الف- منابع هندی : بدلیل فرهنگ مشترکی که از دوران مهاجرت آریاییان به بعد میان هند و ایران وجود داشته است آثار هندی باستان در بسیاری از موارد منبع مناسبی برای اساطیر ایران به شمار می رود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
وداها: قدیمی ترین اثر هندی به زبان سانسکریت است و خود، چهار کتاب را شامل می شود. ریگ ودا قدیمی ترین بخش وداهاست که آن را هم ردیف گاهان یا گات های اوستا دانسته اند. این کتاب مجموعه ای افزون بر هزار سرود است که سالیان متمادی به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده است. سرودها و نیایش های آن مربوط به دوران کهن آریایی است. یاجور ودا ، بیشتر کلام منثور است و دعاهایی را که در ریگ ودا آمده تکمیل می کند. سام ودا، سرودهایی است که برهمنان موقع قربانی و نیایش می خوانند. اثروه ودا، مشتمل بر افسون ها و وردهای سحر و جادوگری دوران باستان هند است که از ترس و غضب و شهوت و نفرت و همچنین از دردهای جسمانی سخن می گوید و برای شفاهای بیماری ها دعاهای فراوان دارد.
اوپانیشاتها: مجموعه جدیدتر ادبیات ودایی و شامل دعاهاست.
مهابهاراتها: این کتاب مرتبط با خدایان دوره های متاخرتر است.
پورانا :این کتاب داستان های باستانی را دربردارد.
ب- منابع اوستایی
کتاب اوستا که زبان آن جزء زبانهای باستانی ایران است و مدتهاست سینه به سینه نقل می شده در دوره ساسانی با تکیه بر آگاهی های همه موبدان و با خطی که در دوره ساسانی بر مبنای خط پهلوی اختراع شده بود تدوین یافته است. اوستای ساسانی شامل ۲۱ کتاب بوده است که خود مختصرتر از اوستای دوره باستانی است. اوستای موجود در حدود یک چهارم اوستای دوره ساسانی و شامل ۵ کتاب است که عبارتند از:
یسنها: مشتمل بر سرودها و دعاهای دینی است . گاهان باستانی ترین بخش اوستاست و آن را سروده های خود زرتشت می دانند.
ویسپرد: مجموعه ای ازملحقات یسنهاست.
یشتها: مشتمل بر سرودهایی خطاب به خدایان باستانی است.
وندیداد یا ویدیوداد: در اصل کتابی است مربوط به آیین های عملی زندگی در کیش زرتشتی ولی مطالب اساطیری نیز در جای جای آن دیده می شود.
خرده اوستا: خلاصه ای از اوستای دوره ساسانی و مجموعه ای از دعاها و نیایش هاست.
ج- منابع مانوی
منابع مانوی شامل نوشته های مانی و پیروان اوست. کهن ترین آثار مانوی در سده ۳ و ۴ میلادی تدوین یافته است و آثار متاخر آن به قرن ۷ و ۸ میلادی تعلق دارد. این اسطوره ها در مواردی به شناخت اساطیر ایرانی کمک می کند.
د- منابع پهلوی
این آثار متعلق به دوره ساسانی است و حتی آثار و روایت های بسیار قدیمی تری را بازگو می کند که عبارتند از:
دینکرد
بُندَهشن
گزیده های زادِسپَرم
روایت پهلوی
ه- منابع عربی و فارسی
منابع عربی و تاریخ های نوشته شده به زبان عربی در سده های نخستین پس از اسلام ئ همچنین نوشته هایی که از این دوران به زبان فارسی موجود است و همگی بر اساس خداینامه یا روایتهای کتبی و شفاهی تدوین یافته است؛ مطالب با ارزش و قابل استفاده ای درباره روایتها و سنتهای باستانی بخصوص در دوره ساسانی به دست می دهند.
شاهنامه : شاهنامه منبع اصلی روایتهای اساطیری و حماسی ایران به زبان فارسی به شمار می آید که بر اساس خداینامه سروده شده است و همچنین می توان در شاهنامه روایت های سینه به سینه حفظ شده و سنت های شفاهی را که از قول “دهقان” نقل می شود ملاحظه کرد. ویژگی شاهنامه این است که روایت های گوناگون را با هم تلفیق می کند و قهرمانانی در آن دیده می شوند که در اوستا و منابع پهلوی ناشناخته اند. به عبارت دیگر روایت های ملی ایران در دوره متاخر ساسانی در راه تکامل و توسعه سیر می کرده و در شاهنامه فردوسی به صورت کنونی خود رسیده است.
منابع فارسی زرتشتی: عبارتند از کتاب صد در نثر، صد در بندهشن و روایات داراب هرمزدیار.
و- نگاره ها: نگاره های بازمانده از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر دیواره ها و روی مهرها و سکه ها و ظرف ها که تصویرهایی از خدایان و قهرمانا گذشته را منعکس می کنند. با تفسیرهایی که در مورد آنها می شود می توانند رهگشای مطالب اسطوره ای باشند.
