲۳-e 9.7392 | V29 |
شکل۳-۷ مقدار تابع هزینه بهترین فاخته را در هر تکرار و جدول ۳-۱۲ مقدار بهینه ویژگیها و مقدار پارامتر وزن ویژگی جدید را در کانال AWGN برای هر نوع مدولاسیون، در تمامی SNR ها نشان میدهد. چنانچه مشاهده می شود بعضی از این ویژگیها ضریب وزنداری از (تنها) یک ویژگی هستند و علاوه بر آن، این ویژگیها، عموما از آمارگان مرتبه پایین به وجود آمدند. به عنوان مثال با انتخاب ضریبی برابر ۵٫۴ از ممان مرتبهی دو-یک و ضریبی برابر ۸ از ممان مرتبه دو-صفر به راحتی میتوان دو نوع مدولاسیون ۴ASK و BPSK را در فضای ویژگی از هم تفکیک نمود. بنابراین واحد طبقه بندی کننده تنها با یک ویژگی از این دو سیگنال، می تواند به درصد تشخیصی بالاتر از حالتی برسد که در آن، فرایند آموزش و آزمون هر ۲۶ ویژگی صورت میپذیرفت.
شکل۳-۷- مقدار تابع هزینه بهترین فاخته در هر تکرار
جدول ۳-۱۲- ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال AWGN
Modulation Index |
||||||
۲ | ۰ | ۰ | ۵٫۴ | ۰ | ۰ | |
۱ | ۲ | ۰ | ۱۳٫۳۹ | ۲۷٫۹۴۱۳ | ۰ | |
۱ | ۰ | ۰ | ۸ | ۰ | ۰ | |
۲ | ۰ | ۰ | ۱۸٫۱ | ۰ | ۰ | |
۲ | ۵ | ۱۵ | ۷٫۷۰۰۶- | ۰٫۵۶۹۷- | ۱٫۴۰۹۸- | |
۲ | ۴ | ۱۸ | ۱۰٫۹۴۸۴ | ۵٫۴۴۳۰- | ۰٫۱۶۷۸- | |
۲ | ۱۰ | ۱۶ | ۱۴- | ۰٫۱۳۶۸- | ۴٫۱۹۸۳ | |
۵ | ۶ | ۷ | ۱٫۱۰۲۴- | ۰٫۱۱۲۴- | ۰٫۸۹۷۵ | |
۱ | ۲ | ۴ | ۱٫۶۲۲۲ | ۴٫۹۹۹۱- | ۰٫۸۴۸۶ | |
۱ | ۲ | ۰ | ۲ | ۲ | ۰ |
شکل ۳-۸ نمایشی از این ویژگیهای جدید را در تمامی SNR ها نشان میدهد. مطابق این شکل، ویژگیهای استخراجی به مقدار زیادی، خصوصیات ویژگی ایدهآل را دارند. مطابق این شکل و مقادیر پارامترهای ویژگی جدید که در جدول ۳-۱۲ لیست شده است؛ این ویژگیها از سیگنال به نویزهای خیلی پایین تا سیگنال به نویزهای بالا، تقریبا ثابت هستند. این امر نشان میدهد که در کانال AWGN انتخاب چنین ضرایبی برای هر مدولاسیون می تواند منجر به ویژگی کارا و مقاومی نسبت به شرایط کانال گردد.
شکل۳-۸- ویژگی جدید برای تمامی مدولاسیونها در SNR های متفاوت
چنانچه در قسمت نتایج شبیه سازی مورد بررسی قرار میگیرد؛ بر اساس این ویژگی (نه ویژگیهای دیگر) طبقه بندی کننده SVM می تواند با کرنل خطی سیگنالها را شناسایی نماید. دستیابی به درصد تشخیص بالا در سیگنال به نویز پایین از اینرو امکان پذیر است؛ که شناساگر تنها این با این ویژگیها پردازش انجام میدهد و این ویژگیها از نقطه نظر مباحث مربوط به پردازش سیگنال به اندازه کافی از یکدیگر مستقل هستند که با یک کرنل خطی بتوان آنها را از هم تفکیک نمود. شکل ۳-۹ نیز نمایشی از رسم میانگین ویژگیهای نگاشت شده با روش جدید را در بازهی بزرگتری از SNR نشان میدهد. چنانچه مشاهده می شود سیگنالها به خوبی از هم تفکیکپذیر هستند.
