۲- ۲- ۱۱- مقیاسهای چند جنبهای (چند بعدی) سنجش مذهبی
مقیاسهای اشاره شده تا اینجا، هوش را در مجموع یکجا مدنظر قرار میدهند یا برای اندازهگیری بُعد اصلی نگرش، یعنی اعتقادات استفاده میشوند. در زمینه تفکیک ابعاد مذهبیبودن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. براساس این دیدگاهها و از جهات گوناگون، مذهب را به ابعادی تفکیک کردهاند و مقیاسهای مختلفی برای سنجش این ابعاد ارائه شده است. این مقیاسها، همه ویژگیهای روش شناسانه مقیاسهای تکبعدی را دارند؛ امّا در آنها دو یا چند نوع (دسته) پرسش (با تفکیک برحسب ابعاد مذهبیبودن) داخل پرسشنامه گنجانده میشود. از جمله این مقیاسها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آلپورت (G. W. Alport) گرایش مذهبی را به دو نوع درونسویی(Intrinsic) و برونسویی (Extrinsic) تقسیم میکند. مذهب درونسو به مذهبی گفته میشود که از درون انسان سرچشمه میگیرد و عمیق است. برای صاحب آن، یک نیاز اصلی و درونی تلقی میشود و نیازهای دیگر، عقاید مذهبی را تحت تأثیر قرار نمیدهند. مذهب برونسو نیز به مذهبی گفته میشود که بهصورت وسیلهای برای تحقق اهداف دیگر (فردی، اجتماعی یا نظیر اینها) استفاده میشود. میتوان گفت این مقیاس برای تشخیص انگیزه گرایش به مذهب ساخته شده است. براساس این دیدگاه، آلپورت پرسشنامهای را طراحی کرد و بر مبنای آن، مقیاس معروف به آلپورت را ساخت (آلپورت، ۱۹۶۶، ص۲۶۱). به دنبال آن و براساس این دیدگاه، آلپورت و راس (M. J. Ross, 1967، ص۴۳۳)، پرسشنامهای شامل ۲۱ پرسش (اصلاحشده پرسشنامه آلپورت) را طراحی کردند. این پرسشنامه دو گرایش درونسو و برونسوی مذهب را در برمیگیرد. روش محاسبه اندازه گرایشها در این مقیاس مانند روش لیکرت است؛ امّا میتوان گزینههای پاسخ و نحوه اندازهگیری را براساس روش محاسباتی تورستن نیز تنظیم کرد. این مقیاس به مقیاس آلپورت معروف است.
مقیاس آلپورت در تحقیقات گوناگون دیگری از جمله تحقیقات انجامشده بهوسیله مالتبی، تالی، کوپر و لسلای (۱۹۹۵، ص۵۹۶)، پایدمونت (L. R. Piedmont, 1996، ص۲۹) و مانند اینها نیز استفاده شده است. مالتبی و لویس در تحقیق دیگری (۱۹۹۶، ص۹۷۶-۹۷۸) این پرسشنامه را اصلاح کردند و در بررسی خود بهکار گرفتند. این مقیاس اصلاحشده در پژوهشهای بعدی نیز استفاده شد (از جمله پژوهشهای مالتبی و دیگران، (۱۹۹۵، ص۱۵۷)؛ کوزک (Kosek، ۱۹۹۹، ص۲۳۱)؛ تیلور (A. Taylor) و مک دونالد (A. D. Mac Donald)، (۱۹۹۹، ص۱۲۴۵)؛ مالتبی (۱۹۹۹، ص۶۳۲)؛ مالتبی و دی (۲۰۰۰، ص۳۸۵). گورساچ (L. R. Gorsuch) و ونیبل (D. G. Venable) (1983، ص۱۸۲) پرسشنامه دیگری ارائه کردند که تفاوت گرایش مذهبی درونی و برونی را نشان دهد. اصلاحشده این پرسشنامه برای سنجش تفاوت درونی و بیرونیبودن مذهب در پژوهش مالتبی و دیگران (۱۹۹۵، ص۱۵۸) بهکار گرفته شد.