ز- نوشته های مورخان غیر ایرانی: نوشته های تاریخ نویسانی چون هرودوت، کتزیاس و پلوتارک و همچنین منابع ارمنی و منابع سر یانی نیز می توانند در مواردی در تدوین اسطوره های ایرانی مفید باشند.[۳۶]
محسن حجاریان
طبق مصاحبه حضوری نگارنده با محسن حجاریان، اسطوره در تمام مکان ها حضور دارد و بشری نبوده است که اسطوره نداشته باشد و تماماً ابنا بشر از مرحله اسطوره عبور کرده اند . انسان با هر مسئله ای که روبرو می شده مراسمی را بوجود می آورده و این مراسم و آیین ها بر اساس نیاز جوامع بشری بوده است. حجاریان همچینین معتقد است که اسطوره بر نیازهای بشری تاثیری مستقیم دارد. وی همچنین انئیشه بشر را به سه دسته تقسیم می کند: اندیشه علمی، اندیشه دینی و اندیشه اسطوره ای. وی شکل گیری هنر و به خصوص موسیقی را زاییده طبیعت بشری می دانسته است. حجاریان دسته هایی را برای شکل گیری هنر قایل می شود که عبارتند از: مرثیه، دین، صوفیانه، نظامی، زورخانه ای، عزاداری، عروسی و کار . که خاستگاه این دسته بندی ها را می توان در اسطوره جستجو کرد.
میر جلال الدین کزازی
طی مصاحبه ای که با میرجلال الدین کزازی انجام پذیرفته است مهم ترین منبع اساطیر در ایران باستان را کتاب اوستا می داند که خود این کتاب متشکل از بخش های مختلف می باشداما بعد از ورورد فرهنگ ها و ادیان دیگر به ایران، هر یک از آنها به نوبه خود به اوستا و متون آن توجه ویژه ای کردند و برخی از آنها این متون را در کتاب های خود نیز انعکاس دادند.
یکی از مهم ترین این کتاب ها، شاهنامه اثر سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
چنانکه در مقدمه شاهنامه در قسمت گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه می خوانیم:
تو اینرا دروغ و فسانه مدان / بیک سان روش در زمانه مدان
ازو هر چه اندر خورد با خرد / دگر بر ره رمز معنی برد
یکی نامه بود از گه باستان / فراوان بدو اندرون داستان
پراکنده در دست هر موبدی / ازو بهره ای برده هر بخردی
فردوسی در اثر سترگ خود کوشیده اساطیر را در قالب شخصیت ها و داستان های تاریخی به نظم بکشد.
سایر منابعی که می توان به آنها استناد کرد عبارتند از:
کتیبه های شاهان گذشته، سرودها، آیین ها و جشن هایی که گذشتگان برگزار می کردند و بعضی از آنها مثل نوروز، سده و یلدا و مهرگان و … به دست ما رسیده.
همچنین آثار نویسندگان کلاسیک رومی و یونانی مانند هرودوت و پلوتارک و… نیز در راه رسیدن به منبع این اساطیر به ما کمک های شایانی نموده اند.
فصل دوم
اسطوره در موسیقی
اسطوره، هنر و هنر موسیقی
افلاطون، ارسطو و فیلسوفانی چون شلینگ ضرورت اسطوره برای هنر را مورد تآکید قرار داده اند و اهمیت هنر و اسطوره را در قدرت آن برای بیان حقیقت ارزش های انسانی دانسته اند. “اسطوره هنری، نوعی روایت خودانگیخته است که در آن واقعیت های روانی – به خصوص بیم ها و امیدها- به زبان تخیلی ملموس و بیشتر در قالب دراماتیک به بیان درمی آید.”[۳۷] اسطوره و هنر را دو روی یک سکه دانسته اند و درخاستگاه و هدف مشترک ذکر کرده اند و تفاوت و جدایی این دو را در نحوه ی بیان می دانند؛ ” اسطوره، خلاقیت وجدان جمعی است و عامل پیدایی اثر هنری، آفرینش فردی، حال آنکه در غایت و هدف، هر دو، به جامعه و فرهنگ تعلق دارند." [۳۸] بیان اسطوره ای همچون گونه های کهن می تواند متافیزیکی و سمبلیک و واقعیت گریز باشد.
اسطوره دقیقاً مانند کلمات یک زبان، وجهی نمادین دارد و مثل قصه های تمثیلی، رمزآمیز است. اگر اسطوره فاقد بیان رمزی باشد، اسطوره نیست. اسطوره برای خود مبانی خاصی دارد و شناختنش چندان دشوار نیست. در کار هنر، آشنایی با جنبه روایی، داستانی اسطوره ها اهمیت دارد و یک هنرمند بهتر است به جنبه های خیال انگیز و تمثیلی اساطیر بپردازد. پس اسطوره از یک نظر، تعریف خاص خودش را دارد و در کنار هنر قرار می گیرد. گمان بر آن است که هنرمندان، بیشتر به اسطوره نیاز دارند تا به کنکاش های علمی پژوهشی در گستره ی اسطوره شناسی و مکاتب گوناگون آن. آنها باید بیشتر به بعد روایی یا به جلوه ی نمادین هزارتو های پیچیده ی اسطوره ها توجه کنند و تخیل هنری و نمادپردازی هنری خود را تقویت نمایند. اسطوره، روایات بی بدیل، زیبا و هنرمندانه ی اقوام مختلف است.