شکل۳-۹- ویژگی جدید برای تمامی مدولاسیونها در SNR هایی با بازه بیشتر
به منظور مقایسه این دو بازه از SNR، در جدول ۳-۱۳ میانگین مقادیر هر ویژگی در تمامی SNRها برای هر شبیهسازی نشان داده شده است. مطابق این جدول ویژگیها در دو حالت تغییرات کمی دارند. در این جدول M، پارامتری برای بیان نوع مدولاسیون و S1 و S2 به ترتیب، نتیجه حاصل از میانگین مقادیر ویژگی در SNR های بازهی [-۳۰:۴۰] و SNR های بازهی [-۱۰:۲۶] است.
جدول ۳-۱۳- میانگین مقادیر ویژگی در بازههای مختلفی از SNR
M | ||||||||||
۱٫۹۹۸۴ | ۵٫۰۰۰۹- | ۲٫۴۶۱۵- | ۱۳٫۹۵۲۰- | ۱۰٫۹۳۹۵ | ۸٫۸۱۷۷- | ۱۸ | ۸ | ۱۳٫۹۱۷۱ | ۵٫۴ | S1 |
۱٫۹۹۴۲ | ۴٫۹۹۸۶- | ۱٫۹۹۹- | ۱۴٫۱۲۳- | ۱۰٫۹۴۴۴ | ۸٫۵۰۰۷- | ۱۸ | ۸ | ۱۳٫۹۶۵۳ | ۵٫۴ | S2 |
به منظور ارزیابی روش پیشنهادی، جدول ۳-۱۴ میزان درصد تشخیص صحیح شناساگر را در SNRهای مختلف نشان میدهد. دستیابی به میزان درصد تشخیص ۱۰۰ درصد، در نسبت سیگنال به نویز dB6- برای اولین بار در این حوزه رخ داده است. در واقع دستیابی به این مقدار درصد صحت با بهره گرفتن از ویژگیهایی که با تقریب خوبی میتوان آنها را ایدهآل فرض نمود؛ امری منطقی است. در این قسمت ۴۰ درصد از داده ها برای آموزش و بقیه برای آزمایش بهکار رفته اند.
جدول ۳-۱۴- درصد تشخیص صحیح شناساگر با ویژگی جدید
۶ | ۲ | ۲- | ۶- | ۱۰- | SNR |
۱۰۰ | ۱۰۰ | ۱۰۰ | ۱۰۰ | ۹۸٫۳۳ | درصد تشخیص (%) |
جهت بررسی بیشتر جداول ۳-۱۵ تا ۳-۱۸ ماتریس صحت عملکرد آزمایشی شناساگر را در SNRهای مختلف نشان میدهد.
جدول ۳-۱۵- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR= -10dB
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۸ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۲PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۴PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۸PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۱۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۶۴QAM | ۱٫۶۶ | ۹۸٫۳۳ | ||||||||
۱۲۸QAM | ۱٫۳۳ | ۳٫۳۳ | ۹۵ | |||||||
۲۵۶QAM | ۳٫۳۳ | ۹۳٫۳۳ | ۳٫۳۳ | |||||||
V29 | ۳٫۳۳ | ۹۶٫۶۷ |
جدول ۳-۱۶- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=-8dB
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۸ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۲PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۴PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۸PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۱۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۶۴QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۱۲۸QAM | ۱٫۶۷ | ۹۸٫۳۳ | ||||||||
۲۵۶QAM | ۱٫۶۷ | ۹۶٫۶۶ | ۱٫۶۷ | |||||||
V29 | ۳٫۳۳ | ۹۶٫۶۶ |
جدول ۳-۱۷- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=-6dB
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۸ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۲PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۴PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۸PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۱۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۶۴QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۱۲۸QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۲۵۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
V29 | ۱۰۰ |
جدول ۳-۱۸- ماتریس صحت عملکرد شناساگر با ویژگی مبتنی بر COA درSNR=0dB
۴ASK | ۸ASK | ۲PSK | ۴PSK | ۸PSK | ۱۶QAM | ۶۴QAM | ۱۲۸QAM | ۲۵۶QAM | V29 | |
۴ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۸ASK | ۱۰۰ | |||||||||
۲PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۴PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۸PSK | ۱۰۰ | |||||||||
۱۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۶۴QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۱۲۸QAM | ۱۰۰ | |||||||||
۲۵۶QAM | ۱۰۰ | |||||||||
V29 | ۱۰۰ |
شکل ۳-۱۰ عملکرد کلی دو سیستم شناسایی ساده و سیستم شناسایی هوشمند مبتنی بر بهینهساز را نشان میدهد. براساس ویژگی پیشنهادی، واحد طبقه بندی کننده با کرنل (ساده) خطی توانسته است سیگنالها را از هم جدا نماید. همانطور که مشاهده می شود ویژگیهای پیشنهادی میزان عملکرد و کارایی سیستم را به مقدار زیادی بهبود بخشیده است.