دانشمندانی مانند هوگل، پرات، گلاک، هیلتی، کینگ و مانند اینها برای مذهب از سه بعد تا یازده بعد را مطرح کردهاند (جان بزرگی، ۱۳۷۸: ص۴-۶۳)؛ از جمله، ابعاد پنجگانه گلاک و ابعاد هفتگانه هیلتی بیشتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. گلاک ابعاد مذهبیبودن را به مناسکی، منطقی و عقلی، ایدئولوژیک، تجربی (احساسی) و پیامدی (اثر بر زندگی) (خدایاریفرد، ۱۳۷۸: ص۳۵) و هیلتی ابعاد مذهبیبودن را به شخصی، ناباوری، ارتدوکسی، پایداری اجتماعی، شناختی، شناخت مذهبی، هدف زندگی و حضور در کلیسا (جان بزرگی، ۱۳۷۸: ص۴-۶۳) تفکیک کردهاند. با این حال، ابعاد پنجگانه گلاک بیشتر توجه پژوهشگران را جلب کرده است.
فالکنر و دیونگ (۱۹۶۶، به نقل از خدایاریفرد، ۱۳۷۸، ص۱۲) برای ابعاد پنجگانه مطرحشده بهوسیله گلاک، پنج مقیاس تعریف، و پرسشنامهای به روش محاسباتی گاتمن طراحی کردند. ایشان این مقیاس را در بررسی تجربی آزمودند. استارک و گلاک (۱۹۶۸) نیز ابعاد پنجگانه یادشده را بررسی و یک مقیاس عملیاتی برای محاسبه آن ارائه کردند.
در زمینه نظریههای چندبعدی مذهب نیز مقیاسهای دیگری ساخته شده است. بعضی محققان، مقیاسهای دوبعدی، و بعضی نیز برای یکی از ابعاد مذهب، مقیاس ساختهاند. از جمله در این زمینه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
براون (B. L. Brown, 1987) گرایش شخصی و عمومی به مذهب (Personal and Public orientation toward) را مطرح و برای اندازهگیری آن مقیاسی معرفی و استفاده کرد. این مقیاس به این منظور ساخته شد که بین هوش مذهبی شخصی و نگرش عمومی به مذهب تفاوت قائل شود. این مقیاس از جمله بهوسیله مالتبی، تالی، کوپر و لسلای (۱۹۹۵، ص۱۵۸) برای سنجش اثر شخصیت بر گرایش به مذهب استفاده شد.
فرانسیس و ویلکو (C. Vilcox) کوشیدند برای اندازهگیری بُعد رفتاری مذهب در مسیحیت، مقیاسی بسازند که از روش محاسباتی لیکرت استفاده میکرد. این پرسشنامه و مقیاس در تحقیقات مالتبی (۱۹۹۵، ص۸۸)، لویس و مالبتی (۱۹۹۶، ص۹۳۸)، اسمیت (L. D. Smith, 1996، ص۱۰۶۳)، ویلد و جوزف (۱۹۹۷، ص۸۹۹-۹۰۰) مورد استفاده قرار گرفت.
آدامسون (G. Adamson)، شولین (M. Shevlin)، لوید (V. S. N. Lioyd) و لویس (۱۹۹۸، ص۱۶۸) نیز کوشیدند مقیاس دیگری (با روش محاسباتی لیکرت) برای اندازهگیری رفتارهای مذهبی (Religious behaviours) بسازند و در این تحقیق و تحقیق بعدی خود استفاده کردند.
هاچ (L. R. Hatch) و دیگران (۱۹۹۸، ص۴۸۰) مقیاسی برای اندازهگیری اعتقادات و دغدغههای مذهبی (Spiritual involvment and blief) افراد ارائه کردند که در تحقیق خودشان مورد استفاده قرار گرفت. این مقیاس بهوسیله مالتبی و دی (Liza Day, 2000، ص۳۸۴) نیز برای سنجش اندازه اعتقاد و دغدغه مذهبی بهکار گرفته شد.
لارسون (B. D. Larson) و دیگران (۱۹۸۶، ص۳۳۱) برای بررسی رابطه مذهب و سلامت در طراحی مقیاس اندازهگیری تقیّد مذهبی (Religious affiliation) پرسشنامهای ساختند که در آن، مبنای محاسباتی، روش لیکرت بود. لوین (Lewin) و شیلر (L. P. Shiller) (1978، ص۱۰) نیز بررسی مشابهی انجام داده اند.
