در سمت دیگر، تبدیل­خواهان FtM رازی برای پنهان کردن از دیگران ندارند. اینان تجربه­ خود گزارش می­ کنند که همکاران به خوبی در جریان تبدیل­خواهی آنان هستند و به معنای تمام کلمه، آن را پذیرفته­اند. بدین­ترتیب پیش از عمل تغییر جنسیت نیز بدون بروز مشکلی میان آنان و محیط اطراف، کارها در جریان است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شاید این تفاوت نیز منبعث از تمایزی باشد که در نگاه اجتماعی، نسبت به دو گروه یاد شده وجود دارد. نکته­ی جالب این است که پذیرش جامعه برای پسر شدن یک دختر در این حوزه نیز بیشتر از پذیرش دختر شدن یک پسر است!
کد ۵۲۵: تجربه­ «نان­آور بودن» برای خانواده «مثل یک مرد» پیش از عمل تغییر جنسیت
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱۲:
«تو خونه حرفم از مادرم بیشتر برو داره. من از وقتی که یادم میاد نقشم به پر رنگی نقش مادرم بوده. مثل یه مرد خرج خونه­رو چندین سال می­دادم. در واقع بابای بچه­ها من بودم. کار می­کردم و درسم رو هم می­خوندم».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱۲:
«من از سن خیلی کم دغدغه­ های فکری که یه مرد با زن و چند تا بچه داره داشتم. همش نگران خانوادم بودم. یه موقع­هایی واقعا می­بریدم. الان که به گذشته فکر می­کنم،‌ میگم که خداروشکر که این اتفاقات افتاد. درسته که من خیلی سختی کشیدم ولی الان به نسبت خیلی بچه­های تی­اِس پخته­تر شدم».

• • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۵۲۵)

در تجربه­ یکی از تبدیل­خواهان، به مورد جالبی برمی­خوریم که وی به دلیل عدم حضور پدر از سنین نوجانی «نان­آور» خانواده بوده است. وی در این باره، ضمن تاکید بر عدم مانعت خانواده از اشتغال، تاکید دارد که به دلیل ایفای چنین نقشی،‌ اساسا خانواده «نمی­تواند» با خواسته­ های او مقابله­ای انجام دهد. در واقع او نه تنها با مشکلی در این خصوص مواجه نیست بلکه با افتخار نیز از آن یاد می­ کند!
کد ۵۱۶: وجود موانع ذهنی برای اشتغال به دلیل پایین بودن سرمایه اجتماعی و نیز وجود حاشیه «در زندگیِ تبدیل­خواه جنسی»
مشارکت­کننده­ شماره­ ۶:
«شغل درست و حسابی که ندارم. یه مدت فروشندگی می­­کردم. یه مدت هم تو یه فروشگاه صندوقدار بودم ولی کسی از ترنس بودنم اطلاعی نداشت. البته دنبال این هستم که یه حرفه­ای یاد بگیرم که دنبال همون کار رو بگیرم ولی ماها انقد حاشیه­های زندگی­مون زیاده که واقعا نمیشه. مثلا من امروز با کلی انگیزه تصمیم می­گیرم که دنبال یه کاری رو بگیرم،‌ یهو یه نفر یه حرفی میزنه یه تیکه­ای می­ندازه که تا چند هفته میرم تو فاز افسردگی و همه چی واسم تعطیل میشه».
کد ۵۲۶: برنامه­ ریزی برای اشتغال پس از عمل تغییر جنسیت: تاکید تبدیل­خواهان بر استقلال مالی و شغلی
مشارکت­کننده­ شماره­ ۷:
«به محض اینکه شناسنامه گرفتم، یعنی تا شناسنامه گرفتم، میرم ثبت­نام می­کنم واسه مکانیکی که یاد بگیرم. یا کلاس­های بیرون یا میرم علمی­کاربردی. مرده­شور لیسانس ژنتیک و ببرن. می­خوام چی کار؟ مکانیکی می­خونم. یه مغازه­ی مکانیکی می­زنم. یعنی می­خوام یکی از بزرگترین مکانیک­های تهران بشم».

• • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۵۱۶ و ۵۲۶)

تمرکز این تم بر دوران پس از عمل تغییر جنسیت است. یعنی تبدیل­خواهان به طرح چشم­انداز خود نسبت به اشتغال،‌ در دوران مذکور پرداخته­اند. در این زمینه نیز تجربه­ دو گروه تبدیل­خواه با یکدیگر یکسره تفاوت دارد: پسرسرشتان از برنامه­ ریزی برای اشتغال خود پس از عمل می­گویند و بر استقلال مالی و داشتن یک کسب و کار مستقل تاکید دارند. حال آنکه با توجه به پایین بودن سرمایه اجتماعی دخترسرشتان، میزان تحصیلات پایین و مهارت­ های حرفه­ای – شغلی، اینان نمی ­توانند چشم­انداز روشنی برای خود تصور کنند. علاوه­بر آن، آنچه در عبارت معنایی، «وجود حاشیه در زندگی» از آن یاد شده، ناظر بر ضرورت­هایی مقدم بر مسئله­ ضروری اشتغال است! به بیان دیگر تبدیل خواهان MtF آنقدر دغدغه و مشکل دارند که نمی ­توانند تصویری روشن از برنامه آینده شغلی­شان داشته باشند.
۴-۷ تم اصلی ششم: روند زندگینامه­ای دوران تحصیل تبدیل­خواهان: تمایز به مثابه­ی تجربه­ زیسته
با توجه به اهمیت دوران تحصیل در شکل­ گیری روحیات و رفتارهای تبدیل­خواهانه مشارکت­کنندگان در این تم به برررسی سال­های تحصیل اینان پرداخته شده است. کاربست مفهوم «روند زندگینامه­ای» مبتنی بر نظریه­ برگرو لاکمن (۱۳۸۷)،‌ بوده است. اینان تاکید می­ کنند جریان­های رهوار زندگی روزمره را می­توان از روند زندگینامه­ای اشخاص، مورد مطالعه قرار داد.
«تجربه­ زیسته^[۱۶۹] در تقابل با تجربه­ دست دوم ناظر بر مصاحبه های عمیق با افرادی است که به طور مستقیم، پدیده­ مورد نظر را تجربه کرده ­اند»(محمدپور،۱۳۹۰: ۲۶۲). «طبق نظر اکثر پدیدارشناسان تجربه­ زیسته­ی جهانِ زندگی روزمره، کانون محوری بررسی پدیدارشناختی است. در این خصوص، شوتز (۱۹۷۰) جهان زندگی روزمره را: “فضای تام تجربه‌های یک فرد تعریف می­ کند که به­وسیله­ اشیا، اشخاص و رویدادهای برخورد شده با آن­ها در مسیر تعقیب اهداف پراگماتیک زندگی محاط می­ شود"»(شوتز، ۱۹۷۰ به نقل از محمدپور، ۱۳۹۰: ۴۰۵). «این تجربه­ زیسته است که به دریافت هر فردی از یک پدیده­ خاص معنا بخشیده و تحت تاثیر هر چیز بیرونی یا درونی نسبت به فرد است» (محمدپور، ۱۳۹۰: ۴۰۵).
تفاوت «تجربه» با «تجربه زیسته» در آن است که، تجربه­ زیسته هم­پیوند با وقایع زندگی شخص است که شکل می­گیرد و به عنوان بخش لاینفکی از زندگی او در می ­آید آنچه در این تم بدان پرداخته شده این است که «تمایز» تجربه شده در تبدیل­خواهان جنسی،‌ به عنوان بخشی جدانشدنی از تجربه­ آنان است. در واقع این تنها یک تمایز ساده میان ابعاد گوناگون تجربه­ آنان نیست بلکه این تمایز،‌ فرد دیگری را رقم خواهد زد؛ زمانی که از سال­های شکل­ گیری شخصیت، فردی احساس کند از دیگران متمایز است، این مساله بر شناسایی او از جهان پیرامون و در نهایت از تعریف وی نسبت به جایگاه وی از هستی تاثیرگذار است.
جدول شماره­ ۴-۶ تم اصلی ششم: روند زندگینامه­ای دوران تحصیل تبدیل­خواهان: تمایز به مثابه­ی تجربه­ زیسته