شکل ۳-۱۰- مقایسه عملکرد شناساگر با تمام ویژگیها و ویژگیهای بهینه
در ادامه این قسمت، به بررسی نتایج حاصل از شناساگر در کانالهای محوشونده میپردازیم. همانطور که در قسمت قبل به آن اشاره شد در این شناساگر از الگوریتم بهینهسازی فاخته برای نگاشت فضای سیگنال بهره بردیم. در این قسمت ۵۰ درصد از داده ها برای آموزش و بقیه برای آزمایش انتخاب شده اند. جداول ۳-۱۹ و ۳-۲۰ به ترتیب مقدار بهینه ویژگیها و مقدار پارامتر وزن ویژگی جدید را در کانال محوشونده رایلی و رایسین برای هر نوع مدولاسیون، در تمامی SNR ها نشان میدهد.
جدول ۳-۱۹- شماره ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال رایلی
Modulation Index |
||||||||
۴ | ۵ | ۰ | ۰ | ۰٫۰۸۳۷ | ۱٫۰۲۷۹ | ۰ | ۰ | |
۵ | ۱۵ | ۱۶ | ۲۰ | ۱۴٫۹۶۱۲ | ۶٫۹۳۱۸ | ۱۰٫۸۷۲ | ۱۰٫۹۴۸۲ | |
۵ | ۷ | ۰ | ۰ | ۹٫۲- | ۱٫۶۶۴۱ | ۰ | ۰ | |
۷ | ۸ | ۹ | ۰ | ۳٫۱۱۴۸- | ۲٫۱۲- | ۱۰٫۴۴ | ۰ | |
۵ | ۷ | ۱۶ | ۲۲ | ۳٫۰۴۳۲ | ۱ | ۱۴٫۰۴۳۲ | ۲۰٫۰۴ | |
۵ | ۱۶ | ۱۸ | ۲۴ | ۰٫۶۷۱۲- | ۲۰٫۴۷۸۷ | ۸۳٫۵۱۷۷ | ۹۶٫۵۶۴۷ | |
۱ | ۲ | ۵ | ۰ | ۲ | ۰٫۹۵۸۶ | ۲٫۰۹۱۷ | ۰ | |
۲ | ۵ | ۷ | ۸ | ۳٫۹۰۲۱ | ۵٫۹ | ۱ | ۰٫۶۰۲۱ | |
۱ | ۲ | ۴ | ۱٫۶۲۲۲ | ۴٫۹۹۹۱- | ۰٫۸۴۸۶ | ۰ | ۰ | |
۵ | ۲۵ | ۲۶ | ۰ | ۱٫۳۱۲۳ | ۱۳٫۳ | ۱۳٫۲۳ | ۰ |
جدول ۳-۲۰- شماره ویژگی و ضرایب متناظر بهینه با بهره گرفتن از الگوریتم COA در کانال رایسین
Modulation Index |
||||||
۳ | ۴ | ۵ | ۱۴٫۷ | ۳٫۶۶۹۶- | ۲٫۷۰۳۳ | |
۵ | ۷ | ۱۶ | ۷٫۱۰۳۵ | ۰٫۱۲۸۵ | ۷٫۱۵ | |
۵ | ۷ | ۰ | ۲- | ۱٫۶۶۴۱ | ۰ | |
۵ | ۷ | ۱۵ | ۴٫۴۵۵۹ | ۵٫۴۵ | ۱۲٫۵ | |
۲ | ۵ | ۱۵ | ۷٫۷۰۰۶- | ۰٫۵۶۹۷- | ۱٫۴۰۹۸- | |
۲ | ۵ | ۷ | ۶۶٫۴۴۲۸ | ۱۳٫۴۴۴ | ۴۰٫۶۴۴۳ | |
۱ | ۵ | ۷ | ۱۳٫۱۸۵۳ | ۶٫۷۰۱۱- | ۳٫۳۶۸ | |
۳ | ۱۶ | ۲۴ | ۱۲٫۴۰۸- | ۹۰٫۷۳۵- | ۱۴٫۲۴۵۱- | |
۹ | ۱۶ | ۱۷ | ۴٫۳۰۴۱- | ۲٫۸۰۴- | ۲۲٫۳۰۴۱- | |
۵ | ۲۵ | ۲۶ | ۱٫۳۱۲۳ | ۱۳٫۳۰ | ۱۳٫۲۳ |