آی (Amy L. Ai)، لینگ (B. Steren F. Lling) و پترسون (Christopher Peterson) (2000) نیز پرسشنامهای برای سنجش اندازه تقیّد مذهبی افراد در انجام عبادتها با بهره گرفتن از روش محاسباتی و گزینههای لیکرت (امّا با حذف گزینه بینابین) طراحی کردند و مقیاسی ساختند که در بررسی خودشان برای سنجش اثر عبادت بر بهبود بیماران آزمون شده است. افزون بر موارد یادشده در بررسیهای مربوط به ابعاد هوش مذهبی، مقیاسهای دیگری نیز ساخته شده است؛ از جمله میتوان به مقیاسهای شاخصبودن مذهبی پترسون و روی (۱۹۸۵، ص۵۲)، احساس نزدیکی با خدا هنگام عبادت (پولوما و پندلتون، ۱۹۹۰، ص۲۵۷) سنتگرایی مذهبی (کوستا و دیگران، ۱۹۸۶، ص۶۴۰)، و مانند اینها اشاره کرد.
۲- ۲- ۱۲- مقیاسهای سنجش مذهبی مسلمانان
در زمینه سنجش مذهبی نزد مسلمانان کوشش فراوانی به چشم نمیخورد؛ با وجود این، برخی کوشیدهاند برای سنجش مذهب نزد مسلمانان، مقیاسهایی بسازند. با وجود این مقیاسها، مباحث نظری چندانی نیز در این زمینه وجود ندارد. در ادامه به بعضی از این مقیاسها اشاره میکنیم.
از جمله تلاشهای ارائهشده در زمینه سنجش مذهبی بین مسلمانان، تحقیق ویلد (Alex Wilde) و جوزف (Stephen Joseph, 1997، ص۸۹۹-۹۰۰) درباره رابطه دینداری و شخصیت مسلمانان در انگلستان بوده است. این پژوهشگران، پرسشنامهای با چهارده پرسش درباره رفتارها و باورهای مذهبی اسلامی طراحی کردهاند. پاسخهای پرسشنامه، پنجگزینهای کاملاً موافق تا کاملاً مخالف و روش محاسباتی این مقیاس مشابه لیکرت بوده است.
در ایران نیز پژوهشهایی برای سنجش مذهبی انجام شده است. احمدی علوان آبادی (۱۳۵۲)، پرسشنامهای با مبنای فرافکنی حاوی ۲۵ پرسش کاملکردنی برای سنجش هوش مذهبی بر مبنای مذهب اسلام طراحی کرد و بر روی دانشآموزان دبیرستانی آزمود. گلریز (۱۳۵۳) نیز پرسشنامهای حاوی ۲۵ پرسش با تفکیک مذهب درونی و بیرونی (طبق نظریه آلپورت) برای سنجش هوش مذهبی با مبنای اسلامی ساخت. این پرسشنامه با پاسخهای پنجگزینهای و با شیوه حاصل جمع لیکرت تنظیم شده است و بهوسیله محقق و پس از او در پژوهشهای دیگری از جمله بهوسیله طهماسبیپور و کمانگری (۱۳۷۵) و اسلامی (۱۳۷۶) مورد استفاده قرار گرفته است.
جانبزرگی (جان بزرگی، ۱۳۷۸، ص۴-۶۳) در بررسی اثربخشی رواندرمانگری با و بدون جهتگیری مذهبی، پرسشنامهای با ۲۲ پرسش مذهبی با چهار گزینه پاسخی که برای پرسشهای مختلف، متفاوت است، تهیه کرده. او در مقیاس محاسباتی خود از روش حاصل جمع نمرهگذاری ساده (مشابه لیکرت) امّا با چهار گزینه استفاده کرده است. او کوشیده در این شاخص، تفکیک گرایش مذهبی درونسویی ـ برونسویی را نیز نشان دهد.
رحیمینژاد در بررسی هویت و اضطراب (۱۳۷۹) کوشیده مقیاسی برای سنجش هویت مذهبی افراد بسازد. این مقیاس متکی بر پرسشنامه ۶۷ پرسشی با پاسخهای دو گزینهای بله/ خیر بوده است.
در این زمینه، میرنسب (۱۳۷۹، ص۱۲۵) نیز در بررسی رابطه توکل به خدا با اضطراب و افسردگی، کوشیده است مقیاسی برای سنجش توکل به خدا با بهره گرفتن از پرسشنامهای خاص تهیه کند.
