نکه دیگر اینست که«تشنگی رنگی» فقط قایل به این نیست که تمام فضای رنگی اثر گرافیکی ، سرد، تیره و خاموش باشد و فقط عنصر مورد اهمیت از انرژی رنگی قوی برخوردار باشد. بلکه می توان این قاعده و اصل را به صورت معکوس هم به کار برد بدین معنا که میتوان عنصر با اهمیت کار را با رنگ های کم مایه و کم اهمیت پوشش داد و در عوض سایر قسمتها را با رنگ های شدید قوی به نمایش گذاشت. قاعده مـعکوس در اغلب قواعد تجسمی کارایی دارد و در این نظریه هم میتوان از آن بهره برد.
ب- نظریهی نسبیگرایی رنگها :
در دهه های اخیر و با مطرح شدن نظریات جدید، بحث مفهوم گرایی رنگها هم دستخوش تغییر شد. پیش از این چنین متداول بود که هر رنگی را سمبل یک صفت میپنداشتند. حتی با کنار گذاشتن نظریه «مفاهیم قراردادی رنگها» هم سعی در تثبیت مدعای خود با مراجعه به تحقیقات روانشناسانه نمودند. که مثلاً واکنش مغز در مقابل رنگ زرد باعث ایجاد ترس و دلهره میشود پس رنگ زرد، رنگ ترسناک است این نظریات به مرور کارایی شان را از دست دادهاند و امروزه نمی توانیم بگوییم هر رنگ به تنهایی در برگیرنده مفاهیم متعدی است. نظریه جدید به نسبیت گرایی معقتد است و بیان میکند که مجموع دو یا چند رنگ در کنار هم میتوانند به مفهوم سازی آنها کمک کنند. همانطوری که یک کلمه به تنهایی مفهوم نهایی را بیان نمیکند و وقتی در کنار کلمات دیگر تشکیل جمله داد آنگاه است که جمله نقش آن کلمه را باز میشناساند در مورد رنگها هم چنین است به طور مثال رنگ قرمز وینستونی در کنار مشکی و قهوه ای سوخته، خشنترین و وحشتناکترین رنگهاست اما همین رنگ در کنار نارنجی، آبی و سفید به شادترین رنگها تبدیل میشود. وقتی در تلویزیون از رنگها استفاده میکنیم بایستی نسبت گرایی مفهومی آنها را در نظر داشته باشیم.
مفهوم نسبیگرایی رنگها در ملتهای مخلتف تفاوت دارد، مثلاً شاید در ایران رنگهای سبز و آبینشانه جوانی و شادابی باشند اما در کشوری مثل ژاپن، صورتی و نارنجی و مشکی را کنار هم بگذارند و این برداشت را از آن بکنند پس مفهوم نسبی گرایی رنگها به فرهنگ و مردم شناسی، آداب و رسوم و … برمیگردد.
ج- نظریه تعامل رنگ و فرم
سه مقوله داریم، نقاشی، گرافیک و عکس، در عکاسی رنگ و فرم کاملاً رئال میباشد یعنی عکاسی دقیقاً آنچه را که در واقعیت هست نشان میدهد. نقاش بر اساس ذهنیات خودش و آنچه که در فکرش هست نقاشیش را میکشد و موظف نیست مانند عکاسی دقیقاً آنچه که هست بکشد بلکه ممکن است مثلاً یک ماهی را با رنگ سیاه و آب را قرمز بکشد. چرا که او براساس ذهنیت و نظر خودش نقاشی میکند. گرافیک میگوید ما گاهی رنگ می گذاریم گاهی فرم، مثلاً فرم ماهی را می کشد و رنگ آنرا آبی میکند، شاید اصلاً ماهی به این رنگ نباشد ولی هر کس این را ببیند نمیگوید که این ماهی نیست چرا که فرم ماهی را دارد. یا بر عکس این کار را انجام می دهد . مثلاً داخل یک تنگ یک خط میکشد به رنگ قرمز، هر چند فرم ماهی را ندارد اما چون داخل یک تنگ قرار دارد همه به آن ماهی میگویند، این کار در خبر و گرافیک خبری نیز اتفاق میافند، یعنی آنچه که در واقعیت است، رنگ واقعیت آنرا میگیریم ولی فرم آنرا نگه میداریم و یا عکس آن.