نتایج نشان میدهد که ترکیب خطی ویژگیها، نیاز به آمارگان مرتبه بالاتر (کومولان مرتبه بالا) را کاهش میدهد که این موضوع روشی نویدبخش جهت کاهش پیچیدگی سیستم به شمار می آید. از طرفی چنانچه مشاهده می شود شرایط کانال بر پارامترهای یک ویژگی، تاثیرگذار است. شکلهای ۳-۱۱ و ۳-۱۲ نیز نمایشی از این ویژگیهای جدید را در تمامی SNR ها نشان میدهد. این ویژگی ها نیز با تقریب خوبی از یکدیگر قابل تفکیک و نسبت به نویز مقاوم اند. با توجه به شکل ۳-۱۱ الگوریتم COA، ویژگی جدید را در کانال رایلی نشان میدهد. مطابق این شکل ویژگیها گرچه نظم موجود در شکل ۳-۸ را ندارد، اما توانسته ویژگیها را تا حد امکان از هم تفکیکپذیر نماید. پایین بودن مقادیر ویژگیها قدری سبب پیچیدگی کار برای الگوریتم شده است اما چیزی که برای واحد شناساگر مهم است، این است که ویژگیهای دو کلاس در هر سطحی که قرار دارند؛ در سیگنال به نویزهای مختلف، فاصلهی خود را از هم حفظ نمایند.
شکل ۳-۱۱- مقادیر ویژگی جدید در کانال محو شونده رایلی
شکل ۳-۱۲ ویژگی جدید را در کانال رایسین نشان میدهد. از این شکل میتوان دریافت که نسبت ویژگیهای کانال رایلی، ویژگیها به دست آمده در این کانال، قابلیت تفکیکپذیری بیشتری از یکدیگر دارند.
شکل ۳-۱۲- مقادیر ویژگی جدید در کانال محوشونده رایسین
شکلهای ۳-۱۳ تا ۳-۱۶ عملکرد سیستم را براساس ویژگی استخراجی برای هر نوع مدولاسیون را در کانالهای مختلف نشان میدهد. با توجه به شکلهای ۳-۱۳ و ۳-۱۵ میتوان دریافت که هر چقدر وضعیت کانال بدتر باشد؛ نیاز به بهینهسازی ویژگیها بیشتر خواهد شد. شکل ۳-۱۶ مقایسه ای از کارایی سیستم در دوحالت مختلف را نشان میدهد. با توجه به این شکل کانال محوشونده رایلی با فرکانس انتخابی سریع، نسبت به دیگر حالات بیشترین تضعیف را بر روی سیگنال دارد. با این حال نتایج حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که ویژگی پیشنهادی به مراتب قویتر ویژگیهای ابتدایی است. از اینرو یک ویژگی ایدهآل را میتوان مانند اثر انگشت انسان دانست که قادر است در شرایط مختلف مشخصه ذاتی خود را حفظ نماید.
شکل ۳-۱۳- عملکرد شناساگر با ویژگی جدید در کانال محوشونده رایلی فرکانس گزین سریع