خدایاریفرد و همکاران (۱۳۷۹، ص۲۸۵) پژوهشی با هدف تهیه مقیاس هوش مذهبی دانشجویان براساس مبانی اسلامی انجام دادند. در این پژوهش، پرسشنامهای حاوی ۴۰ پرسش پنجگزینهای از نوع گزینههای لیکرت تهیه شده و بر روی دانشجویان آزمون شده است. در سال ۱۳۸۲ (ص۱۲-۲۱) پژوهش جامعتری بهوسیله خدایاریفرد و همکاران انجام شده است.
۲- ۳- پیشینه تحقیق
پایان نامهای با عنوان رابطه جهت گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی دانشجویان در دانشگاه شهید بهشتی توسط آزموده در سال (۱۳۸۳) دفاع شده است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بود. تعداد آزمودنیها ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که بصورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در تحقیق حاضر سه پرسشنامهی معروف جهت گیری مذهب آلپورت (۱۹۶۳، ص۱۸۷)، زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا (۱۹۸۸) و شادکامی آکسفورد (۱۹۸۹، ص۱۸۹) بودند.
روش های تحقیقی مورد استفاده، روش شبه تجربی و روش همبستگی بودند. در این طرح ۳ فرضیه ی اصلی و ۳ فرضیه ی فرعی ارائه شد که همه ی آنها تأیید گردید که با آزمودن فرضیه های اصلی ۱ و ۲ به روش تحلیل واریانس دو راهه مشخص شد:افراد دارای جهت گیری مذهب درونی نسبت به افراد دارای جهت گیری مذهب بیرونی از سر سختی و شادکامی بیشتری برخوردار بودند. با آزمودن فرضیه اصلی سوم به روش آزمون همبستگی مشخص شد بین جهت گیری های مذهب درونی و بیرونی و سرسختی و مؤلفه های آن (تعهد، کنترل و مبارزه جویی)و شادکامی رابطه وجود داشته باشد.
همچنین با آزمودن سه فرضیه ی فرعی به روش تحلیل واریانس یکراهه مشخص شد:
افراد دارای جهت گیری مذهب درونی نسبت به افراد دارای جهت گیری مذهب بیرونی از تعهد، کنترل و مبارزه جویی بیشتری برخوردار بودند.
درکنار یافته های مربوط به فرضیه های اصلی یافته های دیگری نیز بدست آمد از جمله اینکه: زنان نسبت به مردان از سرسختی بیشتری برخوردار بودند. بین زنان و مردان از لحاظ شادکامی تفاوت معناداری وجود نداشت. جنسیت دارای نقش تعاملی در رابطه بین مذهب و شادکامی بود بدین صورت که مردان دارای مذهب درونی نسبت به زنان دارای مذهب درونی از شادکامی بیشتری برخوردار بودند و بطور معکوس نیز زنان دارای مذهب بیرونی نسبت به مردان دارای مذهب بیرونی از شادکامی بیشتری برخوردار بودند. ضمناً یافته هایی نیز در مورد دو طبقه ی دیگر مذهبی یعنی ضد مذهبی نامتمایز و بیش مذهبی نامتمایز بدست آمد. گروه سوم یعنی گروه ضد مذهبی نامتمایز در هیچیک از متغیرهای سنجیده شده با افراد دارای مذهب درونی متفاوت نبودند. در مورد علت این تفاوت ها در فصل پنچم تفسیر و تعبیرهایی ارائه شده است و توضیحاتی در مورد اینکه چرا در چهار گروه مذهبی و همچنین دو جنس زن و مرد در متغیرهای سنجیده شده تفاوتهایی وجود دارد، ارائه شده است.
بهرامی(۱۳۷۳، ص۲) پژوهشی را بر روی دانشجویان مرکز تربیت معلم که موقع نماز به مسجد می روند جهت بررسی رابطه مقیاسهای MMPI (Minnesota Multiphasic Personality Inventory) و عبادت انجام داد، وی گزارش نمود، کسانی که نمره بالایی در عبادت گرفته اند در اکثر مقیاسهای MMPI نمره پائین تری دریافت نموده اند و آزمودنیهایی که نمره پائین تری در مقیاس عبادت گرفته اند نمره بالاتری را در مقیاسهای افسردگی، اضطراب و هیپوکندریا دریافت نموده اند.
آهنگر(۱۳۷۳) در بررسی نقش دعا و نیایش بر بهداشت روان دختران ۱۸-۱۵ ساله منطقه ۱۲ تهران دریافت بین دعا و نیایش و کاهش اضطراب رابطه منفی و با اعتماد به نفس رابطه مثبت وجود دارد.