مثلاً یک سیب می کشیم، اگر فرم این سیب و رنگ قرمر آنرا داشته باشیم نشانه شادابی و سر زندگی است حال اگر فرم سیب را داشتیم و به آن رنگ مشکی بدهیم، یک مفهومی به آن اضافه کردهایم و دیگر آن شادابی و نشاط را نشان نمی دهد. پس، از یک فرم واقعی یک مفهومی که خواسته خود ما بوده است نشان داده میشود. در این نظریه بین دو مقوله رنگ و فرم تناسبی ایجاد میکنیم که همدیگر را کامل کنند نه این که تکرار شوند.
ریخت (ترکیب بندی)
ریخت یا ترکیب بندی (کمپوزیسون) عبارتست از چینش مناسب و معنادار عناصر بصری و نوشتاری در کنار یکدیگر به منظور القای حس بصری و معنایی خاص. معمولاً با دو نوع کمپوزیسیون سرو کار داریم:
متقارن و نامتقارن. کمپوزیسیون متقارن کمپوزیسیونی است که در آن نیمه چپ کادر با نیمه راست به لحاظ جنبش المانها، یکسان باشد و یا نیمه بالا یا نیمه پایین یکسان باشد. در کمپوزیسیون متقارن میتوان مرکزیتی را قائل شد که بر اساس آن بتوان کارد را ، به نستبهای مساوی ۲ ، ۴ ، ۶ و . . . تقسیم کرد.
کمپوزیسیون نامتقارن، کمپوزیسیونی است که نیمه چپ با نیمه راست و یا نیمه بالا با نیمه پایین از نظر نوع چینش المانها یکسان نباشد و نتوان مرکزیتی را برای تقسیم بندیهای آن پیدا کرد. در کمپوزیسیون دو واژه دیگر هم داریم، کمپوزیسیون متعادل و کمپوزیسیون نامتعادل.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کمپوزیسیون متعادل ایستا و محکم است و چینش المانها به گونهای است که احساس ثبات در آنها وجود دارد. برعکس در کمپوزیسیون نامتعادل، این احساس وجود دارد که هر لحظه ممکن است المانها و عناصر بصری فرو بریزند هر کمپوزیسیون متقارن، متعادل است ولی هر کمپوزیسیون متعادل، متقارن نیست.
هماهنگی (هارمونی)
هماهنگ بودن یا هارمونی داشتن تصویر بدین معناست که هیچ عنصر بصریای به لحاظ معنایی، موقعیت مکانی و رنگیاش با کلیت تصویر در تضاد و تقابل نباشد. هماهنگی از چهار جنبه تحلیل میشود:
الف) هماهنگی معنایی: وقتی تمام عناصر بصری یک تصویر در جهت القای یک پیام و بار معنایی ارائه شده باشند، آنگاه میتوانیم بگوییم این تصویر به لحاظ معنایی، هماهنگ و هارمونیک است.
ب) هماهنگی فرمی: یک تصویر هنگامی دارای هماهنگی فرمی است که تمام عناصر با فرمهای مشابه ظاهر شوند در واقع هنگامی که به تصویر نگاه میکنیم به لحاظ فرمی هیچ گونه نویز بصری را نمیبینیم.
ج) هماهنگی رنگی: رنگهای یک تصویر بخاطر هدفی که دارند (القای یک حس خاص و ارائه یک پیام) میبایست در یک حوزه رنگی قرار گیرند. مثلاً در حوزه رنگها سرد یا رنگهای گرم.
د) وحدت هماهنگی: عناصر بصری یک تصویر علاوه بر اینکه نویز معنایی ایجاد نمیکنند و از نظر فرم و رنگی نیز هماهنگ هستند، بایستی بین این سه هماهنگی هم وحدتی حاکم باشد. بطوریکه رنگها در جهت عکس فرمها یا فرمها در جهت عکس معناها ارائه نشده باشند، در واقع ترکیب معنا، رنگ و فرم، ترکیب منطقی و به دور از هر گونه نویز باشد.