طهماسبی و کمانگری(۱۳۷۵) طی بررسی بر روی ارتباط میان نگرش مذهبی با میزان اضطراب افسردگی و سلامت روان بیماران بستری در مجتمع رسول اکرم تهران دریافت، بین نگرش مذهبی و میزان اضطراب و افسردگی رابطه منفی و بین نگرش مذهبی با سلامت روان رابطه مثبت وجود دارد.
رمضانی(۱۳۷۵) در پژوهشی بر روی ۵۰۰ نمونه زردتشتی، مسیحی و مسلمان پیرامون ارتباط میان سلامت روان و نگرش مذهبی نتیجه گرفت بین دینداری درونی و سلامت روان رابطه مثبت و بین دینداری برونی و سلامت روان رابطه منفی وجود دارد.
قدس(۱۳۷۷) در بررسی ارتباط میان میزان دعا و نیایش در کاهش اضطراب دریافت بین میزان دعا و اضطراب حالتی و خصیصه ای رابطه منفی وجود دارد. بررسی واعظی و قدس(۱۳۷۷، ص۳) نیز همین موضوع را در نمونه ای دیگر تائید نمودند.
آرین(۱۳۷۸) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین دینداری و روان درستی ایرانیان مقیم کانادا دریافت بین دینداری و روان درستی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. وی همچنین گزارش نمود؛ دینداری با رضامندی و خشنودی که از مؤلفه های روان درستی محسوب می شوند نیز همبستگی مثبت و معنادار دارند. و نیز بین دینداری و افسردگی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد
سراجی(۱۳۸۱) دربررسی رابطه اعتقادات مذهبی با جهت گیری درونی- برونی با سلامت روان که بر روی ۱۰۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن انجام داد دریافت بین اعتقادات مذهب درونی و سلامت روان رابطه مثبت و بین اعتقادات مذهب برونی با سلامت روان رابطه منفی وجود دارد.
شریفی(۱۳۸۱) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه نگرش دینی با سلامت عمومی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و شکیبایی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بر روی ۴۰۰ دانشجو انجام گرفت، نشان داد بین نگرش دینی با اختلال در سلامت عمومی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری رابطه منفی و با شکیبایی رابطه مثبت وجود دارد.
۲-۴- مدل مفهومی پژوهش
چارچوب نظری الگویی است مبتنی بر روابط تئوریک میان شماری از عواملی که در مورد مسائل مورد پژوهش با اهمیت تشخیص داده شده اند. این چارجوب نظری با بررسی سوابق پژوهشی در قلمرو مسأله به گونه ای منطقی جریان پیدا می کند و مدل مفهومی تحقیق نیز برگرفته از همین چارچوب است. بر اساس استدلال های ارائه شده، مدل مفهومی تحقیق به شرح زیر می باشد.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳- ۱- مقدمه
هدف تمام علوم ،شناخت و درک دنیای پیرامون ماست.به منظور آگاهی از مشکلات دنیای اجتماعی،روش های علمی،تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند.این حرکتها سبب شده که برای بررسی رشته های مختلف انسانی ،از روش علمی استفاده شود.(ایران نژاد پاریزی،۱۳۷۸، ص۹)از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است،استفاده ا ز یک روش تحقیق مناسب می باشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها،ماهیت و موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرائی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و اسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است.
۳- ۲- روش تحقیق
تحقیق را می توان تلاشی منظم و سازمان یافته برای بررسی مسئله خاص که به یک راه حل نیاز دارد توصیف کرد و شامل گام هایی است که طراحی و پیگیری می شوند تا پاسخهایی برای مساله مورد علاقه ما بدست آید. (سکاران،۱۳۸۰: ۶). روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزار و راه های معتبر(قابل اطمینان) و نظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است. (خاکی،۱۳۷۸: ۲۰۱).
۳- ۲- ۱- تحقیق کاربردی
هدف از تحقیق کاربردی به دست اوردن درک یا دانش لازم برای تعیین ابزاری است که به وسیله آن نیازی مشخص و شناخته شده بر طرف گردد.در این نوع تحقیقات هدف کشف دانش تازه ای است که کاربرد مشخصی را درباره فراورده یا فرایندی در واقعیت را دنبال می کند.(خاکی،۱۳۷۹: ۹۴)
ویژگیهای تحقیقات کاربردی:
-ازمودن کارائی نظریه های علمی در یک حوزه خاص