تلویزیون:
تاریخچه ی پیدایش و وجه تسمیه
تلویزیون یا دورنما (به فرانسوی: Télévision)، سامانهای ارتباطی برای پخش و دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است. همچنین دستگاه گیرنده در این سامانه، تلویزیون نام دارد. امروزه در ایران، به مجموعه فراهم کننده و پخش کننده برنامههای تلویزیونی، سیما گفته میشود.
از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است. ( ویکی پدیا، دانشنامه آزاد، )
ویژگی های ارتباطی تلویزیون
برشمردن ویژگی های تلویزیون که پدیده ای الکترومغناطیسی است می تواند پایگاهی برای تعیین اهمیت این رسانه در فرایند یاددهی و یادگیری باشد. ویژگی تلویزیون در آن است که می تواند نور را از منابع و با انواع وسایل بگیرد و همراه با صدا در محدوده ی بسیار وسیعی پخش کند.( اولسون، دیوید، مهاجر، محبوبه – مترجم ۱۳۷۷ ، تهران ، رسانه ها و نمادها ص ۴۵۱)
یکی از ویژگی های عمده ی تلویزیون این است که به صورت یک رسانه ی همگانی در آمده است که در اختیار اکثر مردم و در خانه هایشان است و چون همزمان پخش می شود نوعی حالت بی واسطه گی به صفحه ی نمایش می دهد. گفته اند که همین بی واسطه بودن پخش زنده موجب تمرکز دیداری و احساس مشارکت می شود. محیط خانه برای مشاهده تلویزیون می تواند مزایایی از حیث راحت بودن ، رسمی نبودن، تبادل نظر داشته باشد. ( همان ، ص ۴۵۳ )
گرافیک تلویزیونی
گرافیک تلویزیونی و گرافیک در تلویزیون
گرافیک هنری است که به صورتهای نوشتاری ، چاپی ، تصویری، نموداری و طراحی خالص تقریباً در همه ی برنامه های تلویزیونی یافت می شود. شکلهای متنوع این هنر در تلویزیون و فیلمسازی عبارتند از: طرح عناوین برنامه، تصاویر تزیینی، جدولهای توضیحی، نقشه، نمودار و… ( میلرسون ،جرالد، فن برنامه سازی تلویزیونی، ترجمه مهدی رحیمیان، تهران، سروش،۱۳۸۰ ، ص ۲۵۹)
گرافیک تلویزیونی یعنی همه کارهای گرافیکی که برای تولید و پخش یک برنامه تلویزیونی انجام میدهیم که شامل آرم استیشن، تیتراژ، کپشن و . . . میشود. یعنی وقتی طراحی گرافیک در خدمت برنامه سازی تلویزیونی قرار بگیرد، گرافیک تلویزیونی نامیده میشود.
واژهای دیگر داریم به نام گرافیک در تلویزیون که باید با گرافیک تلویزیونی جدا شود. ما یک سازمانی یا یک شبکه تلویزیونی داریم و این نهاد یک سری کارها دارد که گرافیکی میباشد، یک بخش از این کارها اصلاً تلویزیونی نیست مثلاً اوراق اداری برای این شبکه تلویزیونی طراحی میکنیم، سربرگ آن را طراحی میکنیم یا مثلاً ماشین آن شبکه را طراحی گرافیک میکنیم این کارها دیگر گرافیک تلویزیونی نیست بلکه گرافیک در تلویزیون میباشد و دیگر ربطی به برنامه و نمایش ندارد.
گرافیک در تلویزیون
اهمیت کار یک طراح گرافیک در یک شبکه تلویزیونی بر همگان روشن است. یک طراح گرافیک سعی می کند با بهره گرفتن از تجربه ، دانش و مهارت خود فضای بصری و دیداری برنامه های تلویزیون را بهبود بخشیده و برای بیننده جذاب تر و قابل فهم تر نماید . در این راستا طراحان گرافیک با هماهنگی تهیه کنندگان و کارگردانان برنامه ها ، همچنین سایر
دست اندرکاران برنامه ساز در ایجاد یک اثر روان ، زیبا قدم بردارد.
وی با تهیه گرافیکهای ساده تلویزیونی از قبیل کپشنها، فیلمهای کوتاه، انیمیشن و گرافیک متحرک تا حد امکان تفهیم هر گونه نکته مبهم و یا مسئله پیچیدهای را برای بیننده آسان و سهل میسازد.
اساساً طرح گرافیک در تلویزیون با طرح در زمینههای دیگر که تجلی آنها کاملاً متفاوت میباشد فرق دارد، پوستر بروشور، آگهی و اعلانهای مختلف را میتوان بوسیله چندبار دیدن و مشاهدات مکرر بهتر تفهیم کرد، چنانچه بیننده در نظر اول متوجه نکتهای در این پیامهای بصری نشود میتواند با نظرهای اصلاحی بصری که به آن میافکند پیام را بهتر دریافت کند ولی فیلم سینما یا تلویزیون از چنین موقعیتی برخوردار نیست. بنابراین ایدههای بصری در سینما و تلویزیون باید طوری باشد که بالفور فهمیده شود و در مدت زمان کوتاهی که در اختیار دارد بتواند به مقصود خویش نائل آید. (عبدالمالکی،سعید،ص۵۷)
چنین نکتهای به مسائل زیادی ارتباط دارد. از جمله اینکه بستگی کامل به زمان پیشبینی شده و اطلاعاتی دارد که برای عنوان کردن در زمان ذکر شده کنار گذاشتهاند مثلاً زمانی را که اسمی روی پرده یا صفحه تلویزیون میماند برابر زمانی نیست که نقشه یا نموداری روی پرده میباشد زیرا اینها هر کدام اطلاعات خاصی را به بیننده میدهند.
مسأله دیگری که حائز اهمیت است تکنیک کار میباشد که حتماً بایستی با توجه به موضوع کار، زمان، گروه مخاطبین و نوع اطلاعات مطرح شده انتخاب شود. چه انتخاب یک تکنیک و روش نامناسب و نابجا باعث ایجاد نتیجه معکوس و بی فایده بودن کار طراح گرافیک میباشد. در هر حالت باید به این نکته توجه داشت که امکان نمایش تصویر متحرک فقط یکبار است، تماشاگر برای تفهیم مطلب و روشنتر شدن بعضی نکات خاص که در فیلم دیده است وسیلهای برای برگرداندن فیلم و دیدن مجدد آن را ندارد. افزودن بعد حرکت در طرح گرافیک دامنه فعالیتها و گسترش میدان عمل طراح را بسیار زیاد میکند و اشکال گرافیکی را از جهت بار اطلاعاتی، انتقال حس، حرکت و جان بخشی به بیننده و ایجاد هیجان و لذت در تماشاگر سیار غنی میسازد. گاهی ابلاغ خبر و پیام را با نشان دادن طرحهای متوالی و متحرک که دارای نیرو و انرژی بسیار زیاد هستند بهتر می توان بانجام رسانید تا با بهره گرفتن از یک پوستر یا بروشور زیبا، موفقیت آگهی ها و اعلانهای تلویزیونی مدیون هیچگونه عاملی نیست مگر حرکت، یکی از امکاناتی که گرافیست تلویزیون در دست دارد و همین امکان باعث تمایزی عمده بین گرافیک تلویزیونی و گرافیک دوبعدی بر روی کاغذ میباشد، صدا و موسیقی است. گرافیست تلویزیونی بدون اینکه متوسل به کلیشههای تکراری شود میتواند با بهره گرفتن از صدا دنیای خالی و ذهنی را همراه با تصاویر و طرحهای ابداعی خویش به بیننده هدیه کند. اهمیت صدا در طرحهای گرافیک تلویزیونی بسیار زیاد است و این نکته بر هر طراح تلویزیونی آشکار و مبرهن است. (همان ص ۶۰)
تصویر و صدا باید یکی فرض شوند و تاکید بر روی هر دو یکسان باشد. شاید گاهی چنان بنظر رسد که تصویر در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص میشود که هر یک از این دو مکمل دیگری است. چه بسا یک گرافیک تلویزیونی در نهایت زیبایی چنانچه به لحاظ صدا و افکت دچار ضعف و نقصان باشد از درجه موفقیتش کاسته شود. در تلویزیون گاه ممکن است چنین اتفاق بیافتد که موسیقی قبل از کار گرافیکی ساخته و مشخص شود، پس طراح با بهره گرفتن از قطعه مورد نظر فیلم، تصویر متحرک را میسازد. لازم به توضیح است که این روش کار مراحل بسیار دقیق و حساسی را شامل میشود و اغلب وجود یک مونتور، تدوینگر ماهر و با تجربه برای سینک کردن صدا و تصویر لازم است.
گرافیکهای تلویزیونی میدان وسیعی از فعالیت را در بر میگیرد تنها در انگلستان علاوه بر B.B.C سیزده شرکت تلویزیونی وجود دارد که طراحان را در استخدام خود گرفته و گرافیکهای تلویزیونی بسیار موفق و پیشرفته را تولید میکنند.
اکثر طراحان معتقدند که بیشتر محدودیتهایی که در گرافیک دو بعدی وجود دارد با افزودن بعد حرکت و المان صدا جبران میگردد. در هر حال صورتهای مختلف گرافیک تلویزیونی چنان گوناگون و متغیرند که باعث ایجاد تنوع جالبی برای طراحان گرافیک میباشد. طرحهای گرافیکی شامل کپشنهایی برای برنامههای اقتصادی مانند: نقشهها و نمودارها و جداول کوچک و بزرگ، فیلمهای کوتاه طنز آمیز برای برنامههای آموزشی و هم اینطور برنامههای سیاسی، تصاویر و تابلوهای متحرک و برجسته برای برنامههای مختلف، میان پردههای گرافیکی در فواصل بین برنامهها برای طرح مسائل اجتماعی، تهیه تیتراژ برای ابتدا و انتهای برنامههای تلویزیون، ساختن آرم و علائم معرفی برنامهها، آگهیهای تجاری و تبلیغاتی، طراحی دکور در استودیو برای فیلمبرداری برنامههای مخلتف و زمینههای بسیار دیگر دنیای وسیع و گسترده گرافیک تلویزیونی را تشکیل میدهد. در واقع طراح تلویزیونی می تواند از هر فرصتی برای خلق کارهای بدیع و شگفت استفاده کند.
تاریخچه گرافیک تلویزیونی
از زمان اختراع دوربین فیلم و ظهور صنعت- هنر سینما تاکنون چهار دوره در گرافیک فیلم و تلویزیون بوجود آمده است. اولین دوره با اختراع تکنیک نمایش مداوم تصاویر آغاز گشت که منحصر بود به نقاشی کار در به کادر تصاویر و طول این دوره که توسط امیل کول Emil Cohl در سال ۱۹۰۴ در پاریس آغاز گشت. هر یک از تصاویر که بر صفحه جان میگرفت جادوئی بنظر میرسد حتی در آن دوره نخستین امیل کول امکان طنز تصویری این تکنیک را به خوبی دریافته بود. دوره دوم صرف کامل کردن امکانات تکنیکی اختراع گشت. تجربیاتی درباره ترکیب عکاسی از طبیعت و کارتن به روان شدن مسیر تصویر متحرک با رنگ و صدا انجامید. این دوره در آثار والت دیسنی به اوج خود رسید و با استقبال جهانی تماشاگران مواجه گشت. که مدیون محتوای سرگرم کننده و درخشش تکنیکی آن بود.
بتدریج تقلید حرکات طبیعی و چیزهایی که عکاسی از طبیعت امکانات بهتری از آنها فراهم میکرد باعث بوجود آمدن جریانی میان گرافیستهای خلاق گردید. حرکت اینها بود که دوره سوم را شکل داد. این دوره بزودی پس از جنگ در امریکا و اروپا تواماً آغاز گردید. گرافیک پیشرو بجای پس زمینههای کارت پستالی به همراه یک روش معقول در طراحی، شخصیتهای فیلمهای متحرک و تداومی انتزاعی در گسترش داستانها امکانات جدیدی را به ارمغان آورد. انگلستان و هالیوود پیشروان این جریان بودند. مشخصه این دوره آن بود که طراح گرافیست از اهمیتی هم ردیف طراحان انیمیشن و تکنیکها برخوردار گشت. اهمیتی که تا به امروز به قوت خود باقی است. چهارمین دوره با ورود تکنیک به این جرگه آغاز گشت. بخشی از این پیشرفت در رابطه با ظهور تلویزیون و نوار ویدئو بود و بخشی دیگر با بهره گرفتن از کامپیوتر به مثابه طریقی جهت تولید تصاویر متحرک، تلویزیون، بالاخص رشتههای جدیدی برای گرافیستها گشود. تیتراژها، اعلام معرفیها، افکتهای خاص و قطعات ارتباطی احتیاج به جوابهای گرافیکال جدیدی با سطح عالی داشت. و نسل جدیدی از گرافیستها و تصویرگران را به این رشته کشانید تا قادر به حل مسائل کاملاً نوینی باشند که حتی ده سال قبل از آن وجود نداشت.
گرافیک در تلویزیون دارای امتیازاتی میشود که در حالتهای دیگر فاقد این ویژگیهاست. افزودن بعد حرکت و صدا به این شاخه از هنر چندان دنیای وسیع و گسترده ای را به همراه دارد که راه را برای هر گونه نوآوری و خلاقیت باز میگذارد. عنصر حرکت را در گرافیک تلویزیونی هم میتوان با بهره گرفتن از فنون و تکنیکهای بصری به طور کاذب بوجود آورد و البته در اینصورت ایجاد توهم حرکت کار دشواری است و هم بوسیله استفاده از فن فیلمبرداری و نمایش تصاویر متحرک. حرکت به عنوان یک جزء و عنصر بصری دارای افسون و جاذبهای خاص است. انسان با ایجاد تصاویر مقاصد بسیاری را دنبال کرده ولی مهمترین آنها ایجاد انعکاس عینی از چهره خود بوده است و تحقق این منظور در هیچ فنی بهتر از فن تصاویر متحرک در تلویزیون و سینما انجام نپذیرفته است. اضافه شدن عنصر حرکت در گرافیک امروز شاخه وسیعی از این رشته هنری را بوجود آورده است با نام گرافیک متحرک. گرافیک متحرک تحولات بسیاری را در دنیای امروز که عصر تبلیغات و رقابت نامیده میشود بوجود آورده است. عرصه نمود و بروز گرافیک متحرک تلویزیون و سینماست و همین امر باعث شده است که امروزه بسیاری از طراحان گرافیک با تجربه و تخصصی به عامل پر تحرک و بی نهایت گسترده فیلم و تلویزیون رو میآورده در این زمینه به ارائه خلاقانه آثار هنری خویش بپردازند. کامپیوترهای گرافیکی هم با انجام گرافیکهای متحرک جایگاه وسیعی را در این زمینه بدست آوردهاند. طراحان گرافیک در دنیای فیلم و تلویزیون بصورتهای مختلف از امکانات و شیوههای مختلف گرافیکی بهره میجویند ساخت تیتراژ و اعلان شروع برای فیلم های سینمایی و برنامههای تلویزیونی، تهیه کپشنها و برآورده ساختن سایر نیازهای گرافیکی در تولید تلویزیونی و طراحی پوستر یا آفیش برای فیلمهای سینمایی از جمله این فعالیهاست.
انواع تولیدات گرافیکی در تلویزیون
تیتراژ
در ابتدا و انتهای هر برنامه نمایشی یا فیلم سینمایی و در پایان هر برنامه غیرنمایش میآید. در تیتراژ عنوان برنامه یا فیلم و دستاندرکاران تولید، ساخت و پخش آن ذکر میشود. برداشتهای متفاوتی از تیتراژ ارائه شده است: یک دیدگاه آنرا فقط «شناسنامه» فیلم یا برنامه میبیند، دیدگاه دیگر ، تیتراژ را «زنگ تفریح» میداند و دیدگاه سوم که تیتراژ را در قالب فصلی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر ارائه